English Version
This Site Is Available In English

جهالت همان تاریکی است، و دانایی همان نور

جهالت همان تاریکی است، و دانایی همان نور

امروزپنجشنبه ١٩/٠۴/١۴٠۴ جلسه نهم از دوره سوم سری کارگاههای خصوصی مسافران کنگره ۶٠ زاهدان، با دستور جلسه "قضاوت و جهالت" ، با استادی مسافر رامین، نگهبانی مسافر فرهاد و دبیری مسافر محمدنصیر آغاز بکار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر می‌کنم که باز هم در این جایگاه خدمتی قرار گرفتم. پیشاپیش تبریک عرض می‌کنم به ایجنت محترم و راهنمای خوبم آقا جواد بابت رهایی‌های پیش رو؛ دستور جلسه امروز قضاوت و جهالت است موضوعی به ظاهر ساده اما رابطه مستقیم با راحتی و آسایش ما دارد، در واقع اکثر قضاوت‌های ما از جهل و خلئی که در آگاهی‌های ما هست نشئت می‌گیرد، به عنوان مثال اگر امروز کسی با سیستم عامل ویندوز ۹۵ یا خودرو ژیان مدل ۵۵ گذران کند عجیب است اما اگر شخصی نظراتش راجع به پدیده های مختلف مربوط به سال ۵۵ باشد و در جهت رشد و اعتلای آگاهی خود اقدامی نکرده باشد  عجیب نیست و امریست عادی.
و در واقع خیلی وقت‌ها ما آسودگی حاصل از یقین را به اضطراب حاصل از تردید ترجیح می‌دهیم و همین باعث می‌شود کمتر به دنبال یادگیری و آموزش باشیم.
از ابتدای خلقت بشر اصولاً اصل بقا بود که ذهن ما را به واکنش سریع و قضاوت  وا می‌داشت، روانشناسان میگویند ذهن انسان داستان ساز است و با کوچک‌ترین حرکت یک فرد ، شخصیت و بقیه وجوه شخصیتی او را مورد تحلیل و قضاوت قرار می‌دهند.
خودم در اوایل افراد جدیدی که وارد کنگره می‌شدند و سلام سردی داشتند و در آغوش گرفتن‌ها مثل سایرین گرم نبودند سریعا قضاوت می‌کردم و از نظرم افراد مغروری بودند در صورتی که بعدها آموزش گرفتم ، دیدم و دانستم که اینچنین نیست و این قضاوت از جهل و ناآگاهیِ من بود.
سقراط می‌گوید بدترین نوع نادانی، توهم دانایی است و در کنگره هم داریم : اول ندانی را بدان تا بدانی را بدانی، من وقتی فکر می‌کنم که همه چیز را می‌دانم دقیقاً جهل من از همین نقطه شروع میشود، به عنوان مثال من با دو چشم خود همه چیز را در اطرافمان می‌بینیم اما خودم را نمی‌بینیم و این نشان میدهد که نمیشود که همه چیز را بدانیم.
برای همین است که وجود راهنما در کنگره با توجه به آگاهی‌هایی که از علم کنگره و درمان اعتیاد دارد بسیار مهم و الزامی است تا یک مسافر سفر خوبی را پشت سر بگذارد.
در روان‌شناسی اجتماعی مفهومی هست به نام «خطای بنیادی انتساب» ، یعنی ما رفتار منفی دیگران را به شخصیت‌شان نسبت می‌دهیم، اما رفتار منفی خودمان را به شرایط.
مثلاً:
• اگر من دیر به جلسه برسم: «ببخشید، ترافیک بود.»
• ولی اگر دیگری دیر برسد: «چه آدم بی‌نظم و بی‌مسئولیتی!»

پژوهشی انجام شده بود که خانمی که به دلیل اختلال در مغزش مبتلا به بیماری‌ای بود که کم کم بینایی خود را از دست می‌داد و قسمت عجیبش این بود که وقتی اشیایی از ابزار کارش را جلویش می‌گذاشتند با وجودی که نمی‌دید اما باور نداشت که نمی‌بیند و در جواب می‌گفت من می‌بینم اما نمی‌دانم چه هست، در واقع نسبت به نابینایی خودش نابینا بود. پزشک ایشان آقای دکتر آنتوان این پدیده را مطرح می‌کند که این گونه افراد جهل و نابینای خود را انکار می‌کنند و این پدیده به نام سندروم آنتوان نامگذاری شد.
قضاوت کردن کار آسانی است، چون مغز ما تنبل است و سریع دنبال نتیجه می‌گردد.
اما دانایی، فروتنی، و صبر می‌خواهد.
جهالت همان تاریکی است، و دانایی همان نور.
هرچه نور بیشتری درون‌مان روشن کنیم، هم کمتر می‌ترسیم، هم کمتر درباره دیگران زود حکم صادر می‌کنیم.

امیدوارم همه ما بتوانیم در این مسیر قدمی برداریم، کمتر قاضی باشیم، و بیشتر شاگرد باشیم
از همه شما سپاسگزارم.

نگارش : مسافر محمود (لژیون دوم راهنما آقای محمدعارف)
عکس و ارسال: مسافر رامین (لژیون یکم راهنما آقای جواد)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .