English Version
This Site Is Available In English

هیچ نفسی بار نفس دیگر را به دوش نمی کشد

هیچ نفسی بار نفس دیگر را به دوش نمی کشد

سومین جلسه از دور چهارم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی امیر اراک با استادی راهنما مسافر محمد نگهبانی مسافر اصغر و دبیری مسافر جلال با دستور جلسه: وادی چهارم«تاثیر آن روی من» روز سه‌شنبه ۱۴۰۴/۴/۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.

 

خلاصه سخنان استاد:

 

سلام محمد هستم یک مسافر 

 

از خدا ممنونم که به من این اذن را داد که در این جایگاه خدمت کنم. از آقای مهندس تشکر می کنم که اگر این جایگاه ها را تجربه می کنیم از وجود پربرکت ایشون هست؛حال خوب و هرچی که هست از ایشان است.من یک آدمی بودم که خودم را به زور توی جمع معرفی می‌کردم و همیشه وقتی یک‌جا می‌رفتم باید دنبال دو نفر مصرف کننده می گشتم که خودم را با این دو نفر مشغول کار خودم بشوم و خوبه اون روزها را هیچ وقت یادم نرود. 

 

وادی ها همانطور که همه می دانیم چراغ راه اند و هرکدام برای ما یک پیامی دارند و ما را از یک منزلی به منزل دیگر می رسانند تا به آن مقصد نهایی که وادی چهاردهم هست برساند. در وادی اول ما یاد گرفتیم که چطور تفکر کنیم و اصل فکر کردن را یاد گرفتیم . یاد گرفتیم افکار پراکنده ای که داشتیم خوب نبود و تفکر را یاد گرفتیم.

در وادی دوم یاد گرفتیم که هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی نهد که من انجا متوجه شدم که من انسان خودم برای خودم ارزش قائل باشم زیرا که من بیهوده به این جهان پانگذاشتم و حتما من یک وظیفه و رسالتی که باید به نحو احسن انجام بدهم .

در وادی سوم متوجه شدم که هیچ کس به اندازه خود ما به ما فکر نمی کند. من این را متوجه شدم که حتی پدرو مادرم هم به اندازه من به خود من فکر نمی کند. درست است که دلسوزی می‌کند ولی درنهایت از همه بیشتر این من هستم که به خودم فکر می کنم، واگر به خودم و به آن خویشتن خودم فکر نکنم ،هر حرکتی تو زندگیم انجام بدم، هیچ نتیجه ای نمی توانم بگیرم. وارد وادی چهارم می شویم .

 

 در وادی چهارم میگه در مسائل حیاتی به خداوند مسولیت دادن یعنی سلب مسولیت از خویشتن، تو سه تا وادی قبل بیشتر صحبت این است که بار مسولیت خودم را بشناسم و بدونم بار مسئولیتم در تفکر خودم به این نقطه برسم که بار مسئولیتم به عهده خودم هست و هیچ نفسی بار نفس دیگر را به دوش نمی کشد.

تو وادی چهارم حالا یه اون گریزگاه آخر هم برای من می بندد ما اکثرا خداوند را یک غول چراغ جادو تعریف کردیم که هرکاری که ما می خواهیم خداوند برای ما انجام بدهد. تو این وادی می خواهد به ما جایگاه خداوند را بشناساند و اون جایگاه و مسئولیت که به میزان اختیار من، به من داده شده را بفهماند. 

 

اومدم یاد گرفتم و فهمیدم خداوند یک سیستم است و یک شخص نیست که ما بریم ازش تقاضا کنیم برایمان یک کاری انجام بدهد؛ خداوند یک سیستمی است که این نظام هستی را کاملا هوشمند و منظم آفریده واین نظم هستی را به دقیق ترین شکل ممکن آفریده تا من بتوانم در آن زندگی کنم و بتوانم آموزش بگیرم. بعد از این موضوع اختیار را مطرح می کند تا من توقعم را از خدا کم کنم؛ خداوند برای ما راه خیر و شر را پیش پایمان گذاشت و به انسان اختیار کامل داد و گفت تو هرکدام از این ها را که دلت می خواهد با اختیار کامل می توانی قدم بگذاری، تمام شرایط هم برای ما فراهم کرد که ما هر طور که می خواهیم وهر کدام را که می خواهیم انتخاب کنیم .آخر هم به ما گفت:مسئولیتش با خودت است و خودت هم باید جوابگو باشی.

 

من اگر می آیم راه راست را انتخاب می کنم ، مسیر صراط مستقیم را انتخاب می‌کنم، توی کار ام، توی زندگی ام، توی خانوادم درست انتخاب می‌کنم، نتیجه اش برای خودم است؛ توی راه شر میرم، توی کار خلاف میرم،کارم،حساب کتابم درست نیست، اگر چک بی محل میکشم اون هم مسولیتش با خودم هست و خداوند هیچ وقت نمی آید جوابگو اعمال من باشد. من اگر چک بی محل بکشم، چک بی محل من، آخر سر یقه خودم را میگیره و باید خودم واریز به حسابش کنم؛ هیچ وقت خداوند از آسمون نمی آید بگوید:(تو یه صد میلیون چک کشیدی، پولش هم نداری بدی، خوب درب آسمان باز می شود و پول بهت می دهم.)

 

 بعضی وقت ها این کار را قشنگ انجام میدهیم و قشنگ توجیه می کنیم ما چون توکلمان به خداوند زیاد است، خدا خودش درست می کند . اره درست می کند ولی در موقعی که حرکت کنی‌. تا وقتی من حرکت نکنم، خدا هیچ چیزی را درست نمی کند مطمئن باشید هیچ وقت هیچ کسی نمی آید، این را باید تو ذهن خودمون بکاریم مسئولیت همه چیز خودمان قبول کنیم. حالا بعد از اختیار، در مورد خود انسان صحبت می کند که من خودم را بشناسم، صور آشکار و پنهان را مطرح می کند که برای اینکه خدا را بشناسم،باید خودم را بشناسم. 

 

نفس انسان را در صور پنهان انسان مطرح می‌کند، مراتب نفس را برای ما می گوید و برای انسان نفسش را تعریف می کند در آخر اون ضرب المثلی که همیشه برایمان مثال میزدند را می‌گوید که:(از تو حرکت از خدا برکت) بله خداوند مسئولیت خودش را به موقع و به خوبی انجام می‌دهد ولی در صورتی که من حرکت کرده باشم. اقای مهندس هم در چند جلسه پیش گفتند: از غیب کمک می رسه؛ اگر اون اقدامات نیرو های مافوق نباشد، انسان در روی زمین حتی یک هفته هم دووم نمی آورد .خداوند و نیرو های ما فوقش به صورت اون القائات همیشه دارند به ما کمک می کنند و همیشه فرشته سمت راستی داره به من این تذکر را می دهد که این راه درست هست یا غلط هست. خداوند به ما این القائات را می کند ولی ما خودمان نادیده می گیریم.

امیدوار ام که همه ما به مقصد نهایی خودمان یعنی وادی ۱۴ برسیم.

ممنون از اینکه به صحبت های من گوش کردید.

تایپ: همسفر ایمان

ویراستار: همسفر یاسین

عکس: مسافر صادق

تنظیم: مسافر صادق

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .