English Version
This Site Is Available In English

قضاوت دیگران به قدری حس من را خراب می‌کند که حد و حساب ندارد

قضاوت دیگران به قدری حس من را خراب می‌کند که حد و حساب ندارد

نهمین جلسه از دوره چهل و یکم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی صالحی تهرانپارس به استادی راهنمای محترم مسافر احمد و نگهبانی مسافر حامد و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه "قضاوت و جهالت" در روز دوشنبه 16 تیرماه ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

سلام دوستان احمد هستم یک مسافر
خدا را شاکر و سپاس‌گزارم که فرصت مجدد در اختیارم قرار داده شد تا در این جایگاه خدمت کنم و از مشارکت شما عزیزان آموزش بگیرم.
دستور جلسه در مورد قضاوت و جهالت هست، در موضوع قضاوت چرا جهالت در کنارش قرار داده شده، اصولا برای اینکه قضاوتی را انجام دهید باید از یک نقطه مجهول حرکت کنی و به نقطه ی معلوم برسی؛ البته قضاوت درست و صحیح، قضاوتی که توسط یک قاضی و کسی که خبره این کار است و جایگاهی دارد که می‌تواند قضاوت کند یعنی در ابتدای قضیه هم آن شخص به پرونده ناآگاه است.

کارآگاه، بازپرس خیلی مراحل هست که فعالیت می‌کنند، تلاش می‌کنند درباره پرونده که مدارک و مستندات موجود را به شخص قاضی ارائه بدهند؛ وقتی نگاه کنید چهل نفر روی پرونده کار می‌کنند، به اضافه عدله های شاکی پرونده و کسی که متهم هست و به قاضی ارائه می‌دهد، پس قضاوت کردن مراحل پیچیده یی را دارد و کاری زمانبر و حتی وقتی می‌بینی با وجود تمام این مراحل یک وقت هایی را می‌بینی که حکم هایی غلط صادر شده است؛ بعد از بیست سال، ده سال که آن شخص حبس بوده به دلیل یک سند دیگر که پیدا می‌شود متوجه می‌شوند اصلا این شخص نباید به زندان می‌رفت؛ پروسه یی هست که با همه ظرافت و کوششی که یک قاضی برای این پرونده انجام می‌دهد باز امکان اشتباه وجود دارد.

ما در قضاوت های عادی که در روزمره انجام می‌دهیم شما تصور کنید ما در طول روز چقدر در رابطه با موضوعات مختلف قضاوت می‌کنیم و تحلیل و برسی می‌کنم، شخص، جامعه و ساختار در هر نقطه دیگر در جهان، آن شخصی که قاضی هست به این نتیجه می‌رسد، من که هیچ داده و اطلاعاتی ندارم چرا قضاوت می‌کنم.

قضاوت یک پروسه است، جهالت هم در کنارش هست، وقتی دیگران را مورد تجسس قرار می‌دهیم و در امور دیگران سرک می‌کشیم و در نهایت به حکم دادن درباره آن شخص می‌رسیم، در اینجا جهل من را نشان می‌دهد که من تلاش بیهوده می‌کنم، تلاشی که به قدری حس من را خراب می‌کند که حد و حساب ندارد.

 

فردی را می‌بینم و از روی ظاهر قضاوت می‌کنم، این شخص مصرف می‌کند، آن شخص فکر می‌کنم یک مشکلی دارد همینطور به صورت اتوماتیک تجسس شروع می‌شود تا غیبت کردن درباره آن شخص می‌رسد و حکمی درباره‌اش صادر می‌کند در صورتی که من در جایگاه یک رهجو اجازه ندارم، راهنما جایگاهی را دارد که می‌تواند این کار را انجام بدهد در مسند قاضی درمان یک شخص راهنما بطور کامل می‌تواند، شخص را مورد آنالیز و برسی قرار بدهد؛ من هم به عنوان راهنما اجازه ندارم رهجو لژیون دیگری را قضاوت کنم یا مرزبان هستم این کار را انجام بدهم چون در جایگاهی نیستم که آن شخص را مورد برسی قرار بدهم و تبعات دارد و تبعات سنگینی هم دارد.

وقتی شما قضاوت می‌کنید و غیبت می‌کنی و قطع به یقین به سرزنش کردن آن شخص قضاوت شونده منجر می‌شود؛ من نمی‌میرم تا به آن مسئله یا ضد ارزش دچار بشوم این دقیقا کارما و حقیقتی هست که برای من در هستی اتفاق می‌افتد، کنگره خیلی جالب موضوعات را می‌شکافد در سی دی قضاوت استاد امین که بسیار معرکه هست این سی دی، این آگاهی را به من می‌دهد که درسته نمی‌دانم و روزانه شاید قضاوت هایی را بکنم ولی می‌توانم ذره ذره از قضاوت های کوچک شروع کنم و این تزکیه پالایش را انجام بدهم و تاریکی هایی که در درون من هست را ببینم، وقتی دیگران را مورد آنالیز قرار می‌دهم، می‌توانم تاریکی های درون خودم را تشخیص بدهم.

در مسئله درمان، تشخیص بیماری نصف درمان است، وقتی شما نگاهت روی دیگران باشد، نمی‌توانی تشخیص بدهی کجای کار خودت اشتباه است، ایرادات و مشکلمان را به ما میگویند هم گارد می‌گیریم و اصلا متوجه نمی‌شویم درگیر چه ضد ارزش هایی هستیم، وقتی از قضاوت کردن فاصله می‌گیرید، آن تاریکی مدنظر را می‌توانی پیدا کنی و حل کنی این باعث می‌شود انسان رشد کند؛ در کنگره وقتی از مکان مقدس و امن بودن و مدینه فاضله صحبت می‌شود، یک دلیلش همین است کجا را می‌توانیم پیدا کنیم که ریز جزئیات زشتی و ضد ارزش ها و تاریکی شخصیت و رفتار من را به خودم نشان می‌دهد.

نکته آخر، آموزش های کنگره تاثیر و اثرش روی خودم به شخصه بگذارد چون بزرگ ترین دشمن انسان جهل و ناآگاهی خود انسان هست و بتوانم از آن فاصله بگیرم و محیط امن و آرامی را برای خودم رقم بزنم، تک تک این موارد وقتی کنار هم قرار بگیرد و انسان از آن ها فاصله بگیرد به آن آرامش قطعی و نسبی در سطح بالایی می‌رسد که چیزی نمی‌تواند انسان را از تعادل خارج کند شاید انسان ناراحت شود و درگیر مشکلاتی بشود ولی قدرت دانایی و آگاهی که در وجود انسان نهادینه شده می‌تواند به سرعت خودش را به تعادل واقعی برساند. ممنون متشکرم که به عرایض بنده گوش دادید.

تایپ، ویرایش و بارگزاری خبر: مسافر احسان لژیون یکم
مرزبان خبری: مسافر احمد
مرزبان کشیک: مسافر داوود
تیر ماه ۱۴۰۴                                   
شعبه صالحی (تهرانپارس)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .