جلسه سیزدهم از دوره چهل و ششم جلسات آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی خمین با استادی مسافر محسن، نگهبانی مسافر سیفالله و دبیری مسافر حسن با دستور جلسه " حرمت کنگره ۶۰؛ چرا رابطه مالی، کاری و خانوادگی در کنگره ممنوع است؟ " در روز پنجشنبه ۱۲ تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ شروع به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محسن هستم یک مسافر؛
خدا را شکر میکنم بابت امروز که این جایگاه را تجربه میکنم، سپاسگزار راهنمای لژیون چهارم آقا بهرام هستم که اجازه داد من در این جایگاه بنشینم، سپاسگزار آقای مهندس هستم که دستور جلساتی میگذارند که من با رعایت کردن این دستور جلسات بتوانم آموزش ببینم و به صلح و آرامش دست پیدا کنم. دستور جلسه: "حرمت کنگره ۶۰ و اینکه چرا رابطه مالی، کاری و خانوادگی در کنگره ۶۰ نباید داشته باشیم؟ وقتی میگوید چرا؟ یعنی اینکه من بر سر یک دوراهی هستم که اگر رعایت کنم به یک نتیجه و هدف میرسم و اگر رعایت نکنم به یک نقطه دیگری میرسم و اینکه چرا این دستور جلسات در کنگره ۶۰ اجرا میشود؟ برای من محسن وقتی که به واسطه درمان اعتیاد و خود اعتیاد وارد کنگره ۶۰ شدم و آقای مهندس فرمودند بالاترین تاریکی، تاریکی اعتیاد هست و اینکه بلیط آمدن به کنگره ۶۰ به من داده شده، حالا چرا؟ همانطور که آقای مهندس، زیبا گفتند ما مسافران کشتی شکسته ایم که به ساحل رسیده ایم رقص و پایکوبی میکنيم مردمان فکر میکنند که ما دیوانه ایم، حق دارند چون ندیده اند طوفانی که ما دیده ایم. وقتی من درگیر اعتیاد شدم خسارت ها و تخریب هایی که من و خانواده من، همسفر من تجربه کردند کسانی که توی اعتیاد نبودند تجربه نکردند، من نمیخواهم از تاریکیها و بدبختی های اعتیاد که تجربه کرده ام بگویم ولی خداوند به بهانه اعتیاد بلیط وارد شدن به کنگره ۶۰ را به من داده، حالا من یا میتوانم بیایم اینجا به قول آقای مهندس مشغول سور چرانی باشم یا بیایم و در اینجا به یک هدفی برسم. نظر من بر این است که هر مسافر که می آید در کنگره ۶۰ یک هدف را دنبال میکند. درست است ما سه سفر داریم در آموزشهای کنگره ۶۰، سفر اول از مصرف مواد تا قطع آن که هدفی است که من وارد کنگره شدم و هدف دوم از قطع مواد تا رسیدن به خودم و سفر سوم از رسیدن به خود تا رسیدن به خداوند. حالا چرا این دستور جلسات و حرکت های کنگره ۶۰ و یکسری آیتم ها هست که آقای مهندس میگوید، مرزبان عزیز میگوید چون من تاریکی بدی را تجربه کردم. بیماری اعتیاد خیلی بیماری پیچیده ایی هست که جسم و روان و جهانبینی من را بهم ریخته است و باید یکسری حریم ها و حرمتها باشد چون من بدترین تاریکیها را تجربه کرده ام و خیلی خوشحالم که من آمدم توی کنگره و متوجه شدم که هر انسان، هر مسافر یا همسفر اگر متوجه بشود که این حرمت های کنگره ۶۰ حالا این روابط مالی، کاری یا خانوادگی اینها برای این نیست که من را محدود کند، اینها قوانینی هستند که من را در برابر تاریکی اعتیاد محفوظ میکند و از من مراقبت میکند. اگر بتوانم این را در افکار خودم جا بدهم که حرمت های کنگره ۶۰ و قوانین میخواهد از من مراقبت کنند امکان ندارد کسی به هوای خودش، خانوادهاش، اعتبارش و شخصیتش بر بخورد و رعایت نکند، امیدوارم که رعایت کنید و هر چیزی بکارید همان را برداشت میکنید. اگر من بیایم باد بکارم، طوفان برداشت میکنم و اگر عشق و محبت و روشنایی بکارم مسیر روشنایی برایم باز میشود و به من خدمت میشود و اگر به دیگران احترام بگذارم و به شخصیت آنها احترام بگذارم هستی و کائنات باعث میشود که شخصیت و اعتبار و همه چیز به من برگردد.
من وقتی وارد کنگره شدم سعی کردم گوش به حرف راهنما باشم، اگر دقت کنید تمام راهنماها حالشان خوب است و باید آنها را الگو قرار بدهیم برای خودمان و اگر من بتوانم طبق آن قالب و آن چیزی که راهنما میگوید عمل کنم مطمئنم که همیشه حالم خوب است. اصلاً دلیلی ندارد یک کنگرهای که قوانین را رعایت میکند و احترام به حرمتها میگذارد حالش بد باشد و اگر حالم بد باشد یا یک خطایی کردم و یا یکجا حرمتها را رعایت نکردم. در نهایت من ختمش کنم به لژیون سردار، توی لژیون سردار حرمتها بیشتر باز میشود و توی لژیون سردار وقتی من بازیگر میشوم خیلی راهها نمایان میشود یعنی پازلی هست که با لژیون سردار کامل میشود چون همه چیز به بخشندگی ختم میشود و عشق، که عشق اصلی خداوند است. ابتدا به هدف اولم که درمان بود رسیدم بعد آمدم یک مقدار روی خودم کار کردم و دیدم که خیلی کار دارم ولی وقتی دارم خودم را اصلاح میکنم خود به خود عشق به خداوند بیشتر میشود و امید بیشتر در من زنده میشود.
از اینکه به صحبتهای من گوش کردید ممنونم.
رهایی مسافر میلاد از لژیون ششم

نویسنده و تایپ مطلب: مسافر میلاد
ویراستار: مسافر حمید
عکاس: مسافر رضا
تنظیم و بارگذاری: مسافر حجت
مرزبان خبری: مسافر محمد
گروه سایت مسافران نمایندگی خمین
- تعداد بازدید از این مطلب :
216