English Version
This Site Is Available In English

خداوند عادل است و قوانین هستی برای همه یکسان است

خداوند عادل است و قوانین هستی برای همه یکسان است

قضاوت به معنی حکم دادن و جهالت به معنی عدم آگاهی و ندانستن است و ارتباط بین این دو کلمه به این معنا است که ما  از قضاوت بر مبنای جهالت پرهیز کنیم و قضاوت کردن کار هر کسی نیست، قضاوت کردن از طرف انسان‌هایی رخ می‌دهد که جهالت دارند و به دانایی لازم نرسیده‌اند، وقتی در اموری که به ما مربوط نیست قضاوت کنیم، دچار ضدارزش‌ها شده‌ایم، علاوه بر این که زندگی خود را خراب می‌کنیم از آرامش لازم نیز برخوردار نخواهیم بود.

در خدمت راهنما همسفر شهناز هستیم تا در خصوص دستورجلسه «قضاوت و جهالت» گفتگویی با ایشان داشته باشیم و از تجربیات ارزشمندشان بیاموزیم. به اتفاق هم به مطالعه این مصاحبه آموزنده می‌پردازیم.

همسفر شهناز و مسافرشان با تخریب بیست و هفت سال آنتی‌ایکس مصرفی تریاک و شیره وارد کنگره شدند. ده ماه و بیست روز با متد DST و داروی OT به راهنمایی مسافر محمود و همسفر محبوبه سفر کردند. هم‌اکنون به مدت پنج سال  است که از بند اعتیاد با دستان پرمهر آقای مهندس آزاد و رها هستند‌. ورزش مسافر ایشان در کنگره والیبال و ورزش همسفر شطرنج است.

لطفا دیدگاه خودتان را در مورد قضاوت و جهالت بیان کنید و دلیل اینکه انسان فطرتاً قاضی به دنیا آمده است چیست؟

جهالت عدم است و در اثر نبود آگاهی بوجود می‌آید و قضاوت زاییده جهالت است. هرچه انسان جاهل‌تر باشد بیشتر دچار قضاوت می‌شود و هرچه انسان داناتر باشد کمتر قضاوت می‌کند، شاید در اینجا سوالی پیش آید چرا در کنگره سفر دومی‌ها که دانایی بیشتری نسبت به سفر اولی‌ها دارند، بیشتر دچار قضاوت می‌شوند؟ باید بگویم هنگامی که سفر اولی وارد کنگره می‌شود، اولین سی‌دی که می‌نویسد وظایف رهجو است و می‌آموزد کاملاً به حرف راهنما گوش دهد و اگر علمی دارد آن را پشت در کنگره بگذارد و وارد شود. سفر اولی می‌آموزد فقط حواسش به خودش و سفرش باشد و دوربین را روی خودش بیاندازد، کاری به دیگران و مسافرش نداشته باشد، اما وقتی کم‌کم آموزش‌های جهان‌بینی را فرا می‌گیرد، وارد سفر دوم می‌شود و از اعتیاد رهایی پیدا می‌کند، ممکن است دچار آفت جدیدی شود و آن آفت قضاوت است، یعنی هرچه که آموخته است را به جای اینکه روی خود عملی کند، روی دیگران اجرا می‌کند و دائماً نگاهش به دیگران است که چه کسی منیت دارد یا چه کسی قضاوت می‌کند و دیگران را مورد بررسی و قضاوت قرار می‌دهد و اینجا به جای اینکه آموزش‌ها و علمی که آموخته است برای او سودی داشته باشد تبدیل به ابزاری می‌شود که باعث ضربه زدن به خود رهجو می‌شود مانند حس منیت، توانایی‌های انسان باعث می‌شود که انسان دچار منیت شود و آموزش‌ناپذیر گردد. نیروی منفی از توانایی‌های خود من استفاده می‌کند تا به من ضربه بزند و من را از مسیر صراط مستقیم دور کند.
در مورد قسمت دوم سوال باید بگویم که انسان فطرتاً قاضی به دنیا آمده است؛ زیرا خداوند به انسان اختیار داد و او را بر سر یک دوراهی قرار داد تا بتواند با اندیشه و تفکر خود راه صحیح را پیدا کند و بتواند اعمال و رفتار خود را قضاوت کند برای این منظور، به او ابزاری به نام عقل داد تا بتواند کلاه خود را قاضی کند و نیز او را به وسیله فرستادگانش و کتاب‌های آسمانی هدایت کرد و راه درست و صحیح را به او نشان داد، پس انسان باید در جایگاهی قضاوت کند و در جایگاه دیگر قضاوت نکند و بتواند این دو را از هم تشخیص دهد، مثلاً وقتی من رهجو هستم نباید راهنمای خودم را قضاوت کنم و دائماً‌ فکر کنم که آیا راهنمایم درست می‌گوید یا غلط، ولی وقتی راهنما هستم این حق را دارم که رهجویم را قضاوت کنم و اگر من نتوانم او را قضاوت کنم چگونه می‌توانم به او راهکار بدهم؟ بعضی وقت‌ها ممکن است راهنما اشتباه کند و قضاوت درستی در مورد رهجو انجام ندهد، رهجو باید بداند که راهنما همه مسائل را نمی‌داند و علم غیب ندارد و از روی دانسته‌ها و علمی که از آقای مهندس آموخته است سعی می‌کند به رهجوی خود کمک کند، اما ممکن است در این مسیر اشتباه کند پس رهجو اجازه ندارد که راهنما را مورد قضاوت خود قرار دهد.

آیا انسان می‌تواند مطالب خود را از کلام خداوند برداشت کند، چه چیزی باعث پی بردن به عمق یک موضوع می‌شود؟

در مورد این سوال باید بگویم خداوند برای اینکه انسان بتواند در مسیر صراط مستقیم قرار بگیرد، فرستادگانی را برای او فرستاد تا به وسیله آنها و کتاب‌های آسمانی راه صحیح را پیدا کند، همه مطالبی که انسان با آن در زندگی سر و کار دارد در کلام خداوند وجود دارد. آقای مهندس در سی‌دی‌های اخیر خود در مورد یازده قانون که در قرآن آمده است صحبت می‌کنند که دروغ نگویید، قضاوت نکنید و سرزنش نکنید...  اگر من بتوانم این قوانین را در زندگی خود اجرا کنم، می‌توانم زندگی خوب و سالمی داشته باشم و از زندگی خود به خوبی بهره‌مند شوم، اگر من بخواهم به عمق مطالب و سخنان خداوند پی ببرم و یا اینکه بتوانم مسائل زندگی خودم را به صورت عمیق بنگرم و نگاهی ۳۶۰ درجه به مشکلاتم داشته باشم و آنها را حل کنم احتیاج به دانایی و آگاهی دارم، در جزوه جهان‌بینی آقای امین مثلث دانایی را برای ما رسم نمودند که اضلاع آن مثلث، آموزش، تجربه و تفکر است، من باید هر سه ضلع را رشد بدهم تا به دانایی موثر برسم، هرچه دانایی من بیشتر شود به قول آقای امین می‌توانم تبدیل به غواصی شوم که به عمق بیشتری از آب فرو روم یعنی؛ می‌توانم به عمق کلمات و مسائل علمی پی ببرم و مسائل پشت پرده و حکمت خداوند را ببینم.

نظر کنگره۶۰ در مورد کسانی که دیگران را قضاوت می‌کنند و حکم صادر می‌کنند چیست؟

در مورد این سوال ‌سی‌دی‌های زیادی در اپلیکیشن کنگره۶۰ وجود دارد مانند سی‌دی «که‌چی و فضولی و آسایش». سی‌دی‌های قضاوت کنگره۶۰ به من می‌گویند:  قضاوت نکنید تا شما را قضاوت نکنند، کاری که انسان انجام می‌دهد مانند بومرنگ است و به خود او برمی‌گردد ما در کنگره در حرمت کنگره می‌خوانیم قضاوت نکنید و این کار باعث می‌شود تا محیط کنگره مکان امنی شود تا بتوانیم در کنار هم زندگی کنیم و رشد کنیم، مکانی که در آنجا همه همدیگر را قضاوت می‌کنند جو سنگینی دارد و در این مکان هیچ‌کس نمی‌تواند رشد کند ما در کنگره حق نداریم در مورد مشارکت دیگران نظر بدهیم یا آنها را سرزنش کنیم یا اگر اشتباهی کردند آنها را قضاوت کنیم؛ زیرا یاد گرفتیم که  اشتباهات خود را جبران کنند و رشد کنند. آقای مهندس در وادی پنجم می‌فرمایند: «کسانی که کارشان تجسس و قضاوت است و برای این کار دستمزد می‌گیرند با آن همه آگاهی که دارند، وقتی بررسی می‌کنند باز هم ممکن است دچار اشتباه شوند» پس من با آگاهی کم و با دیدن  افراد نمی‌توانم رفتار آنها را قضاوت کنم و اگر این عمل را انجام دهم دیگران می‌گویند که من انسان جاهلی هستم، به قول آقای امین در سی‌دی «قضاوت» هر کسی که اشکالی را در دیگران می‌بیند و آن را مورد سرزنش قرار می‌دهد باید بداند که آن رفتار ناشایست در او نیز وجود دارد؛ زیرا برای به وجود آمدن حس دو قطب لازم است. کنگره عقیده دارد که هر کس قوانین را رعایت نکند آرام‌آرام از کنگره به بیرون پرتاب می‌شود و هر کس حرمت‌ها را رعایت کند به مرکز وارد شده و صعود می‌کند.

برای به دست آوردن انرژی لازم باید چه کارهایی را انجام دهیم؟ لطفا در مورد این موضوع بیشتر برایمان توضیح دهید.

این سوال شما دو قسمت دارد، ۱)چگونه انرژی به دست آورم؟ ۲) چگونه انرژی خود را حفظ کنم و بیهوده از دست ندهم؟  انرژی در دنیای بیرون مانند پول است، همه ما می‌دانیم که به دست آوردن پول مهم است، اما مهمتر از آن پس‌انداز و نگهداری پول است، برای به دست آوردن انرژی لازم باید شروع به تزکیه و پالایش کنم و دانایی خود را بالا ببرم. رهجویی که چند ماه به کنگره می‌آید آرام‌آرام از دیگران انرژی می‌گیرد، زیرا کنگره بر مبنای گروه درمانی کار می‌کند و مسافر ابتدا از انرژی گروه بهره‌مند می‌شود و با آگاهی که کسب می‌کند ‌حس‌هایش باز می‌شود و می‌تواند انرژی کسب کند و پتانسیل لازم را برای حرکت‌های بعدی به دست می‌آورد. مثلاً شروع به مشارکت می‌کند، این کار باعث می‌شود تا انرژی کسب کند و بتواند حرکت بعدی را انجام دهد. رهجو در کنگره می‌آموزد که باید انرژی خود را از انجام کار صحیح خود به دست آورد نه از تایید دیگران و با افکار سالم، گفتار سالم و اعمال سالم آشنا می‌شود و با دوری از ضدارزش‌ها و پرداختن به ارزش‌ها انرژی کسب‌ می‌کند، او با قضاوت نکردن، سرزنش نکردن و غیبت نکردن دیگران انرژی خود را حفظ می‌کند، چون می‌داند زمان مانند طلا است و نباید وقت و انرژی خود را صرف کارهای بیهوده کند و نباید  انرژی خود را به باتلاق بریزد؛ بلکه آن را صرف تزکیه و پالایش خود و انجام اعمال ارزشی می‌کند.

قوانین حاکم بر خلقت چگونه بررسی می‌شود؟

ما می‌دانیم که قوانین چیزی است که با خرد جهانی تطابق کامل دارد و قوانین همان فرمان‌هایی است که خداوند در کتاب قرآن فرموده است، مانند قضاوت نکن، تجسس نکن، غیبت نکن... در سی‌دی «قوانین» آقای مهندس فرمودند: ما خالق قوانین نیستیم؛ بلکه ما فقط قوانین را پیدا می‌کنیم، این قوانین باعث می‌شوند رابطه بین ما انسان‌ها و همچنین رابطه ما با هستی خوب باشد و بتوانیم از زندگی بهره‌مند شویم و به تکامل برسیم، هرچه انسان علم می‌آموزد و دانایی به دست می‌آورد، می‌تواند بیشتر به قوانین پی ببرد و درستی و نادرستی آنها را تشخیص دهد و  مسائل را بهتر درک کند،  هرچه حس‌های انسان تزکیه و پالایش شود قدرت تشخیص او بیشتر می‌شود. من با سی‌دی «قضاوت و جهالت» می‌فهمم که اگر کسی را قضاوت کنم، یعنی با او وارد جنگ شده‌ام و این قضاوت هم به خودم و هم به دیگران صدمه می‌زند. من با جهان‌بینی، انسان را می‌شناسم و متوجه می‌شوم نباید انسان‌ها را با هم قیاس کنم و مورد سرزنش قرار دهم، وقتی من به قوانین حاکم بر خلقت پی می‌برم هوشیار می‌شوم، می‌توانم اثرات اعمال خودم را در زندگیم بررسی کنم  و متوجه اتفاقاتی که برایم می‌افتد بشوم، آنگاه که مورد قضاوت قرار می‌گیرم با خودم می‌گویم کجا قضاوت بیجا کرده‌ام که اکنون مورد قضاوت دیگران قرار گرفته ام؟ می‌فهمم که خداوند عادل است و قوانین هستی برای همه به صورت یکسان وجود دارد و من هستم که باید با  معرفت و انجام عمل سالم به طرف عدالت حرکت کنم. دانستن قوانین به من کمک می‌کند تا مانند یک نابینا در چاهی که خودم کنده‌ام  نیفتم و اجرای قوانین من را به طرف تکامل و هدفی که برای آن آمده‌ام سوق می‌دهد. امیدوارم همه ما بتوانیم با اجرای قوانین زندگی خوب و پربرکتی داشته باشیم و زندگی کنیم و بگذاریم دیگران هم زندگی کنند.

 آیا آموزش گرفتن از راهنما و اینکه ظرف من تا حدودی پر می‌شود به تنهایی کافی است؟ به نظر شما چه ابزارهایی ما را از حرکت باز می‌دارند؟

جواب یک کلمه است نه، آموزش تنها یک ضلع مثلث دانایی است و من باید تجربه کنم و با تفکر مثلث دانایی خودم را شکل دهم. رهجو وقتی آموزش می‌بیند باید دانسته‌های خود را در زندگی عملی کند و روی تجربه‌های خود تفکر کند و رفع اشکال کند. در کنگره رهجو با خدمت کردن می‌تواند وارد تجربه شود و خود را بهتر بشناسد و نقاط قوت خود را گسترش دهد و نقاط ضعف خود را حل کند. به قول اسیستانت محترم لژیون‌سردار خانم شیما؛ خدمت کردن در کنگره چه خدمت مالی باشد یا خدمت جانی و علمی، می‌تواند مقداری از ظرف وجودی من را که پر شده و لبریز گشته است را خالی کند تا بتوانم دوباره برداشت داشته باشم، اگر من دائماً بیاموزم و سی‌دی بنویسم، اما آنها را در زندگی خود عملی نکنم یعنی حرکت نکرده‌ام و آبی که بی‌حرکت بماند می‌گندد و تبدیل به مرداب می‌شود و ممکن است انسان دچار توهم دانایی شود، اما وقتی وارد گود می‌شوم می‌فهمم که حرف زدن راحت است، ولی عمل کردن بسیار سخت است. در مورد قسمت دوم سوال شما که به نظر شما چه ابزارهایی ما را از حرکت باز می‌دارند؟ باید بگویم مهم‌ترین ابزار بازدارنده در حرکت من مثلث جهالت و حس‌های منفی و افکار منفی است. مثلث جهالت من را از آموزش، تجربه و تفکر باز می‌دارد، زیرا مهمترین هدف نیروهای منفی این است‌ که به دانایی موثر یعنی قدرت انجام دانسته ها ضربه بزنند. یکی از مهم‌ترین این ابزارها که من را از حرکت باز می‌دارد ناامیدی است، ناامیدی مانند حبابی نامرئی است که باعث می‌شود من حصاری به دور خودم بکشم و توان حرکت نداشته باشم به قول آقای مهندس همه چیز در درون من است و هیچ چیزی بیرون نیست اگر من نمی‌توانم حرکت کنم و دانسته‌های خودم را در زندگیم عملی کنم این ناتوانی در اثر حس‌های منفی است. باید همیشه هوشیار و بیدار باشم زیرا که نیروهای منفی مهمترین ابزارشان حس‌های منفی است تا بتوانند من را از حرکت و تلاش باز دارند.

کلام آخر:

در آخر می‌خواهم بگویم که در مسیر حرکت به طرف صراط مستقیم سختی‌های زیادی وجود دارد، اما اگر ناامید نشویم و تلاش کنیم خداوند هم به ما کمک می‌کند. در پایان از شما و همه خدمتگزاران سایت، ایجنت و مرزبانان محترم تشکر می‌کنم و از اینکه به من فرصت خدمت دادید متشکرم.

از راهنما همسفر شهناز که وقت با ارزش خود را در اختیار سایت نمایندگی قرار دادند و از دانش و تجربه خود به ما آموختند، بسیار سپاسگزاریم و از خداوند متعال در مسیر سبز کنگره۶۰ بهترین برداشت‌های الهی را برایشان خواستاریم.

طراح سؤال و مصاحبه کننده: همسفر سهیلا  رهجوی راهنما همسفر صدیقه (لژیون چهاردهم )
عکاس خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون هفدهم )
ارسال:  همسفر پروانه رهجوی راهنما همسفر مریم( لژیون پنجم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی سهروردی اصفهان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .