اولین بار در سال ۱۳۷۹ با دیدن سریال مسافر با نام کنگره۶۰ آشنا شدم و آن را گوشه ذهنم قرار دادم بدون آنکه بدانم ۶ سال دیگر قرار است اعتیاد وارد زندگی من شود. زمانی که متوجه شدم همسرم مصرفکننده است تمام رؤیاهای جوانیام به یکباره بر سرم ویران شد. راههای زیادی را برای درمان، همراه با هم طی کردیم؛ ولی همه بینتیجه بود تا اینکه نام کنگره۶۰ که در دورترین قسمت ذهنم بود به نزدیکترین قسمت آن آمد و من با دیدن برنامه شروع خوب با حضور آقای مهندس این نام بزرگ را به یاد آوردم و سفرمان شروع شد.
سفری از کفر به ایمان، از ترس به شجاعت و در نهایت از نادانی به دانایی. با خواندن متون کنگره و شنیدن صدای آقای مهندس بنیان کنگره۶۰ و آموزشهای ناب ایشان دری تازه مقابل من و مسافرم باز شد. درمان اعتیاد با سختی و آسانی که داشت با لطف خدا انجام شد و وارد سفر جهانبینی شدیم و چهقدر این دنیای جهانبینی عظیم است؛ هرچه جلوتر میروم انگار کمتر میدانم.
تغییرات را ذرهذره در وجودم احساس میکنم، ترس در من کمرنگ میشود؛ زیرا ایمانم به وجود قدرت مطلق بیشتر شده است. این موضوع را با تمام وجودم حس میکنم، برای تغییر باید صبور باشم به تلاشم ادامه دهم تا تبدیل شوم. این است معجزه زمان که آقای مهندس از آن صحبت میکنند. کنگره۶۰ مکانی سراسر آموزش است. جایگاهها فرصتی هستند برای من تا بتوانم با ضعفهای خود آشنا شوم و با آموزشها آنها را به نقاط قوت تبدیل و ضعفها را زیر پا بگذارم و از آنها بگذرم. فهمیدم تا از خود نگذرم به خود نمیرسم.
درمان در کنگره به من و مسافرم یک هدیه دوست داشتنی داد. آموزشها در تربیت فرزندمان به من و مسافرم یاری میرسانند و دخترمان با وجود شیطنت و بازیگوشی که دارد به اندازه خود از این آموزشها برداشت میکند. چند روز پیش تولد دهمین سال رهاییمان بود. از آقای مهندس برای این عمل عظیم ممنونم و از خداوند بزرگ برای ایشان و خانواده بزرگوارشان سلامتی و موفقیت روز افزون طلب میکنم. وقتی به پشت سرم نگاه میکنم با خود میگویم خداوندا برای این عمل عظیم شکر، شکر، شکر.
نویسنده: راهنما همسفر سمیه
ویرایش و ارسال: همسفر لیلا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دزفول
- تعداد بازدید از این مطلب :
269