وادی ها همانند ستونهایی هستند که زیربنای جهانبینی ما را میسازند و قوانینی هستند که در جهان ما حاکم هستند و راه روش درست زندگی کردن را به ما میآموزند. وادی اول تا چهارم ما را آماده میکند تا حرکت درست و اصولی را برای ادامه زندگی آغاز کنیم.
وادی اول جایگاه درست فکر کردن را به ما میآموزد، وادی دوم پوچی و نامیدی را از بین میبرد، وادی سوم به ما میگوید هیچکس بهاندازه خودمان به فکر ما نیست پس منتظر کمک دیگران نباشیم و اما وادی چهارم به ما میفهماند که در مسائل حیاتی مسئولیت به عهده خودمان است. وقتی از مسائل حیاتی صحبت میکنیم یعنی هر مسئلهای که به حیات ما مربوط میشود (جسمی و فیزیکی) اگر من به دلیل جهل و نادانی خودم از صراط مستقیم خارجشدهام و مشکلاتی برای من به وجود آمده است خود من مسئول اصلاح آنها هستم نه خداوند. خداوند معجزه و نعمت و تمام امکانات را در اختیار ما گذاشته است باقی کارها به عهده خودمان است. نگرش ما نسبت به قدرت مطلق اشتباه است به همین دلیل اینگونه رفتار میکنیم و در آخر اگر ما دلمان بخواهد دائماً به سمت ضد ارزشها برویم ولی از قدرت مطلق بخواهیم تمامی مسائل ما را در جهت ارزشها حل کند و خودمان حاضر نباشیم هیچ قدمی برای رسیدن به ارزشها برداریم بهجایی نمیرسیم و این خواسته غلط است.وقتی من مسئولیت انجام وظایفم را میپذیرم، درواقع به شکوهمندی و اقتدار خودم در عرصهی هستی اعتراف میکنم. از درونم بهوضوح میشنوم که من بهاندازهی کافی خوب هستم و خود واقعیام را باور دارم. از روبرو شدن با مشکلات، کاستیها و ترسهایم دیگر وحشتی ندارم.
وقتی به خدا اعتماد کرده و از طرفی در جهت خواستههای ارزشی گام برداشته و تلاش میکنیم، هر آنچه در این مسیر نیاز داریم، آن مهربان خالق هستی که عاشق ماست برایمان مهیا خواهد کرد. امروز بیش از هرزمانی، مسئولیت اعمالم را پذیرفته و تلاش و امید و اعتماد و تکیهبر خدا، چاشنی اصلی کارهایم است. دیگر جایی برای توجیه و بهانهجویی و دنبال مقصر گشتن، نیست.
وقتی در این وادی عمیقاً و بهدرستی به گستره و دامنهی اختیارات خود پی میبریم، بهآرامی و با اطمینان به تغییر هر آنچه با ذات الهی ما منطبق و سازگار نیست، خالصانه و عاشقانه اقدام میکنیم. این یعنی: انعطاف، نرمی، پذیرش، تعادل، تسلیم.. همیشه مسئولیت دوطرفه است. مثلاً پدر و مادر در قبال فرزندان مسئولیت دارند و فرزندان نیز در قبال والدین مسئولیت دارند؛ بنابراین خداوند هم در مقابل ما مسئولیت دارد؛ و ما هم متقابلاً در قبال خداوند مسئولیت داریم.
ولی ما نباید انتظار داشته باشیم که هر برنامهای که به خدا بدهیم باید اجرا کند. بلکه ما خودمان باید برای حل مسائل زندگی خود اقدام کنیم؛ و خداوند فقط با القای افکار به ما کمک میکند. پس نتیجه میگیریم که اگر ما با بیفکری خودمان برای خود مشکل به وجود آوردهایم نباید انتظار داشته باشیم که خداوند آن را حل کند و این مسئولیت به عهده شخص خودمان است.
خداوند را شاکرم در این مسیر کنگره قرار گرفتم تا با کمک قدرت مطلق و آموزشهای جناب مهندس دژاکام و خانواده ای بزرگوارشان و راهنمایی محترم خودم خانمزهرا عزیز در مسیر درست زندگی کردن قدم بردارم و به آن آرامش برسم .
نویسنده: همسفر زهرا.خ
رابط سایت: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون یکم)
همسفران نمایندگی زاهدان
- تعداد بازدید از این مطلب :
58