سلام دوستان مرضیه هستم همسفر
وادی چهارم با این جمله شروع میشود: «در مسائل حیاتی مسئولیت دادن به خداوند؛ یعنی سلب مسئولیت از خویشتن است». همه ما نیک میدانیم که خداوند نیروی برتر است و هیچ کاری بدون فرمان او انجام نمیپذیرد؛ البته این مسئله نباید موجب گردد که هر اتفاقی در زندگی ما رخ میدهد را به خداوند نسبت دهیم و خودمان را در عرصه زندگی هیچ بدانیم. روابط ما با خالقمان رابطهای دو طرفه است. او نعمتهای زیادی را در اختیار ما قرار داده تا از آنها بهره کامل ببریم. عقل و اختیار دو موهبتی هستند که خالق مطلق تنها به انسانها بخشیده و دیگر موجودات از آن برخوردار نیستند؛ بنابراین با داشتن این دو ویژگی بخش عظیمی از مسئولیتهای ما متوجه خود ما خواهد شد. ما نمیتوانیم به صرف این که خداوند ما را خلق کرده، او را مسئول مطلق تمام امورات زندگی خود بدانیم؛ زیرا اگر اینگونه تفکر نماییم، قدرت عقل و اختیارمان را نادیده گرفتهایم.
در زندگی اجتماعی نیز روابط دوطرفه است، و انسانها نسبت به یکدیگر مسؤلیت دارند. به عنوان مثال: اگر مشکلی در خانواده پیش آید، نباید انگشت اتهام را تنها به سمت یک نفر نشانه گرفت؛ بلکه تمام افراد خانواده، در به وجود آمدن مشکل نقش دارند و بایستی با همفکری و همکاری یکدیگر در رفع آن بکوشند. ما در وادیهای تفکر، فهمیدیم که بیشترین بار مسئولیت در حیات ما بر عهده خود ما است. گاهی از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکنیم و مسئولیت خود را به صورت حقبهجانب و به عنوان یک حرکت نمادی، الهی، یا عرفانی، از روی سخاوت و بزرگواری به خداوند واگذار میکنیم و میگوییم: ما انسانهای با خدایی هستیم و تو را خیلی قبول داریم. یا اعتقاد به شانس داریم که البته ما روی شانس هم نمیتوانیم حساب کنیم؛ چون ما فقط روی وجود، فکر، اندیشه، تلاش و آموزش خود؛ باید حساب کنیم و معتقد هستیم که اگر ما تکلیف و یا وظیفه خودمان را انجام دادیم آنگاه بایستی، از قدرت مطلق یا نیروهای مافوق انتظار مساعدت و هدایت را داشته باشیم و یا منتظر شانس باشیم.
ما؛ باید در طول زندگی مسئولیت زندگی خودمان را بپذیریم و از تلاش و کوشش فروگذار نباشیم، آنگاه دعا، راز و نیاز در مقابل قدرت مطلق موثر واقع خواهد شد. آنچه این وادی به ما میگوید: ما خود مسئول کارهای خودمان هستیم و خداوند ما را بر سر دوراهی قرار داده است یک راه، پندارنیک، راه دیگر، فسق و فجور، ما با اختیار خودمان مسیرمان را تعیین میکنیم. ما؛ باید در مسیر ارزشها حرکت کنیم و تلاش کنیم.
سلام دوستان ندا هستم همسفر
وادی چهارم: «در مسائل حیاتی، به خداوند سپردن؛ یعنی سلب مسئولیت از خویشتن». این وادی به ما آموزش میدهد، برای جایگاه و مسئولیت خود، و برای جایگاه و مسئولیت خداوند، حد و مرزها را مشخص کنیم. در وادیهای اول، دوم و سوم حد و مرز تفکر مشخص میشود. در وادی چهارم حد و مرز مسئولیتها تعیین میگردد. ما در خیلی از سطوح زندگی و در برابر بسیاری از مشکلات، همه مسئولیتها را به خداوند واگذار میکنیم و خودمان را کنار میکشیم؛ باید این را بدانیم که خداوند گریزگاه و راه دررو نیست، مسئولیتها دوطرفه و متقابل است.
ما خطوط، حد و مرزها، مسئولیتها را نمیدانیم و از صبح تا شب، لیست برنامه به خدا میدهیم که برای ما چه کار کند و چه کار نکند. ما تصور میکنیم که خدا، غول چراغ جادو است. در؛ صورتیکه انسان؛ باید فقط روی خود، تفکر و تلاش خودش متمرکز شود و بعد از تلاش کامل، انتظار کمک و یاری خداوند و نیروهای مافوق را داشته باشد. خداوند میفرماید:
«لَيْسَ لِلْإنْسَانِ إِلّا مَا سَعَى»؛ یعنی انسان چیزی نیست، جز آنچه خودش تلاش کرده است. هر مصیبتی که بر انسان وارد میشود، خودش با دستان خود به وجود آورده است. نیروهای مافوق فقط القای افکار را انجام میدهند، بقیه کارها و مسئولیتها بر عهده خود ما است.
خداوند زمانیکه انسان را خلق کرد، به او قدرت اختیار داد تا بر سر دو راهیها مسیر را انتخاب کند که مسیر فسق و فجور، یا مسیر تقوا را برود. انسان هر کاری که انجام میدهد، مسئولیتش با خودش است. تا زمانیکه خودش را نشناسد، مسئولیتهای خود را به خدا واگذار میکند و مسبب تمام اشتباهات خود را دیگران، و یا خدا میداند؛ اما زمانیکه خود و خدای خود را شناخت و درک کرد، از آرامش و آسایشی نسبی برخوردار میشود و در زندگیش حداقل مشکلات را دارد.
انسان در اثر شناخت و درک خداوند، رنج و عذاب کمتری دارد. برای شناخت انسان لازم است که دو بخش درونی و بیرونی که همان صور آشکار و صور پنهان است را بشناسیم که در واقع هسته انسان را تشکیل میدهد. صور آشکار که همان جسم یا درون یا کالبد ما است که کاملاً قابل حس و قابل رؤیت است، مانند: سر، دست، پا و...، صور پنهان یا همان هسته خارجی و بیرون که قابل رؤیت نیست، مانند: عقل، روح، نفس و... از مهمترین و اصلیترین مباحث صور پنهان که در شناخت انسان نقش اساسی دارد نفس است، که خواسته معقول یا نامعقول دارد. در تشخیص این خواستهها از هم انسان؛ باید به دانایی برسد.
در این وادی آمده نفس سه مرحله دارد: نفس اماره، نفس لوامه، نفس مطمئنه، که در جزوه جهانبینی به صورت کامل توضیح داده شده است. در رسیدن به مرحله بالای نفس، نیاز به تزکیه و پالایش است. ما در کنگره آموزش میگیریم و دانایی خود را بالا میبریم. میپذیریم که مسئولیت کارهایمان به عهده خودمان است و تمام تلاشمان را در انجام کارها و مشکلاتمان انجام میدهیم. نکته مهم این است که مسئولیتها را به خدا واگذار نکنیم؛ اما به خدا توکل کرده و تسلیم درگاه مطلق شویم. به رحمت و یاری خدا امیدوار باشیم؛ چون ناامیدی بزرگترین گناه است؛ اما این به آن معنا نیست که بنشینیم و دست روی دست بگذاریم و به خداوند بگوییم خدایا خودت من را میشناسی و میدانی من ضعیفم و از پس مشکلات بر نمیآیم، به خودت توکل میکنم و از تو میخواهم که مشکلاتم را حل کنی. این کاملا اشتباه است؛ زیرا خداوند هیچ مشکلی را برایمان حل نمیکند، مگر جایی که خود ما تمام تلاشمان را انجام دهیم و از خداوند یاری بجوییم.
رابط خبری: همسفر الهه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون پانزدهم)
ویرایش: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر مهشید (لژیون چهاردهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون چهارم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی هاتف
- تعداد بازدید از این مطلب :
101