English Version
This Site Is Available In English

قضاوت، حال انسان را خراب می کند

قضاوت، حال انسان را خراب می کند

جلسه نهم از دوره چهارم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی دزفول، با استادی راهنما مسافر امین، نگهبانی مسافر مهرداد و دبیری مسافر سالار، با دستور جلسه « قضاوت و جهالت » پنج‌شنبه ۱۹ تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان امین هستم یک مسافر.
تشکر میکنم از نگهبان جلسه، که لطف کردند و اجازه دادند تا من در این جایگاه خدمت کنم، خوشحالم و انژی خیلی زیادی دارم، بخاطر این که دیروز خدمت جناب آقای مهندس بودیم.
شاکر خداوندم که در این مجموعه هستم و میتوانم بیایم و خدمت کنم و من قد می دانم و شکر گزار هستم.
رهایی های آقای مالک و آقا ماشالله را در رأس به آقای مهندس، ایجنت محترم شعبه آقا پژمان، که زحمات خیلی زیادی کشیدند، به خانواده هایشان تبریک می گویم، جای شکر دارد.
تبریک بعدی را به مرزبانان محترم قسمت خانواده عرض میکنم، که خوشحالم شال را گردنشان می بینم، و از این که شعبه شکل واقعی خودش را گرفته است، خوشحالم و شکر گزار این هستم.
در مورد دستور جلسه، یجورایی میشه گفت که قضاوت و جهالت، نکته کلیدی است در هر جایی که تبدیل به ویرانه شده، علت خیلی بزرگی است که آبادی ها تبدیل به ویرانه ها می شوند، آفرادی که خراب هستند ، آبادی هارا تبدیل می کنند به ویرانه ها و این قضاوت خیلی مهم است برای تبدیل کردن آبادی ها به ویرانه ها، این که شخص می آید و بدون این که هیچ جریانی را بداند، یک صحنه می بیند و نمی داند قبل آن چه گذشته است و می آید و شروع به قضاوت کردن میکند.
آن قاضی که در جایگاه قضاوت است، قبلش باید ببیند که چقدر درس خوانده است و چقدر گرفتاری کشیده است تا این جایگاه را بدست آورده است، 10 سال 12 سال آن شخص درس خوانده، دانشگاه رفته تا قاضی شده، یه حکمی می دهد کلی هم دسترسی، سند و مدرک برای آن حکم جمع می کند، تا بتواند یک حکم را صادر کند، می بینیم 20 سال میگذرد و آن حکم نقض می شود، این قاضی که کارش قضاوت است هم اشتباه می کند، حالا من بدون هیچ آگاهی و علم می آیم و در یک مسئله می خواهم قضاوت کنم، این خیلی سخت است.

بعضی وقت ها شخص می آید در لژیون، یک دفعه در ذهنش می گوید، بغل دستی من چرت زد، چرا حالش خراب است؟ چون ما خبر نداریم، نباید قضاوت کنیم مخصوصاً در کنگره، کنگره جای دل شکسته ها است، ما خبر نداریم که پشت ماجرا چخبر است، پس باید حواسمان را جمع کنیم.
یک موضوعی در ذهنمان می آید، به آن فکر می کنیم و از آن دریچه ورود پیدا می کنیم و شروع به قضاوت کردن می کنیم و بعد متوجه می شویم که همچین چیزی نیست و حال خرابی آن برای من است؛ این که می گویم حال خرابی، بعضی وقت ها در یک خانه ای می روید، می بینید که اصلاً جو، جو خوبی نیست، علتش چیست؟ این که راحت نیستی در آن خانه یا فضا، فضایی نیست که حس انسان، حس خوبی باشد این بر می گردد به آن خانواده، که قضاوت می کنند، قضاوت حال خرابی را می آورد، مثل این می ماند که شما در یک خانه ای میدان جنگ درست کنید، قضاوت می کنند که فلانی چرا وضعش خوب است، پولدار است و به ما کمک نمی کند، چرا به فلانی کمک نمی کند؟ این ها قضاوت هایی است که بیخود و بی جهت شروع می شود و حال خرابی را برای ما می آورد، پس حواسمان را باید بدهیم که هر کاری که می کنیم، هزینه دارد، حواسمان باید جمع باشد که هزینه کاری که می کنیم چقدر است؟ چون قضاوت کردن باعث می شود که نظر یک شخص در مورد کسی که با آن در ارتباط است، تغییر کند.
مثلا من با ید نفر در ارتباط هستم، یک نفر دیگر (شخص ثالث) بیاید و شروع کند به تخریب آن شخص و بعضی اوقات خیلی دل سوزانه اتفاق می افتد، که فلانی آدم خوبی است اما گرفتار شده و اینجا خیلی مهم است که ما به عنوان یک شنونده حواسمان جمع باشد، سعی کنیم خارج شویم تا آن حال خرابی که قرار است به سراغ ما بیاید و هزینه اش را پرداخت کنیم، حواسمان باشد که به این راحتی تاوانش را ندهیم و درگیر این ماجرا نشویم، باید در داستان قضاوت که دقیقاً از جهالت می آید حواسمان جمع باشد، غیبت کردن و قضاوت کردن و جهالت همه در یک رسته اند و ریشه در نادانی و بی خبری فرد دارد که می آید و شروع به قضاوت کردن می کند.
ان شاالله که تک تک ما حواسمان باشد که به هر حال در این جایگاهی که هستیم، قرار است ظرفمان پر بشود و به این راحتی کاری نکنیم که دل کسی با قضاوت های بی حساب و کتاب شکسته شود.
متشکرم که به مشارکت من گوش کردید.

در روز چهار شنبه 18 تیر ماه 1404 مسافر ماشالله و مسافر مالک به راهنمایی راهنما مسافر امین گل رهایی را از دستان پر مهر جناب آقای مهندس دژاکام دریافت نمودند و وارد سفر دوم جهانبینی شدند.
گروه سایت نمایندگی دزفول این رهایی ها را در رأس به جناب آقای مهندس ، راهنمای محترمشان و تمامی اعضای کنگره60 تبریک می گوید، تا باد چنین باد...
گروه سایت نمایندگی دزفول
عکاس: مسافر رضا
تایپ، ویرایش و ارسال گزارش: همسفر مهزیار

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .