English Version
This Site Is Available In English

کنگره و اعضای مهربانش

کنگره و اعضای مهربانش

قبل از هرچیزی خداوند را شاکرم که من را در مسیر زیبای کنگره قرار داد، تا با آموزش‌ها و عشق بلاعوضی که از کنگره و اعضای مهربانش دریافت می‌کنم، مسیر درست زندگی کردن و رسیدن به آرامش را بیاموزم. من قبل از ورود به کنگره راه‌های زیادی را برای رسیدن به آرامش رفته بودم، اما چون دلیل بسیاری از رخدادها و جواب بسیاری از سؤالاتم را نمی‌دانستم هیچ‌وقت به آن آرامش واقعی نرسیدم. اگر هم آرامشی بود، ظاهری و موقت بود و اصلا عمیق و ماندگار نبود. روزی که من وارد کنگره شدم تمام درب‌ها را بسته می‌دیدم غافل از این‌که درب‌های بسته روزی باز خواهند شد، اما با ورود به کنگره روزنه‌ی امیدی در من هویدا شد و هرچه پیش رفتم، آن روزنه بزرگ‌تر شد، و ایمان من به کنگره قوی و قوی‌تر شد. من امروز باور دارم که قرار گرفتن در مسیر کنگره، پاداش صبر من در تمام مراحل زندگیم بود.

کنگره این باور را به من داد که، ایمان داشته باشم که پایان شب سیه، سپید است. کنگره به من آموخت، برای حل هر مشکلی در جهان بیرون، باید به درون خودم بروم و علت را در درون خودم جست و جو کنم. «بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست، در خود بطلب هرآنچه خواهی که تویی.» امیدوارم روزی من و تمام کسانی‌که قدم به کنگره می‌گذارند، و راه کنگره برایشان باز می‌شود، به آن آرامش بی‌انتها و آن آگاهی لازم برسند. من بعد از قرار گرفتن در مسیر کنگره که سراسر عشق، محبت و آگاهی است، تا حدودی موفق شدم به آرامش درونی برسم. که رسیدن به آرامش برای من ورود به دنیای دیگری است. از دید من، کنگره مکانی، برای رسیدن به عشق، آگاهی و رسالت است. از جناب آقای مهندس دژاکام برای بنیان این مکان مقدس بسیار سپاس‌گزارم. همین‌طور از راهنمای صبور و مهربانم برای تلاش بی‌منتشان برای رساندن کشتی طوفان زده‌ی رهجوها به ساحل آرامش ممنونم. من چندین بار اسم کنگره شصت را شنیده بودم، اما به خاطر وضعیت مسافرم و ترک‌های پی در پی او، که همه بی‌نتیجه بودند، ناامیدی در من هر روز بیشتر و بیشتر می‌شد.

فکر می‌کردم کنگره هم، مانند تمام راه‌هایی که امتحان کرده بودیم، بی‌نتیجه خواهد بود. روزی که مسافرم پیشنهاد رفتن به کنگره را داد، با امید بسیار کم پذیرفتم، وقتی وارد شعبه شدیم تفاوت این مکان با مکان‌های دیگر را حس کردم. نظم حاکم بر اعضا و فضا برایم جالب بود و از همه جالب‌تر، در هیچ‌کدام از اعضا، نشانی از اعتیاد نبود. یعنی باور این‌که این اشخاص قبلاً دچار بیماری اعتیاد بوده‌اند برایم سخت بود. زمانی که مسافرم خودش را در جلسه، به عنوان تازه وارد معرفی کرد، و صدای سوت و تشویق ممتد اعضای مهربان کنگره در آن فضای روحانی طنین‌انداز شد، بغضی که سال‌ها فرو خورده بودم، از چشمانم فرو ریخت و آوایی در قلبم، ایمان به این مسیر را فریاد می‌زد؛ ناامیدی در وجودم جای خود را به امید می‌داد، احساس می‌کردم مسیر گم کرده‌ام را یافته‌ام. و اکنون من قدرت مقابله با نیروهای منفی و بازدارنده را مدیون کنگره، آگاهی‌ها و آموزش‌های آسمانی این مکان مقدس هستم. این مهم تنها یکی از دستاوردهای با ارزش کنگره برای من بود.


نویسنده: همسفر نگاه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون یکم)
رابط خبری: همسفر سولماز رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون یکم)
ارسال: راهنمای تازه واردین همسفر فاطمه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پردیس

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .