دوازدهمین جلسه از دور یازدهم سری کارگاهای آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگره ۶۰نمایندگی گوجان با استادی مسافر مسعود و نگهبانی مسافر ناصر و دبیری مسافر آیت با دستور جلسه: «قضاوت و جهالت» روز پنجشنبه 19 تیر ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ اغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکرم که توفیق حضور در این جایگاه و آموزش را نصیبم کرد. از ایجنت محترم و خدمتگزاران صدیق این نمایندگی سپاسگزارم. خوشحالم که امروز در جمع شما هستم. درباره موضوع «قضاوت و جهالت» باید بگویم انسان از بدو تولد، قضاوت را آغاز میکند؛ ابتدا نسبت به نزدیکترینها و سپس گستردهتر. این روند بخشی از ذات انسان است و گاهی با لذت درونی همراه میشود.
به نظرم، زمانی انسان قضاوت میکند که دچار نوعی خلأ درونی است؛ قضاوتها اغلب پاسخی ناخودآگاه به نقصهای درون ما هستند. مهندس میفرمایند: اگر میخواهی کسی را قضاوت کنی، اول کفشهایش را بپوش و با آن راه برو. من در دوران مصرف، یکی از قهارترین قاضیها بودم؛ بهمحض شنیدن یا دیدن چیزی، بدون بررسی، در ذهنم حکم صادر میکردم و این کار حس موقتی خوبی داشت اما بار منفی شدیدی بر جای میگذاشت. مهندس همچنین میگویند هر چه جهل بیشتر باشد، قضاوت نیز بیشتر خواهد شد. قضاوت سه گونه است: نسبت به خود، دیگران و خداوند. قضاوت نسبت به خود، اگر برای اصلاح باشد، سازنده است؛ انسان میتواند کاستیهای خود را ببیند و نکات مثبتش را پرورش دهد.
اکنون بهعنوان نگهبان لژیون سردار در نمایندگی عمان سامانی خدمت میکنم. موضوع جلسه امروز هم با لژیون سردار بیارتباط نیست. کسی که آگاهی ندارد، ممکن است در بدو ورود قضاوت نادرستی داشته باشد. اما با افزایش درک، به لذت کمک مالی پی میبرد. کسی که ابتدا ده هزار تومان کمک میکند، ممکن است بعدها مبالغ بزرگتری را تقدیم کند. این مسیر با انداختن پولی در سبد آغاز میشود و رشد میکند. گلریزان ۱۴۰۳ تا پایان ماه ادامه دارد و معیار سنجش شعب، تعهدات مالی در لژیون سردار است. آقای زرکش میگویند: اگر ۷۵ یا ۸۰ درصد اعضا متعهد باشند، نشانه بلوغ آن شعبه است. حتی اگر فردی تعهد دهد و نتواند بپردازد، سرزنش نمیشود؛ هدف رسیدن به درک بالاست. نباید فراموش کنیم که روزی برای درمان از همه چیزمان میگذشتیم. امروز هم دِینی بر گردن ماست. لژیون سردار دروازهای به سفر دوم است. کلام مهندس در تهران، برای ما عمیق و سرنوشتساز است؛ مانند جایگاه استاد سردار.
اصل موضوع، رقم پرداختی نیست؛ بلکه رسیدن به این درک است که بخشی از دارایی ما، سهم دیگران است. شاید خودمان از کمک امروز بهره نبریم، اما دیگران بهرهمند میشوند و اثرش بازمیگردد؛ چه ده روز بعد، چه یک سال یا حتی صد سال بعد. مهندس میفرمایند: هنوز به کنگره بدهکارند؛ پس ما چه جایگاهی داریم؟ یکی از پهلوانان شعبه حر میگفت: هر بار پهلوان میشدم، اتفاقات خوبی در زندگیام میافتاد. پهلوان شدن پایان نیست؛ بلکه آغاز راهی نو است. از اینکه با حوصله به صحبتهایم گوش دادید، سپاسگزارم. خودتان و آقای مهندس را تشویق کنید.

نگارش، ویرایش، تنظیم و ارسال: مرزبان خبری مسافر ابوالقاسم
- تعداد بازدید از این مطلب :
410