در کنگره۶۰ قوانینی وجود دارد که نقض این قوانین باعث مشکلات عدیدهای برای ما در طول سفر میشود. همه ما چه مسافر و چه همسفر به کنگره آمدیم تا آموزش بگیریم و به صراط مستقیم و مسیر درست هدایت شویم و از کارهای نادرستی که قبلا انجام میدادیم دوری کنیم. من در سفر اول که به کنگره آمدم بعضی از قوانین را رعایت نمیکردم و میگفتم کسی که متوجه نمیشود به هر حال چند باری تقلب کردم که نمره بهتری بگیرم؛ ولی دریغ از اینکه درسها را خوب یاد نگرفتم و چند باری هم مجبور شدم از دوستان در شعبه مبلغی را بهعنوان قرض بگیرم یا داد و ستد انجام میدادم و به خیال خود من راهنما که متوجه نمیشود؛ ولی بازتاب کارهای من به خود من برگشت و کمکم احساس خوبی به شعبه و لژیون نداشتم پولهایی را که قرض کرده بودم را نتوانسته بودم بپردازم و به هر حال نگاه سنگین بچهها را متوجه میشدم و از خودم خجالت میکشیدم که به شعبه بیایم و آنها را ببینم.
چند ماهی گذشت و من دیگر روی آمدن به شعبه را نداشتم و تازه متوجه حرفهای آقای مهندس و راهنمای خوبم خانم نسرین عزیز شده بودم که چهقدر از اول به ما آموزش داده بودند که در کنگره ارتباط مالی و رفت و آمد با همدیگر و داد و ستد نباید داشته باشید و من اهمیت نداده بودم خلاصه اینکه سیدی مینوشتم سر کلاس میآمدم؛ ولی حال خوبی نداشتم مثل بقیه بچهها آرامش نداشتم و بعد از رهایی مسافرم هم حال من خوب نشد و یک دلشوره بدی همیشه مهمان دل من بود و من علت آن را نمیدانستم و کمکم تصمیم گرفتم که به بهانههای مختلف به شعبه نیایم و کلا خود را خانهنشین کردم با این که یک سال و نیم از کنگره دور بودم نه اینکه حال من خوب نشد؛ بلکه بههم ریختهتر شدم یک چیزی مثل عذاب وجدان اذیتم میکرد احساس میکردم حقی را پرداخت نکردم سنگین بودم و حال بدی داشتم تصمیم خودم را گرفتم و باز به شعبه برگشتم و همه بچهها و راهنماهای عزیز با خوشحالی من را پذیرفتند. در همان لحظه احساس آرامش گرفتم؛ چون دلم برای دوستانم و کمک راهنماهای عزیز و دوست داشتنی خیلی تنگ شده بود.
تصمیم خود را گرفته بودم در بدو ورود بچههایی را که از آنها مبلغی را قرض کرده بودم دیدم و بدون درنگ بدهیام به آنها را پرداخت کردم و کلی هم عذرخواهی کردم که آنها را هم مجبور کردم قوانین کنگره را نقض کنند؛ بعد نفس راحتی کشیدم و از خدای بزرگ هم تشکر کردم که مسیر درست را به من نشان داد و دست خانم نسرین عزیز و خانم خدیجه عزیز را هم میبوسم که این درسهای ناب را به همه ما آموزش میدهند تا فرق میان ارزش و ضد ارزش را متوجه شویم و من به خودم و به خدای خوب خودم قول دادم که تا جایی که در توان من است نه تنها قوانین کنگره و شعبه؛ بلکه قوانین هر مکانی را که در آن قرار میگیرم رعایت کنم و این را خوب متوجه شدم که قدرت مطلق همیشه و همه جا نظارهگر کارهای خیر و شر بندههای خود است و به اندازه سر سوزن کار نیک یا کار ضد ارزش نزد خداوند پنهان نمیماند.
نویسنده: همسفر منصوره رهجوی راهنما همسفر خدیجه (لژیون هشتم)
رابط خبری: همسفر شهناز رهجوی راهنما همسفر خدیجه (لژیون هشتم)
ویرایش: همسفر سهیلا رهجوی راهنما همسفر منیره (لژیون ششم)دبیر اول سایت
ارسال: همسفر منیژه رهجوی راهنما همسفر منیره (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی اسلامشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
84