English Version
This Site Is Available In English

که می‌گوید مهم نیست، چه می‌گوید مهم است.

که می‌گوید مهم نیست، چه می‌گوید مهم است.

چهاردهمین  جلسه از دوره هفدهم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره‌۶۰، ویژه مسافران و همسفران نمایندگی ملایر، با استادی راهنما مسافر علی، نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر وحید، با دستور‌جلسه «کتاب عبور از منطقه شصت درجه زیر صفر» روز پنجشنبه ۲۹ خرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سیدی هفته قبل دشمن راجع به امید و امیدواری صحبت می‌کند و در این شرایطی که پیش آمده من فقط می‌توانم بگویم هر چیزی که در درون انسان، آن درون واقعی چون ما دو نوع درون داریم یک چیزی هر لحظه در گوش زمزمه می‌کند که این کار را انجام بده، کاری به آن ندارم من با آن روحه کار دارم که در درون است. به نظرم در این شرایطی که هستیم هر چیزی که او می‌گوید و درست است را باید انجام بدهیم. تنها چیزی که منِ علی بارها و بارها به آن فکر می‌کنم در این شرایط فقط این است که بتوانم آن کار درست را انجام بدهم آن چیزی که نیاز من و نیاز خانواده‌ام است را انجام بدهم. واقعا فکرش را نمی‌کردم به این سرعت دوباره بتوانم در این جایگاه حضور داشته باشم و انرژی بگیرم. ببینید منِ علی که الان در جایگاه راهنمایی قرار گرفته‌ام هیچ فرقی با یک سفر اولی ندارم من هم احتیاج به حال خوب دارم من هم احتیاج به آموزش دارم در همین سیدی هفتگی آقای مهندس می‌گویند که در هر جایگاهی که هستید، احتیاج به سیدی نوشتن دارید چون زمانی که سیدی ننویسی و آموزش نگیری صد درصد منِ علی پرخاشگر می‌شوم و از آن حالی که هستم در می‌آیم پس این آموزش‌ها است که به دنبالش حال من روز به روز بهتر می‌شود.
دستورجلسه هم کتاب شصت درجه زیر صفر است و همه‌ ما راجع به شصت درجه زیر صفر می‌دانیم. می‌دانیم که یک مصرف‌کننده چرا در شصت درجه زیر صفر است؟ به نظر من این‌که یک شخص مصرف‌کننده در دمای شصت درجه قرار گرفته و تمام حس‌ها و حالت‌هایش خوابیده است حالا به واسطه آن تخریبی که به خودش وارد کرده است. حالا یک شخصی کمتر یا یک شخصی بیشتر! و این تخریبی که می‌گویم منظورم فقط تخریب مواد نیست خیلی انسان‌ها در بیرون داریم از صد تا مصرف‌کننده بدتر هستند. من تخریب افکار و اندیشه را می‌گویم چون مواد یک بعد قضیه است بعد دیگر قضیه افکار و اندیشه ما است که چقدر تخریب وارد می‌کند؟ به نظر من کتاب شصت درجه راجع به سه تا موضوع صحبت می‌کند اگر من بخواهم راجع به آن بگویم یکی راجع به سفر مهندس است، بچه‌های سفر اولی به این دقت کنند فکر می‌کنم کتاب شصت درجه سیصد و خورده‌ای  صفحه دارد و اگر منِ علی که ده ماه سفر می‌کنم روزی یک صفحه از کتاب شصت درجه را بخوانم تا پایان سفر، هم کتاب شصت درجه تمام شده، هم سفر من به پایان رسیده است چون این کتاب کتابی است که منِ علی باید با آن همزاد‌پنداری کنم. فقط برای مهندس نیست برای همه ما صحبت شده حال و روز علی را در آن شرایطی که است صد در صد اجرا می‌کند بچه‌ها در لژیون سردار صحبت می‌کردند گفتند فلان سیدی اصلا انگار برای من آمده است، خیلی صحبت‌ها خیلی مطالب انگار فقط برای من صحبت می‌کند، به شرطی که آن لحظه من در جایگاه خودم قرار بگیرم و همزادپنداری کنم. یکی از صحبت‌ها در کتاب شصت درجه راجع به این است که سفر مهندس راجع به درمان قطعی اعتیاد است شعار کنگره این است: درمان قطعی اعتیاد. یعنی چه؟ یعنی من در لابراتوار هروئین‌سازی کار کنم و نیازی به مواد نداشته باشم. نکته بعدی از کتاب شصت درجه این است که من فکر می‌کنم اگر این کتاب  را داشته باشم و بیرون از آن استفاده کنم می‌توانم به درمان برسم؟ نه عمرا این اتفاق نمی‌افتد این اتفاق فقط و فقط و فقط در درون کنگره شصت می‌افتد چون با آموزش‌ها همراه است. ببینید اوتی یک بعد قضیه است به نظر ما اوتی فقط پنج درصد قضیه است اوتی را من می‌خورم و خودش، کار خودش را اگر سر ساعت بخورم اتوماتیک انجام می‌دهد، نود و پنج درصد قضیه کارهای دیگر است. جهان‌بینی من است، یادگرفتن و آموزش‌گرفتن من است. قسمت دوم کتاب شصت درجه پیام‌ها هستند، منِ علی حق دارم بدانم پیام‌ها چه می‌گویند؟ چه کسی پیام‌ها را می‌گوید؟ ولی خود مهندس می‌گویند مهم نیست چه کسی این صحبت‌ها را می‌کند مهم این است چه می‌گوید و با یک بار خواندن این پیام‌ها و شاید ده بار خواندن این پیام منِ علی چیزی از آن متوجه نشوم شاید شما متوجه بشوید ولی من بارها و بارها این پیام‌ها را می‌خوانم و خیلی چیزی دستگیرم نمی‌شود می‌دانید چرا؟ چون خود نویسنده کتاب هم اشاره می‌کند که این کتاب یک کتاب جاری است، این کتاب سی سال پیش نوشته شده است شاید هم بیشتر. به قول آقا کمال در لژیون سردار گفت این کتاب با کتاب‌های دیگر خیلی فرق می‌کند، خیلی از کتاب‌ها در انجیوهای دیگر طی زمان نوشته شده ولی کتاب شصت درجه خیلی جالب است، چرا؟ چون مهندس هنوز درمان نشده هر روز که جلو می‌روند این کتاب را می‌نویسند یک فرق این کتاب با کتاب‌های دیگر این است و عکس‌های داخل کتاب شاید برای همه ما جالب باشد. شاید می‌توانستند خیلی نقاش‌های حرفه‌ای بیاورند ولی اینکه عکس‌ها را لیدی شاکه مارکاری کشیدند و این‌که آنقدر ساده و روان، برای این است که منِ علی متوجه بشوم. این عکس‌ها به نظر من دو بعد دارند یک بعد صور آشکار دارد و یک بعد صور پنهان. اگر دقت کنید به عکس‌ها متوجه می‌شوید. یک چیزی راجع به جلد روی کتاب بگویم، یک طرف کویر می‌بینیم آن طرف دریا را می‌بینیم این سمت کتاب کوه‌هایی را می‌بینیم که سبز است آن سمت عکس کوه‌هایی را می‌بینیم که خشک است و جالب‌تر این‌که من به آن توجه نکردم الله بالای آن عکس است و آن قدرت مطلقی که من در نظر می‌گیرم برایش فرقی نمی‌کند که در پایین چه هست فقط می‌تابد و نور و انرژی می‌بخشد و شعاری که کنگره می‌گوید این است که هر کس به این سرای آمد نانش دهید از ایمانش نپرسید. طرف مصرف‌کننده است؟ طرف سالم است؟ سالم نیست؟ فرقی ندارد. امیدوارم از این مطالبی که گفته شد من خودم بتوانم آن چیزی که درست است برداشت کنم و آن چیزی که قابل استفاده است استفاده کنم من حقیقت خیلی مطالب آماده کرده بودم ولی وقتم تمام شد، برای همه آرزوی حال خوب دارم، آرزوی روزهای بهتر دارم که صد درصد پیش می‌آید، می‌خواستم فقط این را بگویم که خیلی وقت‌ها ما می‌توانیم دیدنی‌هایی که دیدیم یعنی چیزهایی را که با چشمان خودمان دیدیم نادیده بگیریم، چون خیلی چیزها خیلی حرف‌ها خیلی مطالب که از دهان من بیرون می‌آید می‌تواند حال خیلی‌ها را خراب بکند خیلی‌های ما را گمراه بکند و این انرژی بد و منفی می‌تواند به طرف خودم برگردد. از این‌که به صحبت‌های من گوش دادید بسیار ممنونم.

عکاس و تایپ: مسافر علی لژیون چهارم
تنظیم و ارسال: مسافر وحید لژیون چهارم
مسافران نمایندگی ملایر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .