English Version
This Site Is Available In English

قضاوت کردن دانایی می‌خواهد

قضاوت کردن دانایی می‌خواهد

چهارمین جلسه از دوره هفدهم از سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی دلیجان با استادی مسافر دانیال، نگهبانی مسافر عباد و دبیری مسافر عباس، با دستورجلسه : " قضاوت و جهالت"، درروز دوشنبه ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، ساعت۱۷ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:

خداوند بزرگ را شاکر و سپاسگزارم که امروز توفیق یافتم در اینجا خدمت کنم و از دوستان عزیز آموزش بگیرم. از آقای کاوریان نیز تشکر می‌کنم که به من اجازه حضور در جمع شما را دادند. موضوع دستور جلسه، «قضاوت و جهالت» است. قضاوت به معنای داوری کردن است و هر داوری نیازمند آموزشِ انسان نسبت به آن موضوع است.  

امروزه با پیشرفت همه علوم، قضاوت نیز شاخه‌های متعددی یافته است.  هر حوزه‌ای برای خود قاضی و جایگاه‌های مشخصی دارد؛ به‌طور مثال در امور جهاد کشاورزی، هر ارگان برای اختلافات داخلی، افرادی را به‌عنوان قاضی تربیت می‌کند تا در محاکم حقوقی به اختلافات رسیدگی کنند.  

ما با آن موارد کاری نداریم، اما امروز در کنگره ۶۰ می‌خواهیم درباره قضاوت در زندگی شخصی صحبت کنیم. به همین دلیل، پس از بحث قضاوت، موضوع «جهالت» را نیز در دستور جلسه قرار داده اند.  

این موضوع به گذشته من و برخی دوستان بازمی‌گردد؛ زمانی که در جهل و نادانی به‌سر می‌بردیم، من به‌محض مواجهه با هر موضوعی – در آن مثلث جهالت که در کنگره ۶۰ شناختیم (متشکل از ترس، منیت و ناامیدی) – به‌سرعت قضاوت می‌کردم. چون در تعادل نبودم، منیت بر من غلبه می‌کرد و به خود اجازه می‌دادم درباره هر موضوع یا قانونی، رأی صادر کنم.  

این اتفاق حتی زمانی که در شورای حل اختلاف بودم، بارها برایم رخ داد و جاهلانه دستوراتی صادر می‌کردم. با ورود به کنگره، وضعیت تغییر کرد. در مقابل جهل، نورِ دانایی را مشاهده کردم. با دریافت ذره‌ذره‌ی دانایی در وجودم – از طریق آموزش‌های آقای مهندس و سی‌دی‌های راهنمایان عزیز – مسیر من دگرگون شد.  

دریافتم که راه اشتباه را باید برگردم و گام‌به‌گام آن را با نورِ آگاهی جایگزین کنم. می‌دانستم تمام مسیر گذشته‌ام غلط بوده است. نتیجه‌ای که گرفتم این بود: آقای مهندس به‌درستی می‌فرمایند: برای قضاوت درباره هر موضوعی، باید حداقل نیمی از اطلاعات مربوطه را داشته باشیم. در حالی که در گذشته، من هیچ اطلاعاتی نداشتم و تنها بر اساس تصویری که در ذهنم می‌ساختم، فوراً حکم صادر می‌کردم! مثلاً در خانواده، به‌محض پیش‌آمدن مشکل، می‌گفتم: «راه‌حل فقط همین است!»  

خاطرم هست برای دریافت وام، چندین نفر واسطه شدند و گفتند: «به دانیال بگو این وام را نگیرد»، اما قضاوت من این بود که وام را می‌گیرم. نتیجه؟ سال‌ها طول کشید تا بازپرداخت کنم و ضرر مالی بزرگی متحمل شدم. همان‌طور که آقای مهندس فرمودند: «من بدهی‌هایم را پس از هفت سال پرداخت کردم، من نیز امسال آخرین قسط وامم را می‌پردازم.

حتی آن زمینی که با پول وام خریدم، امروز تنها یک زمین بایر است. چرا؟ چون در حالت جهل قضاوت کردم و این قضاوت نادرست بود. همان‌طور که آقا امین می‌فرمایند:  

«انسان در جهل، حتی درباره خودش نیز قضاوتی جاهلانه دارد.» این برای من اتفاق افتاد. در سی‌دی اخیر، آقای مهندس تأکید کردند: «قاضی خویش باشید.» با شناخت خود که پیدا کردم، مفهوم این سخن را درک می‌کنم.  

توصیه من به دوستان این است: قدیم ضرب‌المثلی داشتیم: «خر خود را بَرون!» (در زمان خرمن‌کوبی، هر کشاورز الاغ خود را می‌آورد و مسئول بار آن بود). اگر من به‌جای رسیدگی به بار خود، به کشاورز بغل‌دستی‌ام توجه می‌کردم، بارِ خودم به زمین می‌خورد. در کنگره ۶۰ نیز: من به‌عنوان مسافر سفر دوم، دوستی که مسافر سفر اول است و در دوره سه‌ماهه قرار دارد، هر دو در یک لژیون هستیم.  

اگر آن دوست، به‌جای تمرکز بر سفر خود، درباره مصرف داروی هم‌لژیونی‌اش سؤال کند، بار مسئولیت خود را رها کرده است. این کار هم بار خودش و هم بار دیگری را به زمین می‌زند!  کلام‌الله می‌فرماید:  

«کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ» (هر کس در گرو اعمال خویش است). هر انسانی بار سفر خود را به‌دوش می‌کشد؛ مانند کسی که خانه‌ای را اجاره می‌کند: یکی ۱۰۰ میلیون پیش‌پرداخت می‌دهد،دیگری ۵۰۰ میلیون، و آن که پیش‌پرداختی ندارد، ماهانه ۳۰ میلیون اجاره می‌پردازد.  

هرکس مسیر خاص خود را پیموده است:  من در زندگی با مشاغل و افراد گوناگون (از معدنکار تا خلافکار) مواجه شده‌ام، اما دیگری ممکن است تنها با افراد دانا همراه بوده باشد. آن کس که با دانایان زیسته، در کنگره قضاوت متعادل‌تری دارد و کمتر در دام جهل می‌افتد، حتی اگر سابقه مصرف مواد داشته باشد.

در مورد هم قضاوت نکنیم، نگوییم: «تو باید مانند من باشی!» هر انسانی مسیر منحصربه‌فرد خود را دارد. زود قضاوت نکنیم؛ چه سفر اولی باشیم و چه سفر دومی. من شخصاً از هیچ مسافر اولی نپرسیده‌ام: «در چه مقطعی هستی؟» چون این مسئولیت راهنما است و او تشخیص می‌دهد رهجو چگونه باید حرکت کند. سپاسگزارم که با سکوت زیبایتان به صحبت‌هایم گوش دادید.

عکس: مرزبان مسافر احمد رضا

تایپ،ویرایش و ارسال خبر: همسفر مسعود- لژیون یکم 

نمایندگی دلیجان 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .