چند سالی بود که تمام زندگی ما در غم و اندوه سپری میشد و تاریکی اعتیاد بر خانه گرم و پر از عشق ما سایه انداخته بود طوریکه دیگر عشق، قدرت خودنمایی نداشت و کمکم نفرت جای آن را گرفته بود. همیشه منتظر دستی آسمانی بودم که ما را از این باتلاق نجات دهد. صدای آسمانی به گوش ما رسید که صدای آقای مهندس حسین دژاکام بود و در کلام ایشان نور الهی را میتوانستم حس کنم. حالا دیگر راه را پیدا کرده و منتظر بودم پس از پایان سفر اول مسافرم، پاداش بزرگ صابران که از طرف خداوند وعده داده شده را با یک زندگی پر از آرامش بچشم.
سفر مسافرم خوب پیش نرفت؛ ولی حس کردم تغییراتی درون من ایجاد شده است. تازه فهمیدم که خداوند پاداش را به من داده و خودم خبر ندارم. حضور در کنگره۶۰، نفس کشیدن در هوای آن و آموزش گرفتن پاداشی بزرگ بود. من در حال عبور از منطقه یخبندان و ۶۰درجه زیر صفر وجود خود بودم، بندهای ناامیدی، ترس و... از من جدا میشد و قلبی که در سایه اعتیاد یخ زده بود کمکم نرم میشد.
به پوچی رسیدم که من کیستم، چیستم و هدف از آفرینش من چیست؟ برای پاسخ به سوالهای خود قدمهایم را استوارتر برداشتم و تغییرات من، خواست خداوند و کائنات باعث شدند که مسافرم سفر خود را دوباره آغاز کند.
به نظر من کنگره۶۰ مثل کشتی نوح، نجاتبخش است و گزینش این کشتی مانند جاهای دیگر نیست؛ مثلاً باایمانترین، باهوشترین یا ثروتمندترینها را انتخاب کند، اینجا دردمندترینها گزینش میشوند و از پلیدیهای جسمی و روحی این جهان نجات مییابند. بهخاطر این موهبت بزرگ خداوند را شکر میکنم.
نویسنده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر حمیده (لژیون پنجم)
تایپ: رابط خبری همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر حمیده (لژیون پنجم)
ویرایش: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سونا (لژیون شانزدهم) دبیر سایت
ارسال: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر نازنین نگهبان سایت
همسفران نمایندگی کاسپین قزوین
- تعداد بازدید از این مطلب :
134