English Version
This Site Is Available In English

تفکر، تلاش و آموزش

تفکر، تلاش و آموزش

سلام دوستان زهرا (ن) هستم یک همسفر؛
قدرت مطلق پس از خلق انسان او را بر سر دوراهی قرار داد که یک راه پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک و سالم و راه دیگر دروغ‌، زشتی و پلیدی بود که پس از مشخص کردن نتیجه و پایان این راه‌ها به او قدرت اختیار داد تا با تفکر و اندیشه خود یکی از آن‌ها را انتخاب کند. حال با این اوصاف مسئولیت تمام اعمال و کارهایی که انجام می‌دهیم برعهده خودمان است و تنها می‌توانیم روی تفکر، تلاش و آموزش خودمان حساب کرده و در مسیر صراط مستقیم با پذیرش مسئولیت‌های خویش و پیروی از خداوند حرکت کنیم؛ چراکه در این‌صورت خواهیم توانست از نیروهای مافوق نیز انتظار کمک داشته، دعا و راز و نیاز ما مؤثر واقع شود.
اکنون برای شناخت این نیروها ابتدا بایستی خود را بشناسیم که جهت شناخت بیشتر خود در ادامه به سراغ هسته انسان می‌رویم. هسته انسان شامل دو بخش صورآشکار و صورپنهان است که صورآشکار شامل جسم و کالبد فیزیکی او بوده و قابل لمس و رویت مانند تمامی اعضا بدن می‌باشد و دیگری هسته پنهان و خارجی بوده که نفس، روح و عقل را در برمی‌گیرد. نفس قسمت اصلی و اساسی یک موجود است که در ظاهر و باطن، خواب و بیداری، دنیا و آخرت تعیین موجودیت می‌کند و نه به جسم و نه روح مربوط است؛ بلکه برمبنا خواسته و دانایی انسان رتبه‌بندی می‌شود. نفس شامل سه مرحله است که عبارتند از: نفس اماره یا امر کننده، نفس لوامه یا سرزنش کننده و نفس مطمئنه یا نفس قابل اطمینان می‌باشد.
حال اگر انسان مانند یک حیوان به‌صورت غریزی فقط در جهت برآورده کردن خواسته و منافع شخصی خود حرکت کند و در این راه بدون ذره‌ای ناراحتی و پشیمانی انواع و اقسام جنایت‌ها را انجام دهد، این انسان در مرحله نفس اماره است، نفسی که رتبه پایینی از دانایی را شامل شده و خارج از حیطه عقل و منطق می‌باشد که در این مرحله شاید فرد در ظاهر و کوتاه‌مدت بتواند وسایل خوشی خود را فراهم کند؛ اما در باطن و دراز مدت به دردسر و مشکلات بسیاری خواهد افتاد؛ اما اگر بتواند این مرحله را پشت سر بگذارد و به دانایی و آگاهی بالاتری برسد وارد مرحله نفس دیگری به‌نام لوامه می‌شود که به دلیل پشیمانی و عذاب وجدانی که شخص در این نفس دارد، پس از انجام یک کار خلاف به او دست می‌دهد که آن را سرزنش‌کننده نیز می‌نامند. مرحله پایانی نفس مطمئنه بوده که فرد پس از گذراندن دو مرحله قبل به آن وارد می‌شود، نفسی که جایگاه و ارزش آن را از فرشته نیز بالاتر می‌دانند به‌طوری که قدرت مطلق کسی که در این نفس قرار دارد را به بهشت خاص خود دعوت می‌کند؛ زیرا این نفسی است که فرد نه در ظاهر، نه باطن، نه صورآشکار و نه صورپنهان و حتی نه در خواب و بیداری هیچ‌گونه کار غیر معقولی انجام نمی‌دهد.
منظور قدرت مطلق از فرستادن انسان به پایین‌ترین نقطه خلقت همین بوده که انسان خودش با اختیار و پذیرش مسئولیت‌های خویش بتواند خود را به بالاترین نقطه تکامل و یا فرمان عقل همراه با صلح و آرامش برساند؛ بنابراين بهتر است با خواسته‌های عقلانی و منطقی خود از ضدارزش‌ها دوری کرده و همواره با پرداخت هزینه‌های مربوطه در جهت رسیدن به هدفمان حرکت کنیم؛ چراکه از ما حرکت و از خداوند برکت است.

سلام دوستان منیژه هستم یک همسفر؛
بنده زمانی‌که به سیستم آموزشی کنگره۶۰ وارد شدم و برای اولین‌بار این وادی را خواندم، بسیار به فکر فرو رفتم؛ زیرا در همه حال فکر می‌کردم اگر مشکلی پیش بیاید، مقصر تقدیر یا خداوند است؛ بنابراین اگر حال مسافرم خوب نبود یا اتفاق بدی رخ می‌داد، معتقد بودم که خواست خداوند نبوده یا هرچه خدا بخواهد همان می‌شود؛ اما کنگره۶۰ و وادی چهارم به من آموخت که نبایستی همه‌چیز را به خداوند واگذار کنم. خداوند به من عقل، قدرت انتخاب و توانایی داده است؛ بنابراين من نیز مسئول هستم و بایستی نقش خودم را در زندگی باور کرده و مسئولیت کارهای خود را بپذیرم.
بنده پیش از ورود به کنگره، کارم تنها دعا و گریه کردن بود؛ زیرا فکر می‌کردم فقط دعا کردن برای حل مشکلاتم کافی است؛ اما به‌‌مرور زمان دریافتم که بایستی در مسیر آموزش حرکت کرده، صبور باشم و به خودم، مسافرم و تمام خانواده‌ام کمک کنم. این وادی به من آموخت که نباید تنها منتظر معجزه باشم؛ بلکه بایستی خودم نیز تغییر کرده و آرام‌ و قوی‌تر باشم؛ همچنین می‌بایست مسیر درست زندگی کردن را یادگرفته و خودم را از درون تغییر دهم؛ زیرا زمانی‌که من تغییر کنم، زندگی‌‌ام نیز تغییر می‌کند. حال من می‌دانم که معجزه تنها دعا کردن نیست؛ بلکه معجزه یعنی من تصمیم بگیرم، تلاش کنم، امیدوار باشم و بدانم خداوند همیشه کنار من قرار دارد؛ اما این ما هستیم که بایستی راه درست را انتخاب کنیم.
وادی چهارم به من اعتمادبه‌نفس داد؛ زیرا فهمیدم که من به‌عنوان یک همسفر، نقش بسیار مهمی را ایفا می‌کنم و تماشاچی نیستم؛ بلکه بخشی از این درمان هستم، باید از نقش قربانی بیرون آمده و قوی باشم. اکنون دیگر نمی‌گویم چرا ما، بلکه جویا می‌شوم که چگونه می‌توانم بهتر عمل کنم و باکمک این وادی، زندگی‌ من معنا گرفت؛ زیرا آموختم که مسئولیت خودم را بپذیرم و همین امر باعث شد آرام‌ و امیدوارتر باشم.

سلام دوستان زهرا (ف) هستم یک همسفر؛
من در این وادی یادگرفتم مسئولیت کارهای خود چه‌خوب و چه‌بد را بپذیرم و آن را به خداوند و دیگران واگذار نکنم؛ زیرا اگر این کارها را انجام بدهم از خویشتن خویش سلب مسئولیت کرده‌ام؛ همچنین آموختم که تمام مسئولیت‌ها دو طرفه است و اگر من در قبال خانواده‌ام مسئول هستم، آن‌ها نیز در قبال من مسئول هستند و باید مسئولیت‌های خود را مرزبندی کنم، جایگاه خود را مشخص کرده و خواسته‌هایم را تشخیص دهم.
خواسته‌ها دو دسته هستند که عبارتند از: خواسته‌های معقول و غیرمعقول که من بایستی هر خواسته‌ای دارم، مسئولیت آن را پذیرفته و در جهت آن حرکت کنم و به نیرو برتر متصل شوم تا به‌نتیجه یا هدف دل‌خواه خود دسترسی پیدا کنم. من به‌خاطر داشتن عقل و اختیار مسئول همه کارهای خود هستم؛ بنابراین در هر مسیری چه درست یا اشتباه که قرار بگیرم، نیروهای مافوق به کمک من می‌آیند. ما بایستی تمام مسئولیت‌های زندگی را بپذیریم و با تلاش حرکت کنیم؛ زیرا اگر در مسیر درست حرکت کنیم، خداوند راه را برای ما نمایان می‌کند و برکت در زندگی ما جاری می‌شود. پس نتیجه می‌گیریم بیشترین بار مسئولیت حیات ما برعهده خودمان است.

ویرایش و ویراستار: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون هفتم)
ارسال: همسفر زکیه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم)، نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ملاصدرا (نیک‌آباد)

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .