همسفر عاطفه
در سیدی نردبان، آقای مهندس میفرمایند: از یک بحران و تاریکی نمیتوانید، یک لحظه خارج شوید؛ اگر از تاریکی بخواهیم وارد نور شویم، یک مرتبه نمیتوان حرکت کرد چرا که نور زیاد چشمها را آزار میدهد؛ مجموع تاریکیها مثل اعتیاد، خوردن مشروبات الکلی، سیگار، کینه، انتقام، حسد میباشد، اینها بندهایی است که به دست و پای خود زدهایم و باز کردن آنها در یک لحظه یا کوتاه مدت امکانپذیر نیست.
باید علم زندگی کردن را بیاموزیم، تا بتوانیم از آن لذت ببریم، مانند شنا کردن که وقتی یاد بگیری، میتوان از آن لذت برد و غرق نشد.
آقای مهندس فرمودند: اگر انسان بخواهد به آسمانها برسد به نردبان نیازی ندارد، بلکه باید سر خود را زیر پا بگذارد؛ یعنی از منیت، خودخواهی، مالاندوزی، حسادت، کینه و بسیاری از خواستههای خود بگذرد، با خدمت بلاعوض میتواند از نردبان بالا برود؛ وقتی انسان سر را زیر پا بگذارد، راهها یکییکی برای او باز میشود و کار معنوی برکت معنوی هم به همراه دارد.
زمانی انسان میتواند به خواستههای خود برسد که از خود بگذرد؛ ممکن است تمام عمر خود را صرف یکسری مسائل بیهوده کنیم، چون به مرحله دانایی نرسیدیم؛ انسان دارای رذائل و فضائل میباشد و میزان تخریب، بستگی به نادانی او دارد؛ باید کلاه خود را قاضی کنیم تا بفهمیم چه مسیری را باید برویم، هیچکس را نمیتوانیم مجبور به تغییر کنیم، مگر اینکه خود او بخواهد؛ در همه انسانها مبارزه نیروی الهی و شیطانی وجود دارد، این خود انسان است که تصمیم میگیرد به طرف نیروی الهی یا نیروی شیطانی برود؛ اصولاً راه زندگی بیانتها است، اگر قیامت هم بشود باز این مسیر ادامه دارد، اگر انسان حسهای خود را به صورت خالصانه استفاده کند به حسهای بیرونی خود کمک میکند.
همسفر محبوبه
سیدی نردبان به ما آموزش میدهد اول قاضی خود باشیم و اینکه اعضای بدن مانند سمفونی باید همصدا باشند، زیرا بدن مانند یک خانواده است که در آن همسر، پدربزرگ، مادربزرگ، کودک، نوجوان و جوان وجود دارد، فقط بدن نمیتواند مثل یک جوان حرکت کند، باید به گونهای حرکت کند که کهنسال و بچه نیز بتواند حرکت کند؛ مثلاً در زمان چاقی گاهی افراد با ورزش زیاد لاغر میکنند و چربی زودتر از پوست آب میشود و پوست آویزان میشود؛ در اعتیاد هم همینطور است، به یکباره نمیشود مواد را قطع کنیم زیرا سیستم شبهافیونی بدن باید آرام آرام راه اندازی شود.
انسان نمیتواند به یکباره از تاریکی خارج شود، زیرا باعث میشود نور، چشمهای او را کور کند؛ تاریکی مجموعهای از همه مشکلات مثل اعتیاد، مشروبات الکلی، کینه، انتقام است، زمانیکه آموزش میگیریم، تازه میفهمیم که نمیتوانیم خیلی زود از بند تاریکیها آزاد شویم و اگر بخواهیم به آرامش برسیم باید از یکسری چیزها بگذریم؛ علم زندگی مثل شنا کردن است، اگر آن را یاد بگیریم از آن لذت میبریم، وگرنه در آن غرق میشویم.
برای اینکه از تاریکیها رها شویم و به آسمان برسیم، باید از خود بگذریم تا به خود برسیم، یعنی از خودخواهی، مالاندوزی، حسادت، دشمنی بگذریم و با خدمت بلاعوض و اعتماد به خدا راه برای ما باز میشود. تخریب هر انسان برابر با جهل و نادانی او است و بندهایی مثل اعتیاد، کینه، انتقام را به وجود میآورد و هیچ شمشیری وجود ندارد که به یکباره این بندها را پاره کند. ما نمیتوانیم به زور کسی را وادار به انجام کاری کنیم، زیرا اول باید بداند راه کجاست؛ وقتی جهانبینی او بالا رفت، آن زمان میتواند از خود و زندگی حفاظت کند.
در انسان قدرتی وجود دارد که باعث جنگ بین اهریمن و نیروی الهی میشود، ولی هیچ کس نمیتواند فقط به سمت نیروی الهی یا فقط به سمت تاریکی برود و هیچ کس نمیتواند صددرصد الهی یا کاملاً به سیاهی برسد؛ راههای زندگی بیانتها است حتی اگر قیامت هم شود این راهها تمام نمیشود؛ انسان میتواند انتخاب کند که در کدام راه باشد، باید از تلاش فروگذاری نکند تا پخته شود و کارنامه قبولی بگیرد، کسانیکه در گذشته و کسانیکه در آینده هستند رنج میبرند اما کسانیکه درحال هستند از زندگی لذت میبرند.
منبع: سیدی «نردبان» آقای مهندس دژاکام
نویسندگان: همسفر عاطفه و همسفر محبوبه، رهجوهای راهنما همسفر شفیعه (لژیون چهارم)
رابط خبری: همسفر مژگان رهجوی راهنما همسفر شفیعه (لژیون چهارم)
ویرایش: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون هفتم) دبیر سایت
ارسال: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر شفیعه (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شفا
- تعداد بازدید از این مطلب :
112