در خدمت راهنما همسفر فاطمه هستیم و گفتوگویی را با ایشان تدارک دیدهایم که به نگاه زیبای شما تقدیم میکنیم
۱- بهرسم کنگره خودتان را معرفی و اعلام سفر بفرمائید؟
سلام دوستان فاطمه هستم همسفر علی مسافر من با پانزده سال تخریب با انواع آنتی ایکس؛ تریاک، کراک، شیره،Bدو وارد کنگره شد. مدت سفر اول: یازده ماه و دو روز، به روش:DST، داروی درمان: شربت OT، به راهنمایی: آقای مهدی، راهنمای خودم: خانم نرگس، مدت رهایی به لطف خداوند و آقای مهندس: شش سال و سه ماه
۲-کنگره ۶۰ میگوید: فرد مصرفکننده یا مسافر، مسئول درمان اعتیاد و سفر خودش است؛ پس در این میان نقش و مسئولیت همسفر در طول زمان درمان چیست؟
از ابتدا که یک مسافر وارد کنگره میشود به او اعلام میشود که همسفر خود را نیز به کنگره بیاورد. در کنگره به همسفری که در کنار مسافرش سفر میکند، بال پرواز اطلاق میشود. یعنی حضور همسفر در کنار مسافر از اهمیت بالایی برخوردار است. همسفر هم از اعتیاد و دنیای تاریکی اعتیاد آسیب و تخریب دیده است و حق اوست که در روزهای خوشی و سلامتی جسم و افکار هم در کنار مسافرش باشد. اما هر کدام از آنها با ورود به کنگره و انتخاب لژیون برای آرامش و تزکیه خود سفر میکنند و همسفر نمیتواند اقدامی در جهت بهتر سفرکردن مسافرش انجام دهد.
حضور همسفر باعث ایجاد انگیزه مسافر است. به دلیل امید دادن؛ تا مسافر تلاش بیشتری داشته باشد در جهت درمان و تعادل. همسفر نیز آموزشهای جهانبینی را در کنار مسافرش میآموزد و قدمبهقدم با او پیش میرود و هر دو از نظر رشد دانایی و جهانبینی آموزشهای لازم را میبینند. هر دو همفکر، هم عقیده و همسو میشوند و اینگونه زندگی رنگوبوی بهتری میگیرد، چون به دانایی رسیدهاند و اختلاف از نظر رشد دانایی در بین آنها کمتر میشود و سر هر موضوعی با هم به جروبحث نمیپردازند. در واقع هم دیگر را میفهمند و درک میکنند.
۳-ما آموختیم هر جایگاهی مسئولیت مخصوص به خودش را دارد؛ ازنظر شما جایگاه انسانی، ما را در برابر چه مسائلی مسئول میکند؟
کسی میتواند به جایگاه انسانی برسد که از سختیها و مشکلات زیادی عبور کرده باشد و هر سختی را که گذرانده از آن آموزش و درس گرفته باشد، در جهت تزکیه و پالایش خود قدم برداشته باشد و نفس او به نفس انسانی واقعی نزدیک شود. در واقع حسهای او پالایش شده و در این صورت است که انسان در هر جایگاهی که قرار بگیرد میداند و میپذیرد که مسئولیت یا خدمتی دارد باید آن را به بهترین شکل اجرا کند تا آسیبی به دیگران وارد نشود و حس مسئولیتپذیری در او قوی شود.
۴-وادی چهارم چه تأثیری در سفر اول شما داشته است؟
وادی چهارم به من آموخت تنها راهحل گذر از سختی و رنج و غصه، تلاش و ارتقای خودم است. وادی چهارم در من انگیزه حرکت را زنده کرد و به من آموخت من فاطمه میتوانم به نیازها و خواستههایم برسم. وادی چهارم درس بزرگی که به من داد این بود؛ توقعی از هیچکس و هیچچیز نداشته باشم. چون این زندگی و سفر من است و خود من باید در جهت آبادانی آن تلاش کنم.
۵-برای ما بفرمائید ازنظر شما وظیفه اعضاء کنگره ۶۰ در مورد مسئولیتی که برعهده دارند چیست؟
هر شخصی مسئولیتی بر عهده دارد باید وظیفهشناس و آموزشدیده، قلبی آماده محبت و توجه داشته باشد. کنگره محیطی هست که تمام خدمتگزاران با هم مرتبط هستند. هر کس در کنگره درست خدمت و اجرای مسئولیت نکند به خودش آسیبزده و از محیط کنگره دور میشود. انجام مسئولیت باید عاشقانه باشد. در کنگره در ازای انجام مسئولیت دستمزدی دریافت نمیشود.
پس قدمگذاشتن در این راه نیاز به اندیشه و تفکری سالم دارد. تنها رسیدن به عشق واقعی و لمس و درک آن است که انسانی را به سمت خدمت و مسئولیت بیمزد هدایت میکند. خدمتگزار باید در چهارچوب قوانین کنگره حرکت کند و اول خودش آموزش ببیند تا بتواند به دیگران آموزش بدهد. احترام و محبت را درک کرده و به جایگاه خدمتی خود به دید قدرت نگاه نکند.
۶-مهمترین آموزشی که در کنگره آموختهاید چه بوده است؟
تمام آموزشهای کنگره برای من زیبا و آموزنده بوده و هستند. اما مهمترین آموزش این بود که کاری به رفتار و کردار، حرکات و حتی نوع صحبتکردن دیگران نداشته باشم. توجهم به خودم باشد، عیبها و نواقص خودم را برطرف کنم. به دنبال این باشم تا با آموزشهای کنگره رشد کنم و اینگونه حس قضاوت، کینه، دشمنی و غیبت در من خیلی کمرنگ شده و این امر باعث آرامش من شده و دنیایی از راحتی فکر و روان برایم به ارمغان آورده است.
۷-شما مسئول امتحانات دوره قبل بودهاید، چه پیامی برای همسفران و شرکت در آزمونها دارید؟
کسانی که در جایگاه امتحانات خدمت میکنند تلاشی دارند که قابلوصف نیست. آزمونهای هر ماه به این دلیل برگزار میشود، تا تمام منابع در طول سال کار شود و همسفران با نمونه سؤالات در آزمون اصلی راهنمایی آشنا شوند. تا زمانی که برگه امتحان به دست همسفر میرسد افراد زیادی روزها تلاش میکنند تا عیبی یا کمبودی روی هرسؤال نباشد حتی از نظر املائی.
۸-کلام آخر...
در پایان، در هر نفسی که میکشم با تمام وجود از خداوند سپاسگزارم و از آقای مهندس که پدری است مهربان بینهایت سپاسگزارم. من روزهای تلخی را در ناآگاهی و بیسوادی علم گذراندم؛ تفکر من در اثر این ناآگاهی مریض بود. اما امروز به لطف خداوند و آقای مهندس به خودم افتخار میکنم که عضوی کوچک از کنگره ۶۰ هستم. چون پنجرهای رو به علم و دانش و آگاهی بینهایت به روی من گشوده شده است و این یعنی حس آرامش.
مصاحبه کننده: همسفر خدیجه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون سوم)
ویرایش: همسفر منصوره رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم)
ویراستاری و ارسال: همسفر مهین رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم)
عکاس: مرزبان خبری همسفر مرضیه
همسفران نمایندگی خیام نیشابوری
- تعداد بازدید از این مطلب :
121