هر موقع از مسئولیتی صحبت می شد به دنبال گریزگاهی بودم تا از آن شانه خالی کنم

جلسه پنجم از دور اول لژیون سردار کنگره 60 نمایندگی قشم ویژه مسافران آقا با استادی مسافر محمد ، نگهبانی مسافر علی ، دبیری مسافر ابوذر و خزانه‌داری مسافر حسن با دستور جلسه‌ ( وادی چهارم و تأثیر آن روی من ) یکشنبه اول تیرماه 1404 ساعت 15/30 دقیقه در محل دانشگاه خوارزمی قشم آغاز به کار کرد. 

خلاصه سخنان استاد ؛ 

سلام دوستان محمد هستم یک مسافر ؛ خدا را شکر که در این جایگاه می توانم خدمت کنم و آموزش بگیرم. دستور جلسه امروز ما هست در مسائل حیاتی به خداوند سپردن یعنی سلب مسؤلیت از خویشتن که در مورد مسؤلیت صحبت می‌کند، اگر بخواهم از تجربه خودم صحبت کنم، یکی از کسانی بودم که در این امر بسیار حرفه ای بودم و هر موقع از مسئولیتی صحبت می شد من به دنبال گریزگاهی بودم تا از آن شانه خالی کنم، در مسائل زندگی ، مالی و هر مسأله ای که به عنوان یک مرد در زندگی باید آن را انجام می دادم شانه خالی می‌کردم و به من احساس زرنگی دست می داد و حتی خودم را لایق تشویق هم می دانستم ؛ البته من این موضوع را بیشتر از رفیق های دوران مصرف یاد گرفته بودم .

وادی چهارم به من می گوید که انسان بالاخره مسؤلیتی در زندگی دارد و در این موضوع تام الاختیار است و باید مسؤلیت های خود را بپذیرد و از آن ها فرار کردن کار جالبی نیست ؛ الان برخلاف گذشته که می گفتم یک فرد برنده ای هست ، می‌گویم که انسان بازنده ای است . علم و آگاهی هایی که کنگره 60 به من یاد داد این را به من فهماند که اشتباه فکر می کردم حالا اگر این موضوع را ربط بدهم به لژیون سردار ، اولین جشن گلریزان که من سفر اولی بودم ابتدا تلاش می کردم مخفی بشوم ولی دیدم که این کار شدنی نیست و همه دارند می‌روند و کارت می‌کشند. به علت سفر اولی بودنم و پایین بودن سطح آگاهیم با هزار منت مبلغ 500 هزار تومن کارت کشیدم. 

سال بعد که شرکت کردم در جشن گلریزان دیگر آن افکار را نداشتم ولی کمی ترس داشتم که شاید نتوانم از عهده آن بر بیایم و خدا را شکر توانستم این کار را انجام بدهم و برای من لذت بخش هم بود، در وادی چهارم هم به آن اشاره شده است که وقتی بخواهی کار خیری را انجام بدهی همه چیز به تو در این راه کمک می‌کنند که این کار انجام بگیرد و این اولین باری بود که من لذت بخشش را تجربه کردم .

با حضورم در لژیون سردار و آموزشی که از استاد جلسه های قبل گرفتم به من ثابت شد که این کار خیر چقدر جلوگیری می‌کند از اتفاقات بد و خدا را شکر می کنم که با حضورم در لژیون سردار حالم خوب می شود. 

ویرایش و تایپ  : مسافر سجاد 

بازنگری و ارسال : مسافر علی