English Version
This Site Is Available In English

درون من جاذبه و مکمل برای حس وجود دارد

درون من جاذبه و مکمل برای حس وجود دارد

آقای مهندس فرمودند: «قضاوت احتیاج به پیش‌نیاز زیادی مانند: ایمان، عقل، علم، حق‌شناسی، آگاهی، عدالت، آموزش، بی‌طرف بودن، صبر و تقوا دارد؛ اما جهالت پیش‌نیازی ندارد و به‌معنای عدم آگاهی است». برای جهالت به هیچ تلاش و هزینه‌ای نیاز نیست. زمانی‌که جهالت باشد، ترس، ناامیدی و منیت به‌همراه دارد. درواقع، صفات منفی مثل حرص، حسد، خرافات و بخل از جهالت هستند که نتیجهٔ جهالت، عدم امنیت است. یک مصرف‌کننده به علت جهالت به‌سمت مواد‌مخدر کشیده می‌شود.

خداوند انسان را از خاک آفریده، به این منظور که ذرات موجود در خاک، مانند کلسیم، سدیم، پتاسیم و آهن، در جسم انسان نیز موجود است و با ویژگی خاصی که حتی به هیچ موجود دیگری داده نشده است، و آن، قدرت اختیار بود تا او بتواند راه خود را انتخاب کند. زمانی‌که انسان به مرحلهٔ میانه رسید، بر سر دو راهی تقوا و درستی و دیگری فجور قرار گرفت و به انسان، اختیار، قدرت و قضاوت داده شد. منِ انسان از نظر ادراک عقلی می‌دانم که قضاوت کار اشتباهی است؛ ولی در نهایت آن کار را انجام می‌دهم، به این دلیل که دستور قضاوت در مغز انسان در کسری از ثانیه صادر می‌شود. زمانی‌که در مورد دیگران قضاوت می‌کنیم، باعث می‌شود انرژیمان از بین برود، انرژی‌ که؛ باید صرف کارهای خودمان از جمله درمان و آموزش شود. من موقعی می‌توانم قضاوت کنم و حکم صادر کنم که علم و دانش آن را داشته باشم و درس قضاوت خوانده باشم.

هرچه سطح دانایی بالا باشد، قضاوت راجع‌به دیگران پایین‌تر است. انسان جاهل بیشتر در مورد دیگران قضاوت می‌کند و همچنین در هر کاری دخالت می‌نماید. انسان دانا کسی است که بداند کجا قضاوت کند و کجا قضاوت نکند. انسان‌های دانا دنبال صلح و آرامش هستند. اگر من احساس خوبی نسبت به یک شخص یا محیطی پیدا کنم، علت آن، حس است. درون من یک نوع جاذبه و یک نوع مکمل وجود دارد که وقتی این دو در کنار هم قرار بگیرند، حس به‌وجود می‌آید و به‌ این‌ صورت احساس خوب یا احساس بد به‌وجود می‌آید. اگر آن ویژگی یا آن حس درون من وجود نداشته باشد، وقتی در کنار یک محیط یا یک شخص قرار بگیرم، هیچ احساسی در من به‌وجود نمی‌آید، پس مکمل آن؛ باید حتماً درون من وجود داشته باشد تا حسی به‌وجود آید.

به‌عنوان مثال: اگر آدمی را می‌بینم و خیلی از او بدم می‌آید، آن ویژگی که من در آن شخص مشاهده می‌کنم، از جنسش و از نوعش درون من وجود دارد؛ زیرا اگر نباشد، من هیچ چیزی نمی‌توانم احساس کنم. مسئله این است که آن صفت یا ویژگی، ممکن است در یکی زیادتر و در یکی کمتر باشد. و به این تجربه رسیدم که قضاوت، به‌معنای قاضی کردن از روی ندانستن و ناآگاهی، حتماً موجب تخریب می‌شود و وقتی من قضاوتی می‌کنم، بیشترین تخریب را خودم می‌بینم. انسان قاضی به‌دنیا می‌آید، در همهٔ موارد قضاوت می‌کند؛ مثلاً: غذا قرمه‌سبزی درست کنم یا نه؛ ولی اگر تمرکز روی خودم باشد و داناییم را بالا ببرم، قضاوت درست می‌کنم.

من در گذشته در همه موارد، هم درست و هم غلط قضاوت می‌کردم. هفت سال پیش یک اتفاقی در زندگیم افتاد و ضربه روحی بدی خوردم. اکنون که وارد کنگره شدم، دوست داشتم هفت یا هشت سال پیش وارد کنگره می‌شدم تا تصمیم بهتری در زندگیم می‌گرفتم؛ ولی به‌هرحال خدا را شاکرم که اکنون هم در مسیر کنگره قرار گرفتم تا بتوانم تصمیم‌های بعدی زندگیم را با آگاهی و دانایی بالا بگیرم.

نویسنده: همسفر عفت رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون پنجم)

رابط خبری: همسفر زکیه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون پنجم)

ویرایش: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر مهشید (لژیون چهاردهم)

عکاس خبری: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون پانزدهم)

ویراستاری و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون چهارم) دبیر سایت 

همسفران نمایندگی هاتف 

 

 

 

 

 
 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .