وادیها؛ مثل دانههای زنجیر به هم متصل و هر کدام حاوی پیامهایی هستند. اگر من وادیها را به ترتیب کاربردی کنم به آرامش، آسایش و سلامتی میرسم. قبل از اینکه به این وادی برسم، همیشه از خدا و دیگران گلهمند بودم و به دلیل اینکه قدرت مطلق و نیروهای مافوق را نمیشناختم، مشکلات بسیاری داشتم. خداوند را با غول چراغ جادو اشتباه گرفته بودم و از او میخواستم مشکلات و نواقص شخصيتی من را حل کند؛ اما از وقتی که تفکر کردم و دانستم که بیشترین بار مسئولیت حیات بر عهده خودم است و من باید روی تفکر، آموزش و تلاش خودم حساب کنم، زندگی روی خوش خود را به من نشان داد. آن موقع بود که میتوانستم از خداوند و نیروهای مافوق، انتطار کمک و مساعدت داشته باشم؛ چون وظیفه و تکلیف خود را به درستی انجام داده بودم.
همیشه از خداوند خواستههایی داشتم که اجابت نمیشدند، بعدها متوجه شدم که خواستههای من، نامعقول و غیرمنطقی بودند. خداوند پس از خلق انسان، او را بر سر یک دو راهی قرار داد و به انسان اختیار کامل داد و پایان هر راهی را هم به او نشان داد: یکی راه پندار، کردار و گفتار راستین و دیگری راه فسق و فجور و دروغ و کژی. اینکه کدام راه را پیدا کنیم به دانایی، تفکر و تعقل ما بستگی دارد. اگر آشفته، پریشان و بیمار هستم؛ باید بدانم آن نیروی مطلق را درست نشناختهام. برای اینکه آن نیرو را بشناسم؛ اول باید خودم را بشناسم و بدانم هر وقت خداوند را صدا بزنم به من پاسخ میدهد؛ به شرطی که خواسته من، منطقی و عقلانی باشد؛ باید از فرامين خداوند پیروی کنم و در مسیر ارزشها و صراط مستقیم حرکت کنم و بار مسئولیت حیات خودم را بر عهده بگیرم تا به مبدأ سیم؛ یعنی قدرت مطلق وصل باشم.
نویسنده: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر هستی از نمایندگی میرداماد (رشته ورزشی بسکتبال)
رابط خبری: همسفر یگانه، مرزبان خبری بوستان مادر دولت آباد
ویرایش و ارسال: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر بنفشه از نمایندگی خواجو، دبیر سایت
گروه ورزش همسفران کنگره۶۰
- تعداد بازدید از این مطلب :
205