کنگره۶۰ مسیر سبز رهایی و زندگی

جمله را رزاق روزی می‌دهد
قسمت هر یک به پیشش می‌نهد
رزق آید پیش هر که صبر جُست
رنجِ کوششها ز بی‌صبری تواست

به نام قدرت مطلق الله که هرآنچه دارم از او و هرآنچه ندارم از من است؛ چراکه مختار آفرید تا بخواهم و برای آن تلاش کنم. من همسفر مسافری هستم که امروز به لطف نوری که به واسطه‌ی یک انسان بزرگ  و همراهانشان در مسیر زندگیمان تابیده شد، در حال جستجوی بهترین راه برای زندگی بهتر هستیم  ودر این مسیر تغییر حال خودمان را به وضوح می‌بینیم و من دلم می‌خواهد این موفقیت را با انسان‌های شبیه خودم به اشتراک بگذارم. ‌امیدوارم در این نیتی که به خاطرش شوق نوشتن در من ایجاد شده موفق باشم و بتوانم حتی به اندازه‌ امیدواری در دل یک انسان! تاثیر‌گذار باشم.
افتخار زندگی من این است که در سیستم کنگره‌۶۰ هستم که به حق یک دانشگاه تمام عیار است و ارائه‌ علم و اخلاق عملی باهم در این دانشگاه بینظیر صورت می‌گیرد و برخلاف دانشگاه‌های مدرن که آزمون‌های ورودی دارد، اینجا آزمونی ندادم، هیچکدام از افراد این سیستم و خانواده‌ی بزرگ آزمون کتبی یا مدوَّنی ندادیم، تنها دلیل حضور ما رسیدن به سخت‌ترین قسمت زندگی خودمان بوده. آنجایی که حس می‌کردیم دیگر هیچ راهی نمانده، هیچ نوری نیست، هیچ‌ امیدی وجود ندارد، دقیقا همانجا توفیق داشتیم؛ شاید به عنوان آخرین راه این مسیر که الحق مسیر سبز است را نیز امتحان کنیم و شاید نقطه عطف زندگی همه ما همینجا بود. همه‌ی آن‌هایی که مانده‌اند و اعضای ثابت این سیستم شده‌اند و با بخشیدن خو گرفته‌اند می‌دانند که منظور من چیست.
ما وارد این مکان کامل علمی و فرهنگی به معنای واقعی شدیم. مفاهیم زیادی را یا آموختیم و یا بازیابی کردیم، چه علمی و چه در زمینه‌های مختلف چگونه زندگی کردن. در این میان یکی از منابعی که ما می‌خوانیم کتاب عبور از منطقه‌۶۰ درجه زیر صفر است. یک کتاب تمام عیار که خالق آن همان بنیانگذار سیستم کنگره۶۰ یعنی آقای مهندس حسین دژاکام بزرگوار هستند.
این کتاب مصداق واقعی (خواستن توانستن است) می‌باشد. کتابی که تمام تجربیات بزرگی است که قدم به قدم دور شدن از تاریکی را به نگارش درآورده و در هر پاراگرافی که می‌خوانی و پیش می‌روی ‌امید را در سلول به سلول دردمندی که ناامید شده است تزریق می‌کنند.
در این کتاب مسیر سبزی به روی مصرف‌کننده‌ مواد مخدر گشوده می‌شود که به او القا می‌کند که تو بخواهی می‌شود و واقعاً می‌شود.
می‌شود از سرما و یخبندان ر‌ها شد با تاکید می‌گویند و در عمل نشان می‌دهند که می‌شود از سردترین مکان که همه‌ی اندام‌ها در حال یخ زدن هستند به خورشید رسید به شرط آنکه بخواهی و صبور باشی به شرطی که نخواهی همه‌ی مسیر رفته را یک شبه برگردی.
آری‌ ایشان با صبر و حوصله قدم به قدم مسیری را که رفته‌اند به نگارش درآورده‌اند؛ تا خود الگویی باشند برای دردمندانی که وضعیت مشابهی را تجربه می‌کنند و به آن‌ها بگویند که بلند شوید و راهی را که پیش رویتان باز شده آهسته آهسته پیش بروید، تا پس از مسیری که باید با صبوری طی کنید به زندگی لبخند بزنید و زیبایی‌های بی‌اندازه‌ای که خداوند برای موجودات و مخصوصا انسان آفریده است را تجربه کنید.
کسانی که این کتاب را خوانده‌اند می‌دانند که وقتی در حال خواندن آن هستی به دلیل زبان ساده و بی‌تکلف کتاب حس نویسنده و نیت‌ ایشان به وضوح خواننده را ترغیب می‌کند که این مسیر را طی کند. نیت نیکو و سخاوتمندانه‌‌نویسنده و خالق اثر در جملات کتاب به وضوح نمایان است، نیتی که جز کمک به انسان‌ها نیست و با تمام انرژی خواستند بگویند که همانا خواستن توانستن است، به شرطی که تلاش کنی و زمان را دستکاری نکنی و با صبر و حوصله و اقدام به عمل‌ ایمان داشته باشی، که پایان راه جز موفقیت نیست و برای اثبات این ادعا خود ایشان بهترین و بزرگترین الگو هستند و پس از‌ ایشان تمام انسان‌هایی که در سراسر ایران و حتی جهان مسیر رفته‌ ایشان را با موفقیت طی کرده و اکنون خود برای ر‌هایی هم نوعانشان تلاش می‌کنند، حقانیت این نوشتار فاخر را فریاد می‌زنند.
من نیز به عنوام یک همسفر توفیق دارم که این کتاب را بخوانم و در هر بار مطالعه چیز‌های جدیدی را بیاموزم و مطمئن شوم که برای رسیدن به هر خواسته‌ معقولی باید از مسیر تعریف شده‌ آن گذشت.‌ امیدوارم آثار تاثیر گذاری چون این خلق بی‌نظیر مورد استفاده قرار بگیرند؛ چرا که زندگی سراسر چالش است و برای رد شدن از آن‌ها ما اجبار داریم که مسیر و راه آن را پیدا کنیم.
در انتها خداوند بزرگ را شاکرم که توفیق داشتم قبل از ترک جسم با مسیر سبز کنگره آشنا شوم و توفیق این را داشته باشم، که ادعا کنم دانش آموخته‌ مکان مقدسی چون کنگره‌۶۰ هستم و همچنین توفیق بی‌حدی را از خداوند منان برای آقای مهندس بزرگ و همراهانشان خواهانم که بی‌هیچ توقعی به صرف داشتن روح بزرگ و سخاوتمندشان این مسیر سبز را به روی انسان‌ها گشودند.

نویسنده: همسفر آمنه رهجو راهنما همسفر الهام (لژیون شانزدهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر ملیکا نگهبان سایت

همسفران نمایندگی دانیال اهواز