English Version
This Site Is Available In English

یکی از دلایل اصلی افت انرژی، فاصله گرفتن از حرمتهاست

یکی از دلایل اصلی افت انرژی، فاصله گرفتن از حرمتهاست

یازدهمین جلسه از دور سی و هشتم کارگاه ‌های آموزشی ویژه مسافران کنگره 60 ، نمایندگی ایمان با استادی راهنما مسافر حجت، نگهبانی مسافر مهران و دبیری مسافر علی با دستور جلسه " حرمت کنگره ۶۰؛ چرا رابطه کاری، مالی و خانوادگی در کنگره ۶۰ ممنوع است" در روز دوشنبه 9 تیرماه 1404 ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:

خداوند بزرگ را شاکرم که این فرصت ارزشمند را در اختیار من قرار داد تا در این جایگاه قرار بگیرم، صحبت کنم و از آموزش‌های ناب کنگره ۶۰ بهره‌مند شوم.

دستور جلسه این هفته با موضوع «حرمت کنگره ۶۰ . چرا رابطه کاری ، مالی و خانوادگی در کنگره ۶۰ ممنوع است » ؛ موضوعی بسیار مهم و اساسی که توجه به آن نه تنها موجب رشد فردی و آرامش درونی اعضا می‌شود، بلکه پایه‌های استواری برای حفظ نظم، سلامت و قداست ساختار کنگره ایجاد می‌کند.
وقتی واژه "حرمت" را می‌شنویم، ناخودآگاه ذهن‌مان به سوی متن حرمت کنگره ۶۰ می‌رود؛ متنی که هر هفته در ابتدای جلسات خوانده می‌شود و جمله آغازین آن چنین است:
 «کنگره، مکان مقدس و امنی می باشد که هر شخصی با ورود در این مکان باید حرمت آنرا حفظ نماید.»
همین جمله به ظاهر ساده، بار معنایی بسیار عمیقی دارد. یعنی منِ عضو کنگره ۶۰، فقط توصیه نمی‌شنوم؛ بلکه "ملزم" هستم. یعنی پذیرفته‌ام که باید رعایت کنم؛ باید به ساختاری که مرا از ظلمت به سمت نور هدایت کرده، احترام بگذارم.
در همان لحظه، این سؤال مهم در ذهنم شکل گرفت:
آیا من واقعاً حرمت کنگره را رعایت می‌کنم؟
آیا در طول جلسه، سکوت را حفظ می‌کنم یا وسط صحبت دیگران وارد می‌شوم؟
آیا در جلسات به موقع حاضر می‌شوم یا دیر می‌رسم و نظم جلسه را به‌هم می‌زنم؟
آیا موبایلم در حین جلسه روشن و در دستم است؟
آیا بی‌اجازه و بدون هماهنگی، جلسه را ترک می‌کنم؟
و سؤال‌هایی از این جنس که باعث شد رفتارهای خودم را صادقانه مرور کنم.

 

استاد امین در یکی از سی‌دی‌ها خاطره‌ای را نقل می‌کردند:
یکی از اعضای سفر دوم به ایشان گفته بود که "مدتی‌ست حال خوبی ندارم."
استاد از او پرسیده بودند:
چقدر در جلسات حضور داری؟ چقدر خدمت می‌کنی؟ چقدر مشارکت و تلاش داری؟
این سؤال‌ها ذهن مرا نیز به خود مشغول کرد. چون من هم گاهی احساس می‌کنم دیگر مثل قبل انرژی ندارم، انگیزه‌ام کم شده یا آن شوق و حالی که در اوایل سفرم داشتم را از دست داده‌ام.
وقتی بیشتر دقت کردم، متوجه شدم که دلیل این افت انرژی و بی‌حالی، فاصله گرفتن از حرمت‌ها و ارزش‌هایی‌ست که روزی مرا نجات دادند. شاید در جلسات کمتر حضور دارم، شاید به نظم جلسه بی‌توجهی کرده‌ام، شاید خدمتی نمی‌کنم، و شاید حتی در عمل، آن‌طور که باید کنگره را زندگی نمی‌کنم.
به دوستانم گفتم: کنگره فقط یک مکان فیزیکی نیست.
کنگره یک مجموعه از تفکر، عمل، نظم و عشق است. وقتی وارد کنگره می‌شوم، من هم عضوی از آن هستم و رفتارم نشان‌دهنده ماهیت آن است. حتی وقتی بیرون از کنگره هستم، باز هم نماینده‌ای از آن هستم؛ چون چه بخواهم چه نخواهم، مردم مرا با عنوان "عضو کنگره ۶۰" می‌شناسند.
در بیرون از کنگره چطورم؟
آیا در خیابان زباله می‌ریزم؟
آیا در صف‌ها شلوغ می‌کنم؟
آیا حرمت دیگران را در خانواده، محل کار یا اجتماع رعایت می‌کنم؟
همه این‌ها بخش‌هایی از همان حرمت هستند.
در دوران اعتیاد، متأسفانه برای خیلی‌ها معلم بدی بودم؛ شاید باعث لغزش یا انحراف کسی شدم. اما امروز می‌خواهم معلم خوبی باشم؛ الگویی باشم برای تازه‌واردی که از راه رسیده و نمی‌داند چه کند. می‌خواهم کسی باشم که وقتی نگاهش به من می‌افتد، به دلش بیفتد که این مسیر، مسیر نجات است.
می‌خواهم جبران خسارت کنم؛ نه فقط با زبان، بلکه با رفتار، با کردار، با نظم، با ادب، با تعهد.
می‌خواهم کمک‌حال آن کسانی باشم که روزی هم‌درد من بودند؛ که در تاریکی‌ها دست و پا می‌زدند، درست مثل خودم.


در نهایت، باور دارم که رعایت حرمت، فقط به‌خاطر دیگران نیست؛ بلکه در وهله اول، به‌خاطر خودم است. چون وقتی حرمت را رعایت می‌کنم، آرامش می‌گیرم، انرژی می‌گیرم، و به مسیر روشن‌تری هدایت می‌شوم.
از اینکه با حوصله به صحبت‌های من گوش دادید، صمیمانه سپاسگزارم.

 

تایپ و ارسال : مسافر حسن

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .