سومین جلسه از دوره پنجاه و هشتم از کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶٠، نمايندگي پروين اعتصامي اراک با استادی مسافر سعید، نگهباني مسافر رضا و دبیری مسافر حبیب با دستورجلسه «وادیچهارم و تأثیر آن روی من» سهشنبه سوم تیرماه ۱۴۰۴، ساعت ١٧:٠٠ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان سعید هستم مسافر؛ در ابتدا شاکر خداوند هستم که در کنگره خدمت میکنم و آموزش میگیرم، از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان تشکر میکنم و همچنین از راهنماهای خوب خودم آقا محسن و آقا حبیب تشکر میکنم که چراغ راه من هستند و زحمت میکشند.
در مورد دستور جلسه؛
وادی چهارم که میتوان گفت پله یا مرحله چهارمِ تفکر است که میخواهد به من بگوید که باید تفکر سالم داشته باشم و چیز عجیبی از من نمیخواهد، مثلاً از من نمیخواهد که در تفکر خودم یک ساختمان ۵۰ طبقه بسازم، همین که من دیگران را قضاوت نکنم، همین که کینه نورزم و حسودی نکنم این میشود تفکر سالم، و از این طریق من به آرامش میرسم، وادی دوم از امیدواری با من صحبت میکند و به من میگوید که تو حتماً برای یک چیزی به این دنیا آمدهای و اینکه چرا من به این دنیا آمدهام را خودم باید انتخاب کنم، یک شغلی بود به اسم کوپن فروشی که یک شغل کاذب به حساب میآمد، یعنی اگر آن شغل باشد یا نباشد خیلی مهم نیست ولی خوب یک نفر رسالتش این است که کوپن فروش شود و یکی مثل جناب مهندس رسالت دارد که کنگره را راه اندازی کند، یعنی میخواهد بگوید که رسالت دست خود انسان است. در وادی سوم میخواهد بگوید که اگر من مشکلات شخصیتی دارم باید بگردم و آنها را حل کنم اگر ضعف شکست دارم و اگر نیاز به تایید دیگران دارم باید این موضوعات را در خودم حل کنم.
میرسیم به وادی چهارم که رمز ورود به وادی چهارم وادی دوم میباشد یعنی وادی امیدواری یعنی من سعید زمانی میتوانم مسئولیت پذیر باشم که امیدواری در درونم موج بزند یعنی کسی که ناامید باشد تحت هیچ شرایطی مسئولیت قبول نمیکند و اگر مسئولیت قبول کند، آن را نیمه کاره انحام میدهد یا از آن شانه خالی میکند. خداوند در وادی چهارم دو کلمه را میگوید یکی اراده و دیگری اختیار، اراده یعنی توانایی و اختیار یعنی من هر کاری که بخواهم، میتوانم انجام بدهم. خداوند به صراحت میگوید که شما توانایی هر کاری که دوست دارید انجام بدهید را دارید، و از سه مرتبه نفس هم برای ما گفته شده که به ترتیب نفس اماره، لوامه و مطمئنه هستند.
من در ضد ارزشها هستم و میآیم در نفس اماره در اینجا اختیار از من سلب میشود، توانایی دارم ولی اختیار ندارم، نفس در این مرحله به من میگوید اختلاس کن، دروغ بگو و غیبت کن. در مرحله نفس لوامه موضوع پنجاه، پنجاه میباشد، یک زمانی اختیار دارم و کار ارزشی انجام میدهم و یک زمانی اختیار ندارم و نمیتوانم و خودم را سرزنش میکنم یعنی همان عذاب وجدان که در وادی چهارم میگوید، و در مرحله نفس مطمئنه که همانطور از اسمش پیداست یعنی هم اراده کامل دارم هم اختیار کامل، که مطمئناً کار درست و ارزشی را انجام میدهم.
جلسه لژیون سردار است و وادی چهارم هم مربوط میشود به لژیون سردار، مسئولیت پذیری میشود همان تعهد و عهد بستن و کل زندگی انسان از نظر من تعهد است، من وقتی وارد کنگره میشوم با خودم و راهنمای خودم عهدی میبندم که پلهها را درست انجام بدهم و سر موقع دارو بخورم و آموزش بگیرم تا به درمان برسم ولی اگر عهد شکنی کنم و گریز بزنم به درمان نمیرسم، لژیون سردار هم همین است وقتی که من ۶ میلیون تومان تعهد میکنم و آن را پرداخت میکنم به غیر از اینکه میخواهم دین خود را ادا کنم، آن تعهدی که انجام دادم و پرداخت کردم صرف کنگره میشود در یک جا آجر میخرند، یک جا صندلی و جای دیگر شاید چای، و وقتی یک نفر رها میشود من در آن رهایی سهم دارم، آقای زرکش همیشه حرف قشنگی میزنند، ایشان میگویند که من باید بدانم که چرا میبخشم؟ باید فهم بخشش داشته باشم، فهم بخشش آنجاییست که من میبخشم و پولی میدهم، آن شخص انرژی میگیرد و آن انرژی میآید در صور پنهان من قرار میگیرد، در همان اختیار، انرژی اختیار من بیشتر میشود و میتوانم به سمت ارزشها بروم، ولی اگر در نفس اماره باشم اختیاری ندارم. تصور کنید صبح که از خواب بیدار میشویم هیچ گونه مسئولیت و تعهدی نداریم، چه اتفاقی رخ میدهد؟ احتمالاً باید دوباره بخوابیم!
به نظر من تعهد موتور انسان را روشن میکند، اگر مسئولیت و تعهد در زندگی انسان نباشد انسان نابود میشود، من اگر پولی را میدهم بابت آن زمان صرف میکنم و با ارزشترین چیز در هستی زمان است، من زمان صرف میکنم، ۲۰ میلیون تومان به دست میآورم و آن را صرف افراد دیگری میکنم، این خودش انرژی میآورد، یک راهنما هم در کنگره به همین شکل میباشد، زمان را صرف میکند تا یک رهجو به بالاترین ثروت که همان سلامتی جسم و جان ما هست برسد،
خیلیها هستند در بیمارستانها که در بستر بیماری هستند و حاضر هستند تمام ثروت خودشان را بدهند تا سلامتی داشته باشند و خوب زندگی کنند، پس من اگر سالم زندگی میکنم و جسم و نفس من سالم است باید قدرش را بدانم. امیدوارم به جایی برسم که تعهدات بیشتری در زندگی داشته باشم و آنها را انجام بدهم.
ممنون که به حرفهای من توجه کردید.

تایپ و عکس: مسافر معین(لژیون یازدهم)
تنظیم: مسافر محسن (لژیون یازدهم)
«مسافران نمایندگی پروین اعتصامی اراک»
- تعداد بازدید از این مطلب :
173