English Version
This Site Is Available In English

نقطه مقابل جهالت دانایی است

نقطه مقابل جهالت دانایی است

هشتمین جلسه از دوره دوم جلسات لژیون سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی پرند به استادی راهنما همسفر مرضیه، نگهبانی همسفر زهرا و دبیری همسفر مرضیه با دستور جلسه «قضاوت و جهالت» روز سه‌شنبه ۱۷ تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۳:۴۵ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

در ابتدا تشکر می‌کنم از نگهبان لژیون سردار که به من اجازه خدمت در این جایگاه را داد. خدا را شاکر هستم که در این جایگاه حضور دارم و در کنار شما عزیزان هستم که بتوانیم آموزش بگیریم و در کنار هم خدمت کنیم. دستور جلسه این هفته در مورد قضاوت و جهالت است.

در ابتدا ما باید بدانیم معنی قضاوت چیست؟ قضاوت به معنی صادر کردن و جهالت عدم دانستن، شناخت و آگاهی است. چرا این دو مسئله در این دستور جلسه در کنار هم قرار گرفته‌ است؟ به این دلیل که وقتی من از روی عدم آگاهی و ندانستن یک مسیری را طی می‌کنم، به سمت قضاوت کردن می‌روم و در مورد دیگران حکم صادر می‌کنم. همیشه انسان در مسیر قضاوت می‌رود که دیگران را قضاوت کند.

من اگر می‌خواهم یک قضاوتی را انجام بدهم؛ باید قضاوت راجع به خودم باشد؛ یعنی نگاه کنم و ببینم که من نسبت به سال‌های قبل‌ از این‌که وارد کنگره شوم و این‌که بخواهم مسیری را برای آموزش پیدا کنم چگونه و در مسیر زندگی خود دچار چه ضد ارزش‌هایی بوده‌ام؟ چه لغزش‌هایی را انجام می‌دادم؟ بعد از این‌که وارد کنگره شدم با آموزش‌هایی که از آقای مهندس دژاکام گرفتم چگونه توانستم از این آموزش استفاده کنم و در این مسیر موفق باشم؟

اگر توانستم به خودم یک امتیاز قابل قبولی بدهم که دیگر کسی را قضاوت و نسبت به کسی حسادت نکنم، کینه نداشته باشم و این ضد ارزش‌ها را از خودم دور کنم؛ پس قطعاً می‌توانم بگویم که به یک مرحله‌ای رسیدم که مقابل جهالت من قرار دارد و آن مرحله، مرحله دانایی است.

استاد امین در یکی از سی‌دی‌ها می‌فرمایند: قضاوت کردن مثل این است که من یک موشکی را به سمت کسی پرتاب می‌کنم و قطعاً او هم جوابی را در مقابل این کاری که من می‌کنم انجام می‌دهد و دقیقاً همان موشک به سمت من پرتاب می‌شود. من اگر کسی را قضاوت کنم قطعاً قضاوت می‌شوم و وقتی در مورد دیگران صحبت بدی را انجام می‌دهم این قضاوت به خود من برمی‌گردد؛ اگر بیرون از کنگره را نگاه کنیم می‌بینیم که افراد چه‌قدر راحت نسبت به دیگران صحبت می‌کنند.

ممکن است دختر یا پسری با پوشش و ظاهری که خودش دوست دارد بیرون برود و در جامعه حاضر شود و شاید ما در نگاه اول بگوییم که ببین چگونه لباس پوشیده است و به چه شکل برخورد می‌کند؛ شاید همان دختر و پسری که از نظر من پوشش نامناسب دارد و احساس می‌کنم وضعیت مناسبی ندارد در پیشگاه خداوند ارزش و بهاء بیشتری داشته باشد؛ ولی من فقط با توجه به ظاهر، او را قضاوت می‌کنم و حکم صادر می‌کنم.

برای این‌که من بخواهم کسی را قضاوت کنم؛ باید یک‌سری اطلاعات و آگاهی از قبل داشته باشم و بعد روی آن اطلاعات و آگاهی پالایش انجام دهم و ببینم که آیا این اطلاعاتی که به دست آوردم درست است یا خیر و بعد حکم صادر کنم. یک‌سری افراد هستند که با توجه به ارگان‌هایی که در آن‌جا کار می‌کنند وظیفه‌ قضاوت کردن را بر عهده دارند؛ ولی خیلی وقت‌ها ما از روی عدم آگاهی و تجسس در مورد دیگران قضاوت می‌کنیم و بعد هم می‌رسیم به جایی که هم حال خودمان و هم حال زندگی‌هایمان خراب می‌شود و گاهی اوقات می‌بینیم بدون این‌که با کسی درگیری داشته باشیم حال خودمان خراب است.

گاهی اوقات ما از صبح تا شب در جهان ذهنی خود آن‌قدر افکار و اندیشه‌های بد و قضاوت‌های نابه‌جا نسبت به دیگران داشتیم که باعث می‌شود انرژی‌‌های مثبت ما تخلیه و به سمت انرژی‌های منفی برود. من زمانی می‌توانم در مورد دیگران قضاوت کنم که اطلاعات و آگاهی درست نسبت به آن‌ها داشته باشم؛ یعنی من می‌توانم قضاوت خودم را به سمت نکات مثبت ببرم، می‌توانم ویژگی‌های خوب دیگران را قضاوت کنم، مورد چالش قرار بدهم، نگاه کنم و ببینم آیا می‌توانم آن ویژگی‌های خوب را در خودم گسترش دهم؛ اگر به این نتیجه برسم که ویژگی‌های خوب دیگران را ببینم و در زندگی کاربردی کنم، همه آن حس‌های منفی که در وجود من است مانند: حسادت‌ها، کینه‌ها و ... که می‌تواند باعث قضاوت من نسبت به دیگران شود ذره‌ذره کنار می‌رود.

ما همیشه در کنگره می‌گوییم؛ باید دوربینمان روی خودمان باشد. برای این‌که من باید خودم را قضاوت کنم و بگردم به دنبال این‌که کدام مسیر من اشتباه است؟ قطعاً ما در طول روز اشتباهات زیادی می‌کنیم، افکار و اندیشه‌های منفی داریم و مسیر اشتباهی را می‌رویم؛ ولی زمانی‌که دوربین من روی خودم باشد می‌توانم به نتیجه خوبی برسم، خودم و رفتارم را آنالیز کنم، آن‌وقت متوجه می‌شوم که چقدر بی‌مورد دیگران را قضاوت‌ و سرزنش‌ کردم، چقدر نسبت به دیگران حکمی را صادر کردم که نباید می‌کردم و این‌ها برمی‌گردد به این‌که من باید روی دانایی خودم کار کنم. استاد امین در جزوه جهان‌بینی‌ مثلث جهالت را برای ما ترسیم کردند که شامل سه ضلع ترس، منیت و ناامیدی است.

ترس زمانی بود که تفکر از بین می‌رفت؛ وقتی که من می‌ترسم تمام داده‌ها از بین می‌رود و باعث می‌شود که نتوانم درست تفکر کنم. منیت یعنی من جایگاه خودم را بالاتر از دیگران می‌بینم، نمی‌توانم ارتباط خوبی با دیگران بگیرم و می‌گویم من نسبت به دیگران برتر هستم. ناامیدی هم بار غم و اندوهی بود که من نمی‌توانستم آن را زمین بگذارم. این ترس، منیت و ناامیدی باعث می‌شود من وارد یک مثلثی شوم به اسم جهالت و نقطه مقابل جهالت، دانایی است؛ اگر من بتوانم تمام مراحل زندگی خودم را از این سه فاکتور عبور دهم و خودم را به مرحله‌ای برسانم که بتوانم تفکر و تجربه کنم و آموزش درستی بگیرم که بتوانم کاربردی‌ کنم؛ قطعاً می‌توانم به مرحله‌ دانایی برسم و از جهالت خودم عبور کنم. ممکن است نگاه اول من مرضیه بعد از اعلام مانده تعهدی‌های گلریزان نمایندگی این باشد که چرا باید مبلغ زیادی از تعهدی‌های سال گذشته باقی مانده باشد؟ من به عنوان یک الگو و راهنما باید به بچه‌های لژیون خودم آموزش می‌دادم که اگر تعهدی دادم؛ باید آن تعهد را انجام دهم.

من باید این را بدانم که اگر رهجوی من نتوانست به تعهد خود عمل کند او را زیر سوال نبرم و آنالیز نکنم. آقای مهندس دژاکام بارها فرموده‌اند که اگر کسی تعهدی می‌دهد و پولی پرداخت می‌کند؛ حتی اگر بعد از مدتی به آن پول نیاز داشت می‌تواند پول خود را بگیرد؛ پس من در جایگاهی نیستم که بخواهم بچه‌هایی که نتوانستند از پس تعهدهای خود برآیند را قضاوت کنم ؛ ولی تمام تلاش خودم را به عنوان یک راهنما انجام می‌دهم که به بچه‌ها آموزش دهم که اگر عهدی را در کنگره بستم وفای به عهد انجام دهم، آن چیزی را که گفتم عملی کنم، تفکری که داشتم به عمل در آورم و خودم را ثابت کنم؛ اما نه به خاطر دیگران؛ بلکه به خاطر خودم که ببینم چقدر می‌توانم روی خودم حساب کنم، چقدر می‌توانم به حرف‌هایی که زده‌ام عمل کنم و چقدر تلاش کردم برای این‌که بتوانم تعهدهای خودم را انجام دهم. امیدوار هستم که قضاوت‌های ما به سمت و سویی برود که بتوانیم انرژی‌های مثبت و حس‌های خوب دیگران را ببینیم و بتوانیم آن حس‌های خوب را در خودمان بیشتر کنیم تا بتوانیم به آرامش واقعی که سهم همیشگی زندگی‌های ما است برسیم.

تایپیست: همسفر رقیه رهجوی راهنما همسفر‌ زهرا (لژیون دوم)
عکاس: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون سوم)
ویرایش و ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پرند

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .