اولین جلسه از دور دوازدهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره60 نمایندگی باغستان کرج با استادی راهنما مسافر محمد، نگهبانی مسافر مختار و دبیری مسافر ایرج با دستورجلسه «قضاوت و جهالت» پنجشنبه 19 تیر 1404 ساعت 17:00 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خدا را سپاسگزارم که امروز در این جایگاه قرار گرفتم تا خدمت کنم و آموزش بگیرم، تمام سختگیریهای کنگره60 برای قوی شدن و حرکت درست بنده میباشد تا بتوانم درست عمل کنم و مسیر را بفهمم، انشالله که افراد انعطاف پذیری باشیم، یکی از اهداف حضور ما در کنگره60 این است که افراد انعطاف پذیری باشیم و پذیرش خودمان را ببریم بالا، دقیقا برعکس چیزی که قبل از ورودمان به کنگره60 بودیم، یکی از کارهایی که خارج از این جا همیشه انجام میدادیم قضاوت کردن دیگران بود.
دستور جلسه این هفته قضاوت و جهالت میباشد، جهالتی که در کنار این دستور جلسه قرار گرفته است به نظره بنده به این دلیل است که تمام این قضاوتها از ذهن بنده نشات میگیرد، یعنی تمام آن چیزی که از ذهن بنده بیرون میآید قطعا چیز کاملی نیست، در کنگره60 میگویند که راهنما میتواند رهجویش را قضاوت کند، راهنما از مسیری که صعب العبور هست عبور کرده است و به این دلیل است که میتواند رهجویش را قضاوت کند و فقط هم در هیته قوانین و ظوابط کنگره60 این اجازه را دارد.
برای مثال اگر حال رهجو خوب نیست به مرزبانی مراجعه میکند، اگر سیدیهای خود را تحویل نمیدهد و نمینویسد هم به مرزبانی مراجعه میکند، حتی اگر هم در طول سفر از مواد استفاده کرده باشد رهجو را به مرزبانی هدایت میکند و...
یعنی حتی در این شرایط هم به عبارتی قضاوتی شکل نمیگیرد و رهجو فقط هدایت میشود، قضاوت در ذهن راهنما انجام میشود اما در بیرون ذهن فقط رهجو را طبق قوانین هدایت میکند، اما شخصی که از یکسری از مسائل هنوز عبور نکرده است به نظره بنده نمیتواند دیگران را قضاوت کند.
شخصی که در سفر دوم قرار میگیرد این حق را ندارد دیگران و هم لژیونیهای خود را قضاوت کند.
اگر مقداری از بالاتر به این مسئله نگاه کنیم به خودمان و صوره پنهان خودمان بر میخوریم. در کتاب آسمانی به این مسئله اشاره شده که شیطان دشمن آشکار شما است، یعنی این که پنهان نیست و میتوانی آن را ببینی اما به شرط این که آن نواقص را بپذیری و ذهنی که بین خودت و خداوند هست را حذفش کنی، در کنگره60 با کلمه رهایی آشنا میشویم، رهایی در کنگره60 زمانی اتفاق میافتد که یک رهجو بتواند کاملا تصمیم در کنگره60 حاضر بشود و هنگامی که به روی صندلی قرار گرفت زشت و زیبا، بد و خوب و هرچیزی که به نظرش آمد را کاملا بپذیرد.
زیرا هنگامی که راهنما در حال هدایت کردن رهجو میباشد و به آن مشاوره میدهد آن رهجو نا خودآگاه نمیتواند قضاوت درستی انجام بدهد و حتی گاهی ممکن است به واسطه قضاوت نا آگاهانهاش برای راهنمای خود و حتی کل سیستم کنگره60 جبهه بگیرد، این نکته خیلی مهم است که ما اعتماد کنیم به خداوند، برای مثال قبل از آشنایی با کنگره60 همیشه به دنبال راهی بودیم که اعتیاد خود را درمان کنیم و خوب بشویم و خداوند کنگره60 را به ما نشان میدهد و هدایتمان میکند به این سمت.
اما هنگامی که وارد مکانی که همیشه به دنبالش بودیم میشویم بازهم اعتماد نمیکنیم، به نظره بنده اگر قرار نبود این جا باشیم امروز حضور نداشتیم، هنگامی که مسافری که به کنگره60 وارد شد چه خوب و چه بد، چه زیبا و چه زشت همسفرش باید بپذیرد که مسافرش در کنگره60 قرار گرفته است و رهایش کند و به کارها و سفر خودش رسیدگی کند، این نکته بسیار مهم است که با قضاوت کردن مسافر از طرف همسفر هیچ نتیجه مثبتی شکل نخواهد گرفت.
هر کدام باید راه و مسیر خوشان را طی کنند و در صورت رعایت کردن این مسئله قطعا رهایی صورت خواهد گرفت، رهایی اصلی ما در واقع همان ایمان و اعتماد هست که من بتوانم بیرون از کنگره60 به خداوند اعتماد کنم، یا در شرایط سخت به خداوند اعتماد کنم، در صورت از دست دادن عزیزانم به خداوند اعتماد کنم...
اگر در کنگره60 آموزش گرفتم که مرگ پایان زندگی نیست ایمان قلبی به این موضوع داشته باشم که واقعا مرگ پایان زندگی نیست.
نگهبانان ماورا خیلی از انسانها را به امانت می برند، بنده راجب همه اینها صحبت کردهام، اما هنگام عمل جور دیگری وارد میشوم، بنده زمانی میتوانم اعتبارم را به خداوند نشان بدهم که در شرایط سخت قرار بگیرم، هنگامی شادی و خوش و خرم بودن اعتماد کردن خیلی راحت است، انسان در شرایط سخت عبور خواهد کرد و قصد عبور دارد، افراد بزرگ در زمینه قضاوت کردن با این که مطمئن بودند کار ناپسندی در حال انجام است اما خود را در جایگاه قضاوت نمیدیدند و چشم خود را میبستند.
زیرا دیدن و ندیدن ما در خیلی از مسائل تغییری ایجاد نمیکند و هرشخصی در حال طی کردن مسیر خودش میباشد، نکتهای که بسیار مهم است این است که بنده بدانم هنگامی که در حال قضاوت کردن هستم بدانم که قضاوت بنده در صورتی در حال انجام است که هیچ دانایی ندارم، حتی در مراحل بالاهم کسی که دانایی دارد بازهم در حال اشتباه کردن است، در آخر اگر بخواهم صحبتهایم را جمع بندی کنم، سه موضوع وجود دارد در رابطه با قضاوت کردن و قضاوت نکردن.
اولین مسئله یعنی اعتماد به خداوند، یعنی آگاهی ما در حال امتحان است، دوم این که ما با صبرمان در حال آزمایش هستیم و این بسیار مسئله مهمی است و اگر هم خطایی صورت بگیرد مسئلهای نیست زیرا مجددا آن آزمون برقرار است، و سومین نکته از مولانای بزرگ که هرکسی از ظن خود شد یار من، از درون من نجست اسرار من، یعنی بنده با ذهن خودم طرف مقابلم را قضاوت میکنم، اگر انجام دادم مسئلهای نیست و تجربه است اما باید مراقب باشم که بار دیگر انجامش ندهم، ممنون از این که به صحبتهای بنده توجه کردید.
تایپ: مسافر پیمان لژیون یکم
تنظیم و ارائه: مرزبان خبری مسافر محمدرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
335