در سیدی «نردبان» در مورد بادیسمفونی صحبت شد یعنی همصدایی. این همصدایی در تمام بدن ما وجود دارد باید آن را درک کنیم.
ما به اشتباه خیال میکنیم مثل سلطانی هستیم که هر کاری بخواهد اجرا کند، تصمیم میگیرد، دستور میدهد و فورا اجرا میشود، اگر سلطان هم باشیم دستورات بايد مطابق با عمل ما و قابل اجرا باشد.
بدن ما مانند یک خانواده بزرگ میباشد که اعضای آن همسر، فرزندان، پدربزرگ، مادربزرگ، نوه و نتیجه همه جمع هستند و میخواهند کوچ کنند، حرکت ما باید به گونهای باشد که از بچه کوچک تا افراد کهنسال، همه بتوانند حرکت کنند و خودشان را برسانند؛ یعنی روی کل سیستم و تمام سلولها حساب کنیم.
ما برای درمان اعتیاد موادی را که به تمام سیستمهای حیاتی ما یا همان سیستمایکس یا شبهافیونی ما میرسید را یکمرتبه قطع میکردیم و موفق هم نمیشدیم. در خیلی از موارد و مسائل تاکنون موفق نشدهایم چون سریع تصمیمگیری میکنیم و سریع عمل میکنیم؛ بنابراین مشکلات متعددی را به وجود میآوریم، پس باید ظرفیت بدن آماده باشد و تمام کارها با حساب و به مرور زمان انجام شود طوری که تمام قسمتها و اعضا بتوانند با هم هماهنگ شوند و ذرهذره پیشرفت کنند که این همان بادیسمفونی است. در کارها باید کلاه خود را قاضی کنم؛ یعنی خودم قاضی خود بشوم تصمیم بگیرم و مسائل را حل کنم.
تمام مسائل و مشکلات مثل اعتیاد، دروغگویی، کینه، انتقام و ... تاریکیهای من در زندگی و بندهایی هستند که در اثر جهل و نادانی به دست و پای خود زدهام، زمانی که در تاریکی و ظلمت فرو رفته باشم، نمیتوانم در یک لحظه وارد نور بشوم چون چشم من تحمل نور را ندارد و نور چشمم را اذیت میکند به عبارتی، نمیتوانم از مسائل و مشکلات زود خارج شوم باید به علم و دانش و معرفت لازم رسیده باشم که بتوانم با تفکر این بندها را یکییکی باز کنم.
باید از خود و خیلی چیزها مثل منیت، خودخواهی، کینه، دشمنی و... بگذرم و خدمت معنوی و بلاعوض انجام دهم تا راه برایم باز شود و به آرامش و آسایش و خواستههایم برسم.
علم زندگی مانند شنا کردن است که اگر فن شنا کردن را یاد بگیرم میتوانم به راحتی شنا کنم و لذت هم ببرم در غیر اینصورت همیشه دچار یأس و ناامیدی هستم و غرق میشوم، ممکن است عمر خود را صرف یکسری مسائل بیهوده کنم چون به مرحله دانایی نرسیدهام و انسانها را نشناختهام، انسانها همه خوب هستند، ولی گرفتار مشکلات و مسائل فراوان هستند باید آنها را درک کنم. اصولا انسان و کل جهان هستی طوری ساخته شده که هر دو صفت رذائل و فضایل باید با هم باشند تا زندگی نظام و شکل بگیرد؛ نبرد نیروهای اهریمنی و نیروهای الهی درون هر انسانی وجود دارد مانند شمشیری که از جنس دو فلز ساخته میشود و هر دو، یکی بر حق و یکی به ناحق بالا میروند و خداوند تعیین میکند که کدام پیروز شود. راه زندگی بیانتها است، هر مرحلهای که تمام شود حتی بعد از قیامت هم مرحله ديگری آغاز میشود. موجودیت انسان از بین نمیرود، همیشه هست و خواهد بود باید مسیرش را انتخاب کند که در ظلمت باشد یا روشنایی.
گاهی مسائل زندگی برای اینکه ما پختهتر شویم کند پیش میرود؛ باید دید خود را وسیع کنیم و برای حل مسائل تلاش کنیم، باید خالصانه عمل کنیم تا بتوانیم حسهای خود را تقویت کنیم و ارتقا دهیم.
نویسنده: همسفر نرگس رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون هفتم)
منبع: سیدی «نردبان» آقای مهندس
رابط خبری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون هفتم)
عکاس خبری: همسفر نسرین رهجوی راهنما همسفر نگار (لژیون سوم)
ارسال: همسفر شهناز رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سهروردی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
184