English Version
This Site Is Available In English

ورود به تاریکی

ورود به تاریکی

با توجه به داستان خلقت انسان که در قرآن مجید آمده است، وقتی خداوند انسان را خلق کرد، فرشتگان را جمع کرد و به آن‌ها فرمان داد تا به انسان سجده کنند، همه جز شیطان سجده کردند. خداوند از او پرسید: چرا سجده نمی‌کنی؟ پاسخ داد: چون من از انسان برتر هستم. با توجه به آیه‌ای از قرآن متوجه می‌شویم علت اصلی سقوط انسان این است‌ که باید در انسان اندیشه‌ای به‌وجود آید که به آن اعتقاد داشته باشد و تحت هر شرایطی به آن عقیده عمل کند؛ پس علت سقوط انسان این است‌ که اندیشه‌ای در درون او شکل بگیرد که من از بقیه برتر هستم، نسبت به آدم‌ها و مخلوقات دیگر برتر هستم و این آغازی برای نافرمانی است؛ اگر انسانی بخواهد در تاریکی فرو رود؛ باید به خواسته‌های نامعقول نفس خود پاسخ دهد و آن‌ها را اجابت کند. سه راه در مقابل انسان قرار می‌گیرد که در جهت خواسته‌های نامعقول حرکت کند: راه اول و ساده‌ترین راه این است‌ که خواسته‌های نامعقول را اجراکند. راه دوم: خواسته‌های معقول را اجرا نکند و راه سوم: خواسته‌های معقول را اصلاً نبیند. برای این‌که انسان به طرف تاریکی حرکت کند، حتماً باید یکی از این سه اتفاق بیفتد.

در قرآن مجید راجع به وسوسه زیاد صحبت شده است. وسوسه با نیاز فرق می‌کند؛ اما در کنگره۶۰ ما در مورد اعتیاد اصلاً به وسوسه اعتقادی نداریم و معتقد هستیم کسی‌که مواد مصرف می‌کند، نیاز به مصرف مواد دارد؛ چون سیستم شبه‌افیونی بدن او از کار افتاده است و باید مواد افیونی از بیرون به بدن وی برسد. به‌طور مثال هر فرد در طول شبانه‌روز نیاز به ۸ ساعت خواب دارد؛ اگر شخص ساعت ۱۱ شب بخوابد، در نتیجه ساعت ۷ صبح سرحال از خواب بیدار می‌شود؛ اما این‌که دوست دارد بیش‌تر بخوابد یک وسوسه است. شخصی که در طول شبانه‌روز تنها دو ساعت خوابیده است و بدن او نیاز به خواب دارد، این دیگر وسوسه نیست. تفاوت اصلی وسوسه با نیاز این است‌ که وسوسه با گذشت زمان از بین می‌رود؛ اما نیاز با گذشت زمان از بین نمی‌رود، مانند تشنگی. می‌توانیم نتیجه بگیریم یک ضلع مثلث تاریکی وسوسه است.

گاهی انسان‌ها آن‌قدر درگیر کارهای روزمره و غیر مهم می‌شوند که از انجام خیلی از کارهای مهم باز می‌مانند. بارها برای خود من پیش آمده است‌ که به‌دلیل انجام کارهای روزمره و غیر مهم فراموش کرده‌ام که نمازم را بخوانم. اهمیت یک‌سری از کارها و مشغول شدن ذهن به آن‌ها باعث می‌شود، مطالبی که مهم است از یادمان برود و در نتیجه یک‌سری از خواسته‌های معقول خود را انجام ندهیم. ورود به تاریکی زمانی است که به انسان فرمانی داده می‌شود یا از او خواسته می‌شود کار معقولی را انجام دهد؛ اما او مستقیماً آن کار یا خواسته‌ معقول را رد می‌کند. به‌طور مثال راهنما از رهجوی خود می‌خواهد مصرف خود را طبق پروتکل کم کند؛ اما رهجو بدون توجه به راهنما به‌صورت پنهانی یا علنی این کار را انجام نمی‌دهد، در این مرحله انسان عصیان می‌کند؛ اگر انسان در مرحله عصیان یا طغیان قرار بگیرد، وضعیت خوبی نخواهد داشت. برای این‌که انسان به مرحله طغیان یا عصیان برسد دو شرط لازم است: یکی از درون تحت فشار باشد و فشار زیادی را متحمل شود. در این‌جا انسان به نقطه‌ای می‌رسد که دیگر نمی‌تواند مسائل را هضم کند و می‌خواهد مستقیماً مقابله کند. دیگری درک درستی از مطالب نداشته باشد و مفاهیم را به‌درستی درک نکند. گاهی انسان‌ها فقط مطلبی را می‌خوانند و بدون آن‌که آن‌را بفهمند یا بیاموزند سراغ مطلب بعدی می‌روند؛ اما باید به این نکته توجه داشت که مفاهیم با تکرار درک و جذب می‌شود و یک‌بار خواندن مطلب در حد اطلاعات سطحی در ذهن انسان باقی‌ می‌ماند.

منبع: سی‌دی مثلث تاریکی
نویسنده: همسفر عاطفه رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون ششم)
رابط خبری: همسفر ربابه رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون ششم)
ویرایش: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون هفتم) دبیر اول سایت
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فهیمه لژیون ششم (نگهبان سایت)
همسفران نمایندگی شهرری

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .