دهمین جلسه از دوره سوم جلسات لژیون سردار نمایندگی وکیلی یزد به استادی ایجنت همسفر زهرا، نگهبانی راهنمای تازهواردین همسفر معصومه و دبیری همسفر مهناز با دستور جلسه «حرمت کنگره۶۰، چرا رابطه کاری، مالی و خانوادگی در کنگره ممنوع است؟» در روز دوشنبه ۹ تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۴۵ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که به من فرصتی داد تا در این جایگاه قرار بگیرم و از آموزشها بهره لازم را ببرم و درادامه تشکر میکنم از نگهبان لژیون سردار که این فرصت را به من دادند.
خیلی خوشحال هستم از اینکه فعالیت کنگره به روال قبل برگشت و باعث شد قدر داشتههایی را که داریم، بیشتر بدانیم.
آقای مهندس در صحبتهایشان میگویند: باید قدر امنیت را بدانیم و در مورد آن زیاد صحبت میکنند که بیربط به دستور جلسه هم نیست. وقتی کسی وارد حریم کسی شود، حالا فرقی نمیکند که حریم فرد، خانواده یا کشور باشد؛ وقتی امنیت از بین میرود، حس بدی بین افراد جامعه بهوجود میآید. همین حوادث اخیر باعث شد تا ما بیشتر قدر داشتههای خود را بدانیم و باید خدا را شاکر باشیم که میتوانیم دوباره در فضای آموزشی کنگره، دورهم جمع شویم و از لحظه بهلحظه آموزشها نهایت استفاده را ببریم.
دستور جلسه امروز، «حرمت کنگره۶۰، چرا رابطه کاری، مالی و خانوادگی در کنگره۶۰ ممنوع است؟» میباشد. همه ما با حرمت کنگره۶۰ و نوشتار آن، آشنا هستیم و میدانیم که چهقدر حرمت کنگره۶۰ برای حفظ و تداوم این ساختار مهم و حیاتی است؛ همینطور برای افرادی که میخواهند به رهایی و درمان برسند یا کسانی که تصمیم دارند در کنگره بمانند و به لایههای عمیقتری از علم کنگره دست پیدا کنند.
میدانیم که علم کنگره۶۰، مثل یک اقیانوس است؛ روزهای اول که افراد وارد کنگره میشوند و در کارگاه حضور پیدا میکنند، ممکن است نگاهی خیلی سطحی به این ساختار داشته باشند که همان رسیدن به درمان و رهایی از اعتیاد است؛ البته آن هم چیز کماهمیتی نیست؛ ولی در مقایسه با علمی که در کنگره با آن مواجه هستیم، رهایی کمترین چیزی است که کنگره به ما میدهد.
علمی که در کنگره وجود دارد، واقعاً قابل قیاس با چیزی که ما میبینیم، نیست. اگر به اعماق اقیانوس برویم، هرچه به عمق آن نزدیکتر شویم، موجودات عجیب و غریبتری نسبت به سطح اقیانوس میبینیم.
کنگره درواقع دربهای زیادی از ناشناختههای علم را برای ما باز میکند و شاهکلید این دربها، بهنظر من اجرای حرمتها و قوانین است؛ اگر بخواهیم به لایههای کنگره و عمق آن دست پیدا کنیم، شرط اول این است که قوانین، حرمتها، بایدها و نبایدهایی که در کنگره برای ما مشخص شدهاست را رعایت و اجرا کنیم.
هرقدر که حضور افراد در کنگره تداوم بیشتری داشته باشد و افراد سعی در اجرای قوانین داشته باشند، روز بهروز دانش و علمشان زیادتر میشود.
البته اینکه میگوییم حضور مداوم، منظور این است که حضوری همراه با دریافت، شعور، آگاهی، معرفت و دانایی باشد که در اینصورت دیگر بهدنبال اطلاعات دیگران نیستند و در این مرحله، هدفشان این نیست که وارد حریم خصوصی یکدیگر شوند و به آن دسترسی پیدا کنند و دنبال حاشیه باشند؛ بلکه بهدنبال این هستند که علم کنگره را بهدست بیاورند و اینجا، افراد دید دیگری به نوشتارها و مطالب کنگره دارند و نگاه آنها عمیقتر میشود؛ حتی خواندن آنها دیگر برایشان تکراری نیست و حالت کلیشهای پیدا نمیکند؛ هرچه نوشتارها و متون را میخوانند، مطالب کنگره بیشتر برای آنها باز میشود و برای کسانیکه میخواهند علم کنگره را بهدست بیاورند به برداشتهای جدید و درک بالاتری میرسند که چرا باید حرمتها را رعایت کنند. درابتدای نوشتار حرمت، نوشته شدهاست هر شخصی با ورود به این مکان، باید حرمت آن را رعایت کند؛ در اینجا از کلمه باید استفاده میشود و متوجه میشویم که چرا به این تکرارها احتیاج داریم و برای همین مرتب در جلسات خوانده میشوند.
در نوشتار حرمت چه میگوید؟ دروغگفتن، سرزنشکردن، حرف یکدیگر را قطعکردن، الفاظ ناشایست بیانکردن، بدون اجازه سخنگفتن و بحث سیاسینمودن ممنوع است که الآن بحث سیاسینمودن، یکی از مطالبی است که با اوضاع پیشآمده، بیشتر میطلبد تا این بند را رعایت کنیم.
چرا اینها را در متن نوشتار آوردند؟ یکسری از چیزها نه در کنگره؛ بلکه در بیرون از کنگره هم اگر رعایت نشوند، ضدارزش و ضداخلاقی است. مواردی که هم در کنگره و هم بیرون از کنگره ضدارزش هستند؛ مثل دروغگفتن و سرزنشکردن است.
یکسری از موارد است که فقط در کنگره ضدارزش است؛ مثل تلفندادن و تلفنگرفتن، ولی در بیرون از کنگره شاید ضدارزش نباشد. تجربه به ما ثابت کرده است که وقتی وارد این مسائل میشویم از هدف خود که درمان اعتیاد است، فاصله میگیریم و درادامه، سفر ما دچار اختلال میشود؛ به همیندلیل اینها در نوشتارها آمده است و جزء موارد ضداخلاقی محسوب میشوند.
شاید دیگران بگویند: چه مسئلهای دارد؟ مثلاً یکسری پتانسیلهایی در نمایندگی داریم، چه اشکالی دارد که از آنها استفاده کنیم؟ چه ایرادی دارد وقتی هملژیونی من، رئیس بانک یا کارمند بانک است و با هم ارتباط خوبی داریم، وام یا تسهیلاتی برای من بگیرد؟ یا هملژیونی من مربی شنا است چه اشکال دارد که به من شنا یاد بدهد؟ اگر از پتانسیلهای داخل کنگره استفاده نمیکنیم نه اینکه ندانیم؛ تعمداً استفاده نمیکنیم؛ چون میدانیم به نفع ما است که این کار را انجام ندهیم، نه اینکه از روی ندانستن باشد.
اجرای قوانین یا حرمتها و آن دیسیپلین و نظمی که در کنگره وجود دارد مثل یک صافی برای اعضاء کنگره عمل میکند و درواقع مشخص میکند چه کسی به این آموزشها نیازمند است و با وجود سختگیریها در کنگره میماند و چه کسی هنوز به نیاز نرسیده و نیازش را متوجه نشدهاست، پس از کنگره میرود؛ چون نمیتواند قوانین را رعایت کند و بهعبارتی هنوز نیازش را نشناختهاست؛ میرود تا إنشاءالله زمان آن برسد و بتواند از آموزشهای کنگره استفاده کند.
حرمتها، قوانین و اجرای آنها اعضای کنگره را در یک نقطه انتخاب قرار میدهد؛ در نقطه انتخاب بین خواستههای معقول و نامعقول؛ کسانیکه دنبال خواستههای معقول هستند با وجود سختیهای قوانین و حرمتها، میایستند و آنها را قبول میکنند، پذیرش خود را بالا برده و سفر میکنند، درادامه حسی که در آنها بهوجود میآید، حس کمک به همنوع است.
در کنگره همیشه میگوییم: تا از خود نگذریم به خود نمیرسیم، این یعنی چه؟ یعنی اجرای قوانین و حرمتها مثل سایر چیزهایی که در کنگره صور آشکار یا صور پنهان دارد، اجرای قوانین هم یک صور پنهانی دارد. اجراکردن حرمتها و گذشتن از خواستههایمان و کمک به انسانهای دیگر نتیجه و بازتاب صور پنهان اجراکردن قوانین و حرمتها است؛ یعنی درادامه یکسری حسهایی با اجراییکردن قوانین در ما ایجاد میشود که با وجود این حس، در کنگره ماندگار میشویم و به همنوع خود خدمت میکنیم. با رعایت حرمتها و قوانین، با یک دید بزرگتر و وسیعتری به جایگاهها میرسیم و میتوانیم خدمت کنیم؛ ازجمله خدمت مالی. کسی که در لژیون سردار عضو میشود، این خدمت مالی نتیجه آن حسی است که فرد وقتی در نقطه انتخاب قرار میگیرد، میتواند تشخیص درست بدهد؛ همان نقطه انتخابی که قبلاً در مورد آن صحبت کردیم، اینجا اتفاق میافتد؛ چون همیشه میگوییم: حس اولین نیروی قوه بهکارگیری عقل است؛ وقتیکه حس ایجاد شود، تفکر در انسان تغییر پیدا میکند.
رعایت حرمتها و قوانین چهطور میتواند این حس را در فرد ایجاد کند؟ چهطور یک فردی که تا دیروز مالش به جانش بسته بود و برای خرید یک بطری آب هزینه نمیکرد، میآید و مال خود را را میدهد؟ مثلاً ۵۰۰ میلیون پول میدهد، پهلوان میشود یا دنور میشود، چه اتفاقی در او افتاده است؟ با اجراییکردن قوانین در کنگره بهصورت خیلی هوشمندانه، این تغییر در همسفر یا مسافر ایجاد میشود؛ مثلاً وقتی همسفری میخواهد به کنگره بیاید ولی شرایط رفتوآمد را ندارد، درحالیکه همسایه یا فامیل او به کنگره میآید و راهنما میگوید: اجازه ندارید با او بیایید و باید برای آمدن به کنگره از خودتان هزینه کنید یا برای خریدن سیدی کاری نداشته باشید که مسافرتان خریده یا نه، باید هزینه و بهای آموزش خود را خودتان پرداخت کنید؛ همین چیزهای کوچک باعث میشود شخص با اجرای همین قوانین و سختگیریها به نتایج شگفتانگیزی برسد؛ درادامه آن حس قدرت، صلابت، اعتمادبهنفس و حس بخشش در یک رهجو شکل بگیرد، وقتیکه آن حس شکل گرفت، میتواند بیاید و از مال خود بگذرد و خدمت مالی انجام بدهد یا از وقت خود بگذرد و راهنما، مرزبان، ایجنت و یا دیدهبان بشود؛ پس همه اینها نتایج و اثرات اجرای همان قوانین و حرمتها و باید و نبایدها است.
یکی از اساتید آقای مهندس میگویند: از آنچه آموزش میگیریم، از همان به نتیجه میرسیم؛ بهشرط آنکه تفکر ما به عمل تبدیل شود، برعکس این وجود دارد؛ ممکن است از یک چیزی آموزش نگیرید و یا حتی آموزش بگیرید ولی عمل نکنید، آنجا چه اتفاقی میافتد؟ استاد امین میگویند: رعایتنکردن آن چیزی که تو یاد گرفتی ولی اجرایی نکردی، حرمتهایی که به شما آموزش داده شده ولی شما اجرایی نکردهاید به خصوص در مسائل مالی، میتواند آسیبهای فراوانی را برای شما بههمراه داشته باشد؛ اگر این را بخواهیم ربط دهیم به لژیون سردار و خدمت مالی که رعایت حرمتها چه اثراتی دارد؟ بهنظر من و البته رویکردی که برای من داشت این بود که پول و ثروت هم حرمت دارد؛ آقای مهندس بارها در سخنان خود گفتند: پول مقدس است. چرا پول مقدس است؟ چهطور میشود که پول مقدس میشود؟ چهطور میشود که برای آن حرمت قائل میشوم؟ یکی این است که یکسری قانونها را باید رعایت کنم که آن پول دارای حرمت شود و اگر رعایت نکنم به حریم آن پول وارد شدهام، به حریم ثروت وارد شدهام. اگر من این قوانین را رعایت میکنم، ساختار پول یا ثروت خودم را قوی میکنم. اولین قانون و حرمت برای ساختار پول و ثروت چهچیز است؟ ابتدا این است که برای خودم و همینطور برای کسب درآمدم ارزش قائل شوم، برای نحوه خرجکردن آن ارزش قائل شوم که از هر راهی نمیتوانم درآمد بهدست بیاورم، باید حتماً از راه صراط مستقیم باشد، برای آن تلاش کرده باشم و در جهت آن از ورود مال حرام به مال خود جلوگیری کنم و این حرمتی است که برای پول خود قائل میشوم.
مسئله دیگر اینکه بدانم تمام پولی که دارم، سهم من نیست؛ سهم دیگران هم در مال من است و اگر این سهم را به دیگران ندهم، درادامه چه اتفاقی میافتد؟ آن پول جایی خرج میشود که نباید خرج شود، به نقطهای میرسم که پول دارم ولی سلامتی ندارم، ماشین گرانقیمت دارم ولی توانایی که پشت آن بنشینم و رانندگی کنم و لذت آن را ببرم، ندارم؛ اگر قوانین و حرمتها را برای پول و ثروت رعایت نکنم، این سرمایهای که بین بچههایم تقسیم میشود باعث نزاع و درگیری بین آنها میشود؛ بنابراین آنجا باید قوانین را برای این پول اجرا میکردم؛ ولی چون اجرا نکردم و حریم و حرمتش را رعایت نکردم، نتیجهاش را دریافت میکنم.
از اینکه به صحبتهای من گوش کردید از شما ممنونم.
.jpg)
تایپ و ویرایش: همسفر فروزنده رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون چهارم)
عکاس: مرزبان خبری همسفر زهرا
ویراستاری و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون سوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی وکیلی یزد
- تعداد بازدید از این مطلب :
128