جلسه نهم از دوره بیست و دوم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی زاگرس، با استادی دیدهبان محترم آقای حکیمی، نگهبانی مسافرعلیرضا و دبیری مسافر نورعلی، با دستور جلسه: " قضاوت و جهالت "روز پنجشنبه 19 تیرماه 1404 ساعت ۱۶ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سپاسگزارم خداوند هستم که توانستم در این نمایندگی حضور داشته باشم و تشکر و قدردانی میکنم از عزیزانی که در این شعبه خدمت میکنند و امیدوارم بهره لازم را ببرند. در طول زندگی بسیار اتفاق افتاد که به خاطر دیگران مسیر زندگیام را عوض کنم و این اشتباهترین مسیری است که انسانها انجام میدهند. در مسئله مواد مخدر هم همینطور است خیلی از افراد هستند که میگویند به خاطر فرزندانم میخواهم مواد را بگذارم کنار و درمان بشوم و این یک تصمیم بسیار ناآگاهانه است چون این انسان به خاطر دیگران میخواهد یک مسیری را طی کند. انسان باید یاد بگیرد که محوریت، خودش است. خداوند میفرماید اگر عزیزی از در وارد شد و گرسنه بود اول نانش بده و بعد به او بگو خدایی هست.
اگر عزیزان به ساختمان میروند و خدمت میکنند باید تماماً به خاطر وجود خودشان باشد چون نه به کنگره بدهکار است و نه از کنگره طلبکار است. آقای مهندس میفرماید شما یک سری به انبار خودتان بزنید چیزهایی جمع کردید که دلتان نمیخواهد دور بریزید پس چطور فکر میکنید هستی که یک انسان را به وجود آورده و دارای یک ساختار نیرومند و قوی هست را میگوید تو دیگر مُردی و برو دنبال کارت یا اعتیاد پیدا کردی و نابود شدی. آیا خداوند ساختاری را تشکیل داده که موجودات درونش را نابود کند؟! اگر با توانایی و به کمک همدیگر ساختاری مثل این ساختمان را تولید میکنید این نیرو از جمع و همدلی به وجود میاید.

در مرزبانی نشسته بودم دیدم نوشته بود آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است. پنجتا مرزبان باید طبق این نوشته حرکت کنند وگرنه این شعاری بیش نیست. همانطور که در تصاویر، درخت پوسیده را داریم و آنقدر انسان افکار و اندیشه پوسیده و منفی دارد که حاضر نیست اینها را کنار بگذارد. وقتی دستور جلسه قضاوت و جهالت است باید فکر کنیم و ببینیم چه در درون ما میگذرد در کجا باید قضاوت کنیم و در کجا قضاوت نکنیم. انسان توانایی دارد برای یک قاب تصویر سناریوی سینمایی بسازد. تا بهحال دیدهاید کسی روبروی قاضی بایستد بگوید که ایراد من این است. مسائل پوچ و بیارزش و افکار و عقاید پوچ باعث میشوند کسب دانایی و آگاهی انسان به تعویق بیفتد و این ازنظر صور پنهان انسان را سنگین میکند. قضاوت و جهالت بین مصرفکنندگان و مسئله اعتیاد بهوفور وجود دارد چون از اعتیاد هیچ نمیدانند ولی نسبت به آن قضاوت میکنند. وقتی به یک مصرفکننده میگویی اعتیاد چیست میگوید وابستگی به یک ماده است، اگر نتواند جای خودش را پیدا بکند و بداند کجا ایستاده با قضاوتهای نادرست و عدم آگاهی تصمیماتی میگیرد که این تصمیمات بجای اینکه رشد و آسایش برایش بیاورد بدتر گرفتاری برایش به وجود میآورد. ما در کنگره این مسائل را میبینیم و بر این اساس است که باید خودمان را پیدا کنیم و بدانیم کجا ایستادهایم و باید چهکار کنیم.

ساختار کنگره به شخص وابسته نیست و شما برای راهنمایت به کنگره نمیآیی، راهنما راه را به تو نشان میدهد و اگر فاصلهات را با راهنما حفظ نکنی هدفت که رسیدن به آرامش و آسایش و تغییر جهانبینی است را گم میکنی. راهنما یک انگشت اشاره است و راه را نمایان میکند تا تو به مقصدت برسی. در این مسیری که طی میکنی پر از ناملایمات است و نباید عقبنشینی کنی و درمانت را رها کنی. یک فرصتی به ما داده شده تا خودمان را اصلاح کنیم و در جمع قرار بگیریم و خودمان را بیشتر بشناسیم. ما در کنگره قوانین زندگی را یاد میگیریم که در درون خودمان و درون خانوادهمان و درون جامعه اجرا کنیم.
وقتی انسان در چرخوفلک منیت است با قضاوتهای درونی جایگاه خودش را بالاتر میبیند او سوار چرخوفلکی شده که همهچیز به دورش میچرخد و نمیتواند تعادلی را که وجود دارد را ببیند و قضاوتی را که میکند نسبت به خودش و اطرافیانش کاملاً غلط است. به جزءبهجزء مسائلی که در سیدیها نهفته است فکر کنیم و پی ببریم و نکته برداری کنیم. سیدی نردبان یک جملهاش برای من سرآمد است "سرت را بگذار زیر پایت تا نردبانی شوی و بتوانی رشد کنی". یعنی احساس فضل و منیت نکن و من را بگذار زیر پایت تا ارتقاء پیدا کنی و بتوانی چیزهای دیگر را ببینی. در سیدی دیگری آقای مهندس میگوید با تمام وجودت حرکت کن تا به رهایی و آسایش برسی. با تمام وجود یعنی جای هیچ اشتباهی را نداری. ما باید خودمان را با خودمان مقایسه کنیم و با تمام وجودمان حرکت کنیم تا به نقطه مطلوب برسیم. همه مسائل و بههمریختگی ما مربوط به قضاوت نابجا و نادرست است که از ندانستن انسان نشاءت میگیرد.
امیدوارم که بهزودی در ساختمان جدید جلسات را برگزار کنید آقای مهندس از روزی که حساب زمین را افتتاح کردند فرمودند به همه اعضا بگویید اگر نمیتوانید کمک مالی کنید حداقل به اندازه یک آجر کمک فیزیکی کنید و اثری از خود بهجای بگذارید و در این پیامی نهفته است بعداً وقتیکه کسی میاید و تشکر میکند این تشکر در صور پنهان به زندگی برمیگردد. راهنمایان عزیز قدر دوره راهنماییتان را بدانید راهنمایی یک بند بسیار نازک است و بند بازی عجیبی است و نازکترین بندی که یک انسان میتواند از رویش رد شود و حرکت کند راهنمایی است. امیدوارم همه عزیزانی که در سفر اول و دوم هستند تلاش کنند که یک روزی جایگاه راهنمایی را کسب کنند و ببینند کمک کردن به همنوع چقدر لذتبخش است. قدر کنگره را بدانیم و قدر بزرگمردی که با تمام وجودش دارد این گستردگی را ادامه میدهد را بدانیم و اگر میخواهم از ایشان سپاسگزاری کنم باید در این مسیر حرکت کنم و خداوند میفرماید: اگر میخواهی از من تشکر کنی از مخلوقم تشکر کن.
تایپ گزارش: مسافر اصغر مرزبان پارک
عکس: مسافر حسن مرزبان خبری
بارگزاری: مسافر محمد لژیون 8
مسافران کنگره 60 نمایندگی زاگرس
- تعداد بازدید از این مطلب :
195