قبلاً من نسبت به زندگی اصلاً احساس خوبی نداشتم و به خاطر این که مسافرم قرص ترامادول مصرف میکرد، بسیار ناراحت بودم؛ چراکه او ورزشکار بود. زمانی که فهمیدم قرص مصرف میکند، حالم کاملاً خراب شد. او پنج سال قرص ترامادول مصرف کرد و من بارها برای ترک به او کمک کردم، اما هیچ نتیجهای ندیدم و خیلی ناامید شده بودم.
مسافرم پیش از آشنایی با کنگره برای سمزدایی اقدام کرد؛ اما فقط یک هفته خوب بود و بعد دوباره شروع به مصرف قرص کرد، تا جایی که یک شب دچار تشنج شد. این اتفاق، تأثیر بسیار بدی در روحیه من و دخترم گذاشت؛ به طوری که تصمیم گرفتم از او جدا شوم.
تا اینکه یک روز فردی، کنگره۶۰ را به مسافرم معرفی کرد؛ اما او ابتدا حاضر نبوده کنگره بیاید تا اینکه اصرارها و تلاشهای من، نتیجه داد و به کنگره آمد. بعد از چند روز به من گفت: تو هم سه جلسه به کنگره بیا، اگر دوست نداشتی، ادامه نده و از آنجایی که بسیار اصرار میکرد، من هم به کنگره آمدم.
بعد از سه جلسه، به من گفتند: برای انتخاب راهنما، باید به حرف دل و حس خودت گوش بدهی. همان لحظه راهنما همسفر فرزانه را انتخاب کردم؛ اما تا دو ماه در لژیون، نه اعتقادی داشتم و نه چیزی میفهمیدم تا اینکه پس از نوشتن سیدی «وظایف رهجو» حس نمودم، تأثیر زیادی روی من گذاشته و از همان جا بود که به کنگره علاقه پیدا کردم و کمکم ایمانم قویتر شد.
الان پنج ماه است که به کنگره میآیم و حال بسیار خوبی دارم. اخلاق و نحوه صحبت کردنم کاملاً تغییر کرده و بهتر شده است. مسافرم میگوید: چقدر خوب شدی، چقدر روان صحبت میکنی.
قبلاً که حالم خوب نبود، نمیتوانستم با دخترم ارتباط خوبی داشته باشم؛ اما حالا خدا را شکر، میتوانم با او به خوبی رفتار کنم.
از جناب مهندس دژاکام که این مسیر را طی برای ما باز کردند تا به خانواده برگردیم و به حال خوش برسیم، بسیار سپاسگزارم.
انشاءالله هر کسی که هنوز مسیر کنگره برایش باز نشده، زودتر راهش باز شود و به درمان قطعی و آرامش درونی برسد.
نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فرزانه (لژیون بیستم)
ویراستار: همسفر مریم (لژیون چهارم) دبیر سایت
ارسال: همسفر منصوره (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
107