برداشت مسافر حسن رهجوی راهنمای محترم آقای ولی لژیون سوم نمایندگی شیروان پیرامون سی دی (طلوعی دیگر) مهندس دژاکام
انسان دارای دو بعد است: صور آشکار و صور پنهان. صور پنهان به ناشناختهها و نادیدهها مربوط میشود و مجهول است. جسم ما مانند ماشینی است که در اختیار ما قرار داده شده و صور پنهان، راننده این ماشین است. پس، صور پنهان ما به ناشناختهها و چیزهایی که ندیدهایم، یعنی به عبارتی مجهولات، بازمیگردد و در نهایت به قدرتهایی میرسد که تنها خداوند از آنها آگاه است و ما چندان نمیدانیم.
اما در درون ما قدرتهای پنهانی وجود دارد که همان مثلث نفس واحده است. این قدرتها میتوانند ما را به سمت خیر یا شر هدایت کنند و تا زمان رسیدن به تکامل، با ما همراه هستند. یکی از اضلاع این مثلث به شر و دیگری به نیکی تمایل دارد.
اعتیاد و نگاه به صور پنهان .در موضوع اعتیاد نیز، ما با دو جنبه پنهان و آشکار سروکار داریم. متأسفانه، همه در بحث اعتیاد تنها به صور آشکار توجه میکنند و به صور پنهان بیاعتنا هستند. ناامیدی، افسردگی، گوشهگیری و بیخوابی، علتش چیست؟ در اثر مواد شبه افیونی درونی است ولی هیچ کس به این نگاه و توجه نکرد.
در مورد بیماریها نیز همینطور است؛ مردم فقط به ظاهر بیماری توجه میکنند و به ریشه پنهان آن کاری ندارند. آنها فقط میخواهند علائم را برطرف کنند، مثلاً دندان درد را ساکت کنند، در حالی که باید دندان درمان شود.
قدرتهای پنهان و تکامل .پس، یک سری نیروها و قدرتها در درون ما هستند که خودمان از آنها آگاه نیستیم. اینها تا زمانی که به تکامل برسیم، با ما همراهند تا خوب و بد را به طور کامل درک کنیم. ما خوب و بد را میبینیم، اما عمق و پشت پرده آنها را نمیدانیم. گاهی اوقات چیزی برای ما بد به نظر میرسد، اما در واقع کاملاً خوب است، زیرا ما از تمام جوانب آن بیخبر هستیم. به عبارتی، باید تمامی جوانب امور را در نظر بگیریم تا بتوانیم نواقص خود را برطرف کرده و به بهترین نتیجه برسیم. کوتاهترین راه برای رسیدن به هدف، صراط مستقیم است.
معنویات و مادیات .معنویات و مادیات دو روی یک سکه هستند. همانطور که معنویات ارزش دارد، مادیات نیز دارای ارزش است. ما نمیتوانیم بگوییم فقط باید معنوی بود؛ معنویات بهتنهایی میتواند باعث انحراف شود و مادیات بهتنهایی نیز انحرافآور است. هر دو جنبه باید در کنار هم باشند.
مصیبتها و حکمت الهی .گاهی مصیبتهایی بر سر انسان فرود میآید. اما آگاهی ما از این مسائل آنطور که ما فکر میکنیم نیست. خداوند با بنده خود مسابقه یا تلافیجویانه عمل نمیکند. وقتی مصیبتی وارد میشود، ما شروع به کفرگویی و بد و بیراه گفتن میکنیم که: «چرا من؟ چرا اینطوری شد؟». اما تمامی اینها حکمتی در خود نهفته دارند. ریشه و پایه اصلی این حکمت، همان چیزی است که ابتدای هر جلسه میگوییم: «خداوندا، ما را از دست نیرومندترین دشمن خودمان که جهل، و نادانی خودمان است، رها کن.»
برخی چیزها دست ماست و برخی دیگر نه. مثلاً وقتی یکی از عزیزانمان ناگهان از دست میرود یا تصادف میکند، این نیز حکمتی در خود دارد. خداوند به انسان فرصت میدهد تا شکایت کند یا حتی کفر بورزد، اما هرگز تلافیجویانه عمل نمیکند. انسان باید راه خود را بجوید و بیابد و با تدبیر و درایت، خویشان خود را راهنمایی کند.
بایستی بداند که در هر غروبی، طلوعی دیگر است و این مصائب را به خداوند نسبت ندهد. پایان هر شب سیاهی، سپیدی است. وقتی در سختی و تنگنا هستیم، این شرایط تمام میشود و روی خوش زندگی نیز وجود دارد. انسان باید بداند که هر غروبی طلوعی دیگر دارد و این درد و رنجها و مشکلات را به خداوند نسبت ندهد.
تعلیم و عبادت .روزهای تعلیم تمامشدنی نیستند. همه آنانی که تعلیم میدهند و تعلیم میبینند، همیشه در حال نیایش و ستایش معلم عالم، یعنی قدرت مطلق و خداوند هستند. چقدر نکته جالبی است که میگوید: تعلیم دادن و تعلیم گرفتن مانند عبادت است. وقتی در حال یادگیری چیزی مانند زبان انگلیسی یا فیزیک هستید، یعنی در حال عبادت هستید.کسانی که باید بفهمند، میفهمند و کسانی که همیشه در طول تاریخ نفهمیدهاند، باز هم نخواهند فهمید. اینها همان کسانی هستند که در هر عصر و زمانی در جبهه مخالف شمشیر میزنند و همچنان به همان عمل خود ادامه میدهند.
مرزبان خبری : مسافرصادق
تایپ و ویراستاری : مسافرمحمد لژیون چهارم
ارسال: مسافرمحمدرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
39