در کنگره یاد گرفتم، انسان تنها اجازه قضاوت در مورد خود را دارد، تفاوت قضاوت در مورد خود و دیگران را میتوان این طور مطرح کرد، برای قضاوت در مورد اعمال و رفتار دیگران به سوءظن ( حسد، ترس، ناامیدی ) گرفتار میشوم؛ پس اگر موقع قضاوت در مورد فردی قرار گرفتم، براساس آموزشهای کنگره باید آن را به حسنظن تعبیر کنم، یعنی کلی دلیل و برهان برای خود بیاورم و عمل آن فرد را به خوبی تعبیر کنم، چون به آن مسئله جاهل هستم و اطلاعاتی ندارم؛ اما در مورد قضاوت برای خود من برعکس میشود، چون هدف تربیت نفساماره است، پس هر قضاوتی که در مورد کارهای ضدارزشی درون خود انجام میدهم بادقت برخورد میکنم تا نفساماره مجالی برای فعالیت نداشته باشد، اینجا در مورد خود و زوایای وجودی شناخت دارم؛ ثمره چنین قضاوتی پالایش و تزکیه میشود.
تفاوت قضاوت خداوند مهربان در مورد قضاوت با قاضیهای دیگر در این است که، قاضیها باید براساس عدالت حکم کنند ولی قادرمطلق میتواند، براساس لطف و فضل خود با انسانها برخورد میکند؛ البته به یک شرط که فرد قبلا خود را پالایش و تزکیه کرده باشد، حال خداوندی که قادر به تمام مجازاتها است و براساس عدل خود میتواند بندگان را قضاوت کند و آنها را مطابق اعمال مجازات کند یا با بخشش بیانتهای خود، از آنها میگذرد؛ بله "بخشش"، همان واژه مأنوس و آشنای ما که بارها به بهانه آن دورهم جمع شدیم و از آن سخن گفتیم؛ همان بخششی که مرز مادی و معنوی نمیشناسد، غریبه و آشنا ندارد و میتوان آن را نثار همه کرد و ما که قطرهای از اقیانوس صفات زیبای باری تعالی هستیم، قادر خواهیم بود آنرا نثار خود و دیگران کنیم.
زمانیکه خود را شناختم و فهمیدم بد عمل کردم و بعد در مسیر جبران خسارت قدم گذاشتم، اول باید خود را ببخشم تا به ورطه ناامیدی گرفتار نشوم، حال که تکلیف من با خودم مشخص شد و خود را بخشیدم و آرام گرفتم با این ذهن آرام میتوانم، از آنچه در این مسیر کسب کردم را به دیگران ببخشم، وقتی در مسیر جبران قدم میگذارم باید بتوانم، جبران خسارت کنم بهخاطر آسیبهایی که به خود، دیگران و جامعه وارد کردهام، حالا در لژیون سردار شرایط برای من مهیا است آنجا به من میآموزد، ببخش از آنچه دوستش داری! ( مال، وقت، تجربهای که در این مسیر بهدست آوردهای و از آنچه که یاد گرفتی، دست دردمندان را بگیر هر چند نامحرمان تو را قضاوت کنند) نامحرمها، همان دیگرانِ خارج کنگره هستند که به تو میگويند: چراغی که به خانه روا است به مسجد حرام است؛ در لژیون سردار یاد گرفتم وقتی چراغ خانهای را روشن کنم نور آن به قلب و خانه ما جلا و صفایی میدهد که با هیچ نوری قابل مقایسه نیست. خدا را بینهایت شکر.
نویسنده: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر شفیعه (لژیون چهارم)
رابط خبری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون ششم)
ویرایش و ارسال: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون یازدهم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی شفا
- تعداد بازدید از این مطلب :
171