جلسه هشتم از دوره هشتم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی دزفول، با استادی راهنما مسافر محمد، نگهبانی مسافر مهرداد و دبیری مسافر سالار، با دستور جلسه « حرمت کنگره۶۰ ، چرا رابطه کاری و مالی و خانوادگی در کنگره ممنوع است؟ » پنجشنبه 12 تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محمد هستم یک مسافر.
از ایجنت محترم و گروه مرزبانی و نگهبان جلسه تشکر میکنم که اجازه دادند در این جایگاه بنشینم.
داشتم به این دست زدنها فکر میکردم، روز چهارشنبه از بندر عباس با آن لباسهای محلی و از شهرکرد و همچنین از شمال با آن لباسهای زیبا به کنگره آمده بودند، آمده بودند و همه هم بعد از ساعت ۱۱/۵ برگشتند و هیچ شخصی از شخص دیگر ناراحت نمیشود و هیچ دلخوری و هیچ گلایه ای وجود ندارد و همه با هم در کنار هم قرار میگیرند و آموزش میبینند و بعد هم محل را ترک میکنند و به شهرهای خود برمیگردند بدون اینکه کوچکترین مشکلی پیش بیاید و همه اینها برای این است که پشت این آموزشها یک تفکری است.
یکی از خصوصیات آقای مهندس این است که متفکر هستند و تفکر میکنند و ایشان یک معلم راستین با تفکر درست هستند، و یکی از این تفکرات این بود که چگونه میشود این ساختار و این جمعیت را پایه گذاری کرد که امنیت کامل داشته باشد؟
آقای مهندس این حرمتها را پایه گذاری کردند و یکسری از کارها را با تفکر به روز کردند، مثل لژیون ها، مرزبانان، ایجنت و دیدهبانان و هر کدام در مورد خودش واقعا مثل یک معجزه است که واقعا حکیمانه و متفکرانه است.
امروز اگر از این درب بیرون میرویم و هیچ کدام با هم کاری نداریم فقط نتیجهی تفکرات آقای مهندس است، آقای مهندس چنین قوانینی را طراحی کردهاند، چون که ایشان انسان را شناخته است و این شناخت انسان و این قوانین راه درمان را همواره نشان میدهد.

حرمت میگوید: سفر اولی با سفر اولی نباید بیرون از کنگره رفت و آمد داشته باشند، چرا این را میگویند؟ برای اینکه فردا اگر یک فلش گم کرد نیاید بگوید فلانی فلشم را برده است، و اگر آمد گفت آن وقت به آن میگویند مگر ما برای شما حرمت نگذاشتهایم؟وظیفه من مسافر و من همسفر این است که حافظ این حریمها باشم که یکدفعه از این حرمتها نگذرم، چون که کنگره انسانها را احیا میکند و من باید بدانم چون ممکن است آن تفکر را نداشته باشم و هر قدم بخواهم از این حرمتها بردارم ممکن است یک نفر یا یک خانواده را از مسیری که در راه کنگره قرار گرفته دور کنم و از این بابت بایستی خیلی مواظب باشیم و به این حرمتها توجه داشته باشیم و رعایت کنیم.
ما کارمان چیز دیگری است و وظیفهای که در واقع هستی به روی دوش تک تک ما در کنگره گذاشته، یک مسالهی دیگری است، و آن وظیفه خرید و فروش و روابط با همدیگر نیست، بلکه خانواده کنگره۶۰ خیلی بزرگ است و به این دلیل خانواده کنگره۶۰ درونش آنقدر محبت است و این را ما متوجه شدیم و امروز من در اینجا حضور دارم، الان هم میرم ولی چیزی که بین ما است فقط پیوند محبت است.
از اینکه در جمع شما و به این شعبه آمدم خیلی خوشحال هستم و امیدوارم بهترینها برایتان اتفاق بیفتد.
از اینکه به صحبتهای من گوش کردید مچکرم.
گروه سایت نمایندگی دزفول
عکاس: مسافر رضا
تایپ گزارش: مسافر داود
ویرایش و ارسال گزارش: همسفر مهزیار
- تعداد بازدید از این مطلب :
300