جلسه سوم از دوره هفتم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی بیرجند با استادی ایجنت همسفر معصومه ، نگهبانی همسفر آرزو و دبیری همسفر مرضیه با دستور جلسه «قضاوت و جهالت» روز سهشنبه ١٧ تیر ماه ۱۴۰۴ ساعت ١۶:٠٠ آغاز به کارکرد.

سخنان استاد:
از همسفر آرزو نگهبان جلسه، صمیمانه تشکر میکنم که این فرصت را به من دادند تا بار دیگر این جایگاه را تجربه کنم. دستورجلسه این هفته درباره قضاوت است. آقای مهندس در ابتدای هر جلسه میفرمایند که هدف ما باید دور شدن از جهل و نادانی باشد؛ چراکه بزرگترین دشمن ما همین جهل و نادانی است. ایشان در صحبتهای روز چهارشنبه خود اشاره کردند که ما با اخلاق، رفتار، کردار و تفکرات خود میتوانیم انسانی مقبول باشیم یا انسانی مسموم. انسان مسموم انسانی است که دیگران از بودن در کنار او لذت نمیبرند، در مقابل انسان مقبول کسی است که دیگران از او حس خوبی دریافت میکنند.
جهالت به معنای نادانی است؛ یعنی وقتی در مورد مسئلهای آگاهی نداریم، در این حالت ممکن است براساس نادانی خود قضاوتهای نادرستی را انجام دهیم و سخنانی بیان شود که پس از مدتی از گفتن آنها پشیمان شویم؛ اما دیگر بازگشتی وجود ندارد. آقای مهندس میفرمایند: ما با رفتارهای خود میتوانیم باعث جذب و یا دفع محبت دیگران نسبت به خود شویم. در واقع قضاوت کردن، غیبت کردن و حسادت ورزیدن، همه از ویژگیهای درونی ما هستند که میتوانند باعث دوری دیگران از ما شود؛ اما اگر در صراطمستقیم قرار بگیریم و همه را یکسان ببینیم، میتوانیم همه را دوست داشته باشیم. در این صورت، وقتی من همه را دوست داشته باشم، قاعدتاً همه نیز مرا دوست خواهند داشت. آقای مهندس در سیدی قضاوت و جهالت، از همسفران و مسافران پرسیدند که چه چیزهایی پیشنیاز قضاوت هستند. آنها به مواردی؛ مانند عدالت، آگاهی، عمل، ایمان، خودشناسی و خداشناسی اشاره کردند؛ اما وقتی پرسیدند پیشنیاز جهالت چیست؟ پاسخهایی؛ مانند منیت، ترس، ناامیدی، کینه، و نفرت داده شد؛ در حالیکه آقای مهندس فرمودند: «جهالت هیچ پیشنیازی ندارد؛ بلکه خودش سرچشمه تمام آن تاریکیهاست». ایشان در ادامه به نکته جالبی اشاره کردند که ممکن است یک راه در ابتدا گلستان باشد؛ اما در ادامه خار و آتش داشته باشد و گفتند که خداوند هیچگاه گنج را در اختیار انسان و مقابل چشم او نمیگذارد. گنج همیشه در ویرانهها و در سختیهاست و جایی نیست که به راحتی به آن دسترسی پیدا کنیم. این به این معناست که وقتی من در یک مسیر قرار میگیرم، در ابتدا ممکن است با چالشها و سختیهایی مواجه شوم. بهطور مثال کسانی که رشوه میگیرند، در ابتدا درآمد بسیار بالایی بهدست میآورند و این لذتبخش است، اما پس از مدتی ممکن است با موقعیتهای بدی مواجه شوند. در مقابل ممکن است یک نفر در مسیری قرار بگیرد که در آن سختیهای زیادی وجود دارد، مانند راه رفتن روی گدازه و آتش. این مسیر ممکن است همراه با چالشهای زیادی باشد؛ اما در انتها آرامش و آسایش را بههمراه دارد. این مسیر درستی است که نشان میدهد گنج هیچگاه در اختیار انسان و مقابل دیدگان او قرار نمیگیرد. گنج در ویرانهها است و انسان باید برای پیدا کردن آن بهدنبال آن باشد.
در کنگره۶۰ همیشه تأکید داریم که درباره دیگران صحبت نکنیم و در مورد شرایط کاری یا خانوادگی آنها سوال نپرسیم. همچنین نباید اجازه دهیم که کسی پشت سر دیگران صحبت کند. ممکن است فردی نزد ما از راهنمای خود سخن بگوید یا افراد و خدمتگزاران را با یکدیگر مقایسه کند. آقای مهندس تأکید میکنند که در مورد راهنما، مرزبان، سفر اولی و سفر دومی بههیچ عنوان نباید قضاوت کنیم. شاید راهنما حرکتی در لژیون خود انجام داده است که هدفی پشت آن است و من بهعنوان رهجو از آن بیاطلاع هستم. نمیتوانم به واسطه ندانستن هدف راهنما، او را قضاوت کنم. همچنین اگر مرزبان تذکری میدهد؛ نباید سریعاً به قضاوت بپردازم. ممکن است پشت این تذکر مسئلهای نهفته باشد که به صلاح من و شعبه باشد. اگر کسی خدمتی میگیرد یا خدمتی به او داده میشود، نباید وارد قضاوت شوم که چرا فلان شخص در این جایگاه قرار گرفته یا چرا این اتفاق برای من نیفتاده است.
آقای مهندس اشاره کردند، وقتی یک نفر وارد کنگره میشود و نفر دیگری را با خود همراه میکند، ممکن است آن کسی که ابتدا سفر خود را آغاز کرده، قدر خود را نداند و بهدرستی درمان نشود. سپس دوباره برمیگردد تا بار دیگر سفر کند. مشاهده میکند نفر دیگری را که با خود همراه کرده بود، مرزبان شده است. میگوید تو را که من آوردم، حالا به من میگویی این کار را بکن و آن کار را نکن. این نشان میدهد که او در درون خود دچار گرههایی است و در حال قضاوت کردن است. هیچگاه نباید سعی کنیم قضاوت کنیم؛ زیرا این کار انرژی ما را میگیرد و حس سنگینی به ما میدهد.
استاد امین در سیدی قضاوت اشاره کردند، وقتی من درباره یک نفر قضاوت میکنم، آن صفت و ویژگی که در او میبینم، در وجود خود من نیز وجود دارد. بهطور اگر میگویم فلانی چهقدر آدم حسود و کینهتوزی است یا کنجکاو است، اینها قضاوتهایی هستند که درباره دیگران انجام میدهم، قطعاً مقداری حسادت و کنجکاوی در وجود من نیز وجود دارد. اگر این ویژگیها در من وجود نداشته باشد، طرف مقابل را بدون نقص میبینم؛ اما وقتی این ویژگیها در من وجود دارد، آنها را در دیگران نیز مشاهده میکنم. ممکن است بگویم من اصلاً حسود نیستم و از حسادت و کینه متنفرم؛ اما این ویژگیها ممکن است در من پنهان باشند. اگر این رابطه و غیبت ادامه پیدا کند، بذری که در وجود من پنهان و نهفته است، شرایط رشد برای آن مهیا میشود و همواره در حال رشد خواهد بود. این ویژگیها سر از خاک در میآورند و بزرگ میشوند و دقیقاً تبدیل به همان میوههای کینه و حسادت میشوند. وقتی میگویم من از حسادت بدم میآید، در واقع خود به یک حسود تمامعیار تبدیل شدهام؛ چراکه این حسادت را در درون خود پرورش دادهام.
استاد امین در سیدی قضاوت به خوبی اشاره میکنند که مشکل اصلی در تزکیه و پالایش زدودن تاریکی نیست. مشکل اصلی در ندیدن تاریکی است که گاهی اوقات تاریکیها را در خود نمیبینیم. مثلاً من همسفر، نمیتوانم بپذیرم که در خود مشکلی دارم و همواره سعی میکنم روی مشکلات خود سرپوش بگذارم. این قضاوت کردن یک حقه جالبی ایجاد میکند؛ مثلاً میگویم معصومه، تو چقدر استاد هستی، چقدر خوب تشخیص میدهی که فلانی حسود یا کینهتوزاست. این احساس باعث میشود که من فکر کنم چقدر انسانشناسی خوبی دارم، درحالی که چشم خود را روی عیبهای خود بستهام. استاد امین میفرمایند: وقتی من درباره یک شخص قضاوت میکنم، درواقع یک سری موشک را به سرزمین وجودی او پرتاب میکنم و قانون جنگ این است که اگر زدی، میخوری؟ آیا منطقی است که من به شهر وجودی یک نفر موشک پرتاب کنم و او را تخریب کنم؛ اما جوابی دریافت نکنم؟ بارها به رهجویان در لژیون گفتهام که ممکن نیست شما از یک نفر بدتان بیاید؛ اما آن نفر از شما خوشش بیاید. در ظاهر ممکن است با یکدیگر خوب رفتار کنید؛ اما در دل همدیگر را دوست ندارید، چرا؟ بهدلیل اینکه موشکهای خود را به هم پرتاب کردهاید، شما پرتاب کردهاید و او هم دریافت کرده است. این تبادل باعث ایجاد حس بدی میان شما میشود و در وجود هر دو نفر سنگینی میکند. نتیجه قضاوت کردن چیست؟ همین سنگینی در وجود خود و گرفتن انرژی از درون خویش. امکان ندارد من قضاوت کنم و مورد قضاوت دیگران قرار نگیرم. هر کسی را که قضاوت کنم، قطعاً خودم نیز در همان نقطه قضاوت خواهم شد. میگویند تا زمانی که مرزبان نشدهای، فکر میکنی که مرزبان فقط یک شال دور گردن میاندازد و یک پیام میخواند و آنجا مینشیند؛ اما نمیدانند که تمام مسئولیتها بر دوش مرزبان است و زحمتهای زیادی برعهده آنهاست. حالا اگر به من تذکری بدهند؛ نباید سریعاً به مسند قضاوت نشسته و حکم صادر کنم یا پشت سر آنها حرف بزنم. نهتنها مرزبان؛ بلکه هر کسی که در کنگره خدمت میکند، حتی کسی که میکروفون گردانی میکند، نباید سرزنش شود.
آقای مهندس در سیدی قضاوت و جهالت میگویند: اگر شما خیلی خوب بیل میزنید، اول باید زمین خودتان را بیل بزنید؛ اگر خیلی خوب فیلمبرداری میکنید، ابتدا دوربین را به سمت خودتان برگردانید؛ نباید جوری باشیم که یک پر کاهی را در چشم دیگران ببینیم؛ اما یک دسته بیل را در چشم خود نبینیم. این دقیقاً همان قضاوتی است که استاد بیان میکنند، عیبهای دیگران را خیلی خوب میبینیم؛ اما عیبهای خودمان را نمیبینیم. انشاءالله که هیچگاه وارد مسند قضاوت نشویم.
چراکه من که هیچ اطلاعاتی ندارم و نمیتوانم براساس تخیل درباره یک نفر قضاوت کنم. این کار ممکن است عواقب بدی داشته باشد و بدتر از همه این است که این تخریب بر سر خودم آوار خواهد شد. کسی که قضاوت میکند، باید تخصص و آگاهی داشته باشد. در بعضی موارد چند نفر دستیار، وکیل و پلیس پشت پرونده هستند و همه با هم نظر میدهند. طرف دعوا را هم میآورند و با همدیگر صحبت میکنند. پس از پنج سال ممکن است هنوز حکم اشتباه باشد و کسی که اعدام شده، بیگناه بوده باشد. ممکن است شخصی که بهتازگی دستگیر شده است، اعتراف کند که قتل پنج سال پیش به گردن او بوده است. این نشان میدهد که حتی کسی که این همه علم و امکانات دارد، نیز ممکن است اشتباه کند. وای به حال ما که هیچ علمی نداریم و فقط براساس حرفهایی که زده میشود، قضاوت میکنیم. برای اینکه بخواهیم در کنگره و در مسیر خود به درستی حرکت کنیم، بههیچ عنوان چه در سفر اول و چه در سفر دوم، نباید وارد قضاوت شویم.
در سیدی آفت استاد امین به زیبایی میفرمایند: تا زمانی که یک باغ هنوز درختانش محصول ندارند، آفت چندانی نمیگیرد؛ اما وقتی به بار مینشینند و میوه میدهند، آفت نیز میگیرند. مثلاً سیب وقتی میوه میدهد، کرم میگیرد. مسافران در سفر اول فقط دغدغه درمان خود یا همسفر را دارند و در این سفر، مسیر را بسیار بهتر طی میکنند؛ اما وقتی به سفر دوم میرسند، وارد مسیر قضاوت میشوند. آنها مینشینند و پشت سر هر کدام از لژیونها قضاوت میکنند؛ حتی اگر قضاوت خوبی هم داشته باشند؛ نباید این کار را انجام دهند. اگر میخواهیم حرفی را بزنیم، بهتر است آن را مستقیم و به خود شخص بازگو کنیم، مثلاً بگوییم تو چهقدر خوب مشارکت میکنی؛ نباید حتی به خوبی هم پشت سر کسی قضاوت کنیم؛ زیرا اگر بخواهیم این قضاوتها را ادامه دهیم و به سفر دوم برسیم، دقیقاً در آن زمان آفت به باغ کنگره میزنیم و تمام محصولاتی که ایجاد شدهاند، دچار آفت میشوند. یک آفت میتواند به همه سرایت کند.
امیدوارم هیچگاه اجازه ندهیم باغ کنگره دچار آفت شود و حسوحال ما خراب نشود. همیشه باید با همدیگر خوب باشیم و هدف ما فقط کمک به یکدیگر باشد. ما به اینجا آمدهایم که چه کاری انجام بدهیم؟ برای اینکه به همدیگر کمک کنیم، آمدهایم که دست یکدیگر را بگیریم و برای هم کاری انجام دهیم و هرگز وارد قضاوت نشویم.
بازدید از دفاتر خدمتگزاران توسط ایجنت محترم همسفر معصومه


مرزبانان کشیک: همسفر زهرا و مسافر ابوالفضل
تایپیست: همسفر نرگس رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
ویرایش: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول) دبیر سایت
ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بیرجند
- تعداد بازدید از این مطلب :
89