آقای مهندس میفرمایند: برای اینکه انسان قضاوت کند، به یک سری پیشنیازهایی همچون دانایی، عدالت، بیطرفی، فرمان عقل، ایمان، قدرت تشخیص و... نیاز است؛ اما برای جهالت برخلاف قضاوت، هیچگونه پیشنیازی لازم نیست. جهالت یعنی نادانی، یعنی عدم بودن. بهعنوان مثال؛ اگر نور نباشد، ظلمت حاکم میشود. زمانی که هیچگونه دانایی نباشد، نادانی حکمفرما میشود.
وقتی که انسان دارای جهالت باشد، تمام صفات ضدارزش را در خود به ارمغان میآورد. به عبارتی، ضدارزشهایی مانند ترس، ناامیدی، بخل، حسد، خودخواهی و... همگی زاییده و جزء میوههای جهالت هستند؛ چون جهالت حاکم بود، تمام اینها پدیدار شده و رشد نمودند. همینطور مصرف مواد مخدر که بهخاطر جهالت و عدم دانایی مصرفکنندگان، در درونشان رخ داده است. زمانی که به کنگره راه یافتند، بعد از رهایی، ذرهذره بر دانایی آنها افزوده و به واسطهی آن دانایی، مواد مخدر از وجود آنها پاک شد.
زمانی که خداوند انسان را خلق کرد، فرمود: موجودی را خلق کردهام که دارای ویژگیهای خاصی است. ویژگیهایی که به سایر موجودات، نباتات و حیوانات داده نشده است. خداوند فرمود:« او را از خاک آفریدم و از روح خودم در آن دمیدم.» و به همین خاطر است عناصری که در خاک وجود دارند، در وجود انسان هم هستند. مانند؛ کلسیم، منیزیم، پتاسیم و...
خداوند فرمود: «میخواهم سرنوشت انسان را در دستان خودش بگذارم.» به همین خاطر به انسان قدرت اراده و اختیار را عطا نمود و به او گفت: «حال تو با قدرت اختیار خود انتخاب میکنی که به راه روشنایی و خوبیها و یا تاریکیها و ضدارزشها قدم بگذاری.» و به واسطه این اراده و اختیار، به انسان ویژگی قضاوت را عطا نمود تا انسان بتواند قضاوت کند و با اختیار را انتخاب نماید.
انسان فطرتاً موجودی است که گویی قاضی به دنیا آمده و مدام در حال قضاوت است. خداوند همراه قضاوت، یک شعبدهبازی دیگری را در وجود انسان قرار داد. به این صورت که گنج را در پیش روی چشمان انسان قرار نداد؛ یعنی زمانی که انسان شروع به قضاوت میکند، دو راه وجود دارد: یک راه مانند گلستان است و راه دیگر مانند کویر و آتش. حال اینجاست که آن شعبده نمایان میشود؛ اگر انسان در راه گلستان قدم بگذارد، سر از جهنم و دوزخ درمیآورد و اگر در راه کویر و آتش قدم بردارد، سر از گلستان درمیآورد.
بهعنوان مثال، آقای مهندس میفرمایند: کسی که برای بهدست آوردن ثروت، راه قاچاق یا رشوه را انتخاب میکند و در زمان کوتاهی به ثروت میرسد، نتیجهاش مشخص است. در برابر آن، فردی که سالها زحمت میکشد و به ثروت میرسد و خود و فرزندانش با آرامش از آن بهرهمند میشوند. یا مسافرانی که وارد پروسهی درمان میشوند، در واقع راه کویر و آتش را انتخاب کردهاند که به گلستان ختم میشود؛ اما اگر تحمل این مسیر را نداشته باشند، گریزی به مواد میزنند و آن گلستان را به خرابه یا بیابانی تبدیل میکنند که به ناکجاآباد ختم میشود.
قضاوت در فطرت انسان برنامهریزی و نهادینه شده است؛ بنابراین مشکل از جایی شروع میشود که در حیطهای که به ما مربوط نیست، وارد قضاوت میشویم. هنگامی که در امور شخصی دیگران تجسس میکنیم، به این معناست که دچار جهالت و ناآگاهی شدهایم.
آقای مهندس میفرمایند: یک قاضی بعد از کلی تحقیق و با توجه به بررسیهای بیشمار و فراوان و شواهد موجود در یک پرونده، به کمک وکلا و هیئت منصفه خود ممکن است حکمی را صادر کند که بعد از چندین سال مشخص شود که قضاوت نادرستی داشته است. بنابراین، انسان باید بداند در مسائلی که به او مربوط نیست وارد نشده و دخالت و قضاوت ننماید؛ چون سبب به وجود آمدن تخریب میشود که ریشه در جهالت دارد.
بهتر است انسان روی اعمال، رفتار و گفتار خود تمرکز نماید؛ چرا که قضاوت کردن براساس حس، ظن و گمان کار درستی نمیباشد.
منبع: سیدی قضاوت و جهالت
نویسنده: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون پنجم)
رابط خبری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون پنجم)
عکاس: همسفر مبینا رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون ششم)
ویرایش و ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر سهیلا (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی ایران
- تعداد بازدید از این مطلب :
130