English Version
This Site Is Available In English

گروه خانواده_ تو بیا ما تو را همانگونه قبول داریم

گروه خانواده_ تو بیا ما تو را همانگونه قبول داریم

جلسه چهاردهم از دوره پنجم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی زاهدان به استادی راهنما تازه واردین همسفر شهلا، نگهبانی موقت همسفر ام‌البنین و دبیری موقت همسفر فرزانه با دستور جلسه <<قضاوت و جهالت >> روز چهارشنبه ۱۸ تیر ماه سال ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۵:۳۰ آغاز بکار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خداوند را سپاسگزارم که امروز در جمع شما حضور دارم. از اسیسانت عزیز خانم اعظم و راهنمای عزیزم تشکر می‌کنم. که در این جایگاه هستم، که بودن من در این جایگاه به خاطر خدمات عاشقانه ایشان است. همچنین از نگهبان، مرزبان و ایجنت محترم تشکر می‌کنم.

امروز به این فکر می‌کردم که چرا اول این دستور جلسه  قضاوت است، و بعد جهالت، به این نتیجه رسیدم که جهالت برگرفته از قضاوت‌هایی است که من انجام می‌دهم. زمانی که من وارد قضاوت می‌شوم مطمئناً که جهالت من بیشتر از وقت‌های دیگر است؛ چون من این قضاوت‌ها را با پوست و استخوان انجام می‌دادم. به طوری که روی گفتار کردار و رفتار من و حتی تفکرم، با اینکه خدمتگزار کنگره ۶۰ بودم تاثیر گذاشته بود.

حتی به جایی رسیدم که شب و روز من عوض شده بود شب‌های من با بیداری و روزهای من با خواب می‌گذشت.و تنها نکته خوشبختی من در این بود که به کنگره وصل بودم. مانند گنجشکی که در برای او باز است مسیر کنگره نیز برای من باز بود می‌توانستم بروم سوال کنم و مشکل خود را حل کنم. و خود را از قضاوت نجات بدهم و مانند همان گنجشک که به سبب، فکر نکردن مدام به در و دیوار می‌خورد، هراسان بودم و خودم را به در و دیوار می‌زدم ولی راه رهایی را پیدا نمی‌کردم.  تا جایی وارد قضاوت شده بودم که همیشه میگویم: این دستور جلسه رهایی من بود و خدا را شکر می‌کنم که که اذن آن برای من صادر شد و من وارد کنگره ۶۰ شدم و با خانم اعظم که صحبت کردم بیانات عالی ایشان باعث شد، مشکل من حل بشود. شاید ظاهرا باشد ولی این مسئله خیلی برای من سخت بود و این مسئله را خیلی برای خود بزرگ کرده بودم و درگیر آن شده بودم؛ به صورتی که نیروهای مثبت کنار رفته بودند و نیروهای منفی دست به کار شده بودند و تا جایی دست به دست هم داده بودند که حتی وقتی تلفن همراه خود را چک می‌کردم چیزی می‌دیدم که باعث حال بد و قضاوت من می‌شد حتی اگر با کسی صحبت می‌کردم باعث قضاوت بیشتر من می‌شد و خیلی دیگر مسائل دیگر....

تا اینکه خدا را شکر صحبت‌های خانم اعظم روی من اثر گذاشته بود و بعد رسیدم به سی‌دی غیب که واقعاً، دست مریزاد به استاد امین که استاد جهان‌بینی هستند، متوجه شدم هرچه من بیشتر درگیر قضاوت شده بودم از ایمان به خداوند دور شده بودم و از نیروهای الهی دور مانده بودم به جایی رسیده بودم که شاید با اینکه من به کنگره می‌آمدم؛ ولی آرزو می‌کردم که دیگر روی زمین نباشم با اینکه همیشه آرزو داشتم باشم و به مراحل و جایگاه بالا برسم و آن را تجربه کنم. من به جایی رسیده بود که نفس کشیدن برای من سخت شده بود و خدا را شکر می‌کنم سی‌دی غیب را گوش کردم و در آن استاد امین حرف اصلی را به من زد که آن حرف این بود که ایمانت به خداوند ضعیف شده است و آن یوم الغیب در من اتفاق نمی‌افتد. فاصله بین من و نیروهای الهی زیاد شده است، دیگر دست‌های آسمانی قرار نیست به من القا کند؛ که بتوانم به زندگی خود ادامه بدهم و این شد که من به این نتیجه رسیدم که چقدر کار من اشتباه بوده است و این قضاوت توانسته است مرا  به قدری درگیر خود بکند به طوری که نیروهای الهی دیگر نتوانند به من القا و الهام کند.

آنقدر این مسئله قضاوت و جهالت مهم است که جناب مهندس آن را در دستور جلسه سالیانه گذاشته‌اند. خدا را شکر وقتی این سی‌دی را گوش کردم پناه بردم به خداوند از اشتباهاتم و رسیدم به قضاوت خودم، که چرا این کار را کرده‌ام با اینکه من کنگره‌ای بودم و رسیدم به یکی از سی‌دی‌های آقای مهندس که در آن خیلی زیبا می‌گویند: تو بیا ما همانگونه تو را قبول داریم. و این دو سی‌دی آنقدر مرا دگرگون کرد که از قضاوت وحال پیچیده نجات پیدا کردم و باعث شد از این قضاوت و جهالت فاصله بگیرم .

وقتی به گذشته که نگاه می‌کنم می‌بینم من با این قضاوت چه آسیبی به خودم و خانواده خودم زده‌ام و حتی با این حال باعث، خراب شدن گلی که در خانه خودم بود می‌شدم. حالا شما خود ببینید؛ که چقدر این حال بد می‌تواند تاثیرگذار باشد. واقعا از خداوند می‌خواهم که بتوانیم هر روز از جهالت و قضاوت فاصله بگیریم و بتوانیم آن زندگی که همیشه آرزویش را داشتیم و در کنگره ۶۰ قرار گرفته‌ایم به دست آوریم. از حضور شما ممنونم که توانستم در جمع شما باشم و آموزش بگیرم امیدوارم همیشه سلامت باشین و به تمام خواسته‌های خود برسید.

مرزبانان کشیک: مسافر علیرضا و همسفر ام‌البنین
تایپیست: همسفر مبینا رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون یکم)
عکس: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
ارسال:همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون یکم)
همسفران نمایندگی زاهدان 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .