English Version
This Site Is Available In English

همیشه گنج‌ها در رنج‌ها وجود دارد

همیشه گنج‌ها در رنج‌ها وجود دارد

در مسائل حیاتی به خداوند مسئولیت دادن؛ یعنی سلب مسئولیت از خویشتن.
در اين وادي ما سعی می­‌کنیم برای مسائل حیاتی خودمان؛ جایگاه و مسئولیت قدرت مطلق یا خداوند و جایگاه و مسئولیت خودمان را تا حد امکان، مشخص و مرزبندی ­کنیم؛ چون قدرمسلم، درخواست، برداشت و نگرش بعضی از ما انسان‌ها از قدرت مطلق یا نيروي نظام‌دهنده كل هستي، ممکن است با‌هم متفاوت باشد.
گاهی برداشت ما از خداوند به‌گونه‌ای شده که انگار خداوند و نیروهای مافوق، فرمان‌بردار ما هستند و هر روز از صبح تا شب به آن‌ها برنامه بدهیم که چه‌کار کنند و چه‌کار نکنند. گاهی‌اوقات واقعاً خیال می‌کنیم، خداوند غول چراغ جادو است که هر کاری به او بگوییم، انجام بدهد و یا ممکن است، بعضی از ما اصلاً به خداوند معتقد نباشیم و بگوییم ما به شانس، معتقد هستیم؛ اما ما روی شانس هم نمی‌توانیم، حساب کنیم؛ چون ما فقط باید روی وجود، تفکر، اندیشه‌ و آموزش خودمان حساب کنیم؛ بنابراین بارها بر روی دوش خود شخص است.

خداوند به انسان اختیار کامل داد تا مسیر خیر و شر را خودش انتخاب کند و بار مسئولیت هر انتخاب به عهده خود فرد است. این خوشبختی‌ها، بدبختی‌ها ، زیبائی‌ها و زشتی‌ها، برای ما وجود دارد و باید همیشه مدنظر ما باشد که ما انسان‌ها در سه مرحله قرار داریم: آزمایش الهی، پاداش و تنبیه؛ یعنی همیشه گنج‌ها در رنج‌ها وجود دارد. به‌عبارتی تا تاریکی نباشد به روشنایی‌ها نمی‌رسیم.
بنابراین اگر ما تمام وظایف و تکالیفمان را در مقابل خداوند و یا سایر انسان‌ها انجام بدهیم، آن‌وقت می‌توانیم منتظر باشیم که خداوند به ما کمک کند. دعا، نیایش، راز و نیاز زمانی می‌تواند، مؤثر باشد که ما حداقل، در مسیر ارزش‌ها و یا صراط مستقیم حرکت کرده، از دستورات خداوند پیروی کنیم، بار مسئولیت زندگی خودمان را بپذیریم و تلاش و کوشش کنیم.

نکته دیگر این‌که ما اگر بخواهیم، نیروی قدرت مطلق را بشناسیم؛ باید از دروازه خود عبور کنیم و خودمان را بشناسیم. بایستی یک‌سری اطلاعات در مورد صور آشکار و صور پنهان پیدا کنیم. اگر ما این اطلاعات را پیدا کنیم و از دروازه خودشناسی عبور کنیم، می‌توانیم وارد دروازه خداشناسی بشویم و هسته انسان را بشکافیم.
 انسان شامل دو بخش است:
۱) هسته جسم که کاملاً قابل رؤیت است.(صور آشکار انسان )
۲) هسته خارجی که همان بقایایی است که بعد از مرگ یا خواب از انسان جدا می‌شود و به مکان‌های دیگر می‌رود.(صور پنهان انسان )

و اما می‌پردازیم به نفس و روح که از اجزاء صور پنهان محسوب می‌شوند؛ روح یک ملک یا سمبلی است به معنای پاکی و نیکی و همیشه در جهت مثبت قرار دارد. روح توسط خداوند در انسان دمیده شده است که سمبل پاکی و الهی است؛ شیطانی و فاسد نمی‌شود؛ آن چیزی که فاسد می‌شود، نفس است. ممکن است نفس یک نفر شیطانی و یا الهی شود. وقتی نفس کسی شیطانی شود؛ می‌گوییم این نفس اماره است و اگر نفس شخص الهی شود؛ می‌گوییم این نفس مطمئنه است. حال ببینیم نفس چیست؟
نفس؛ تعیین موجودیتی است که در هر صورت ظاهر و باطن انسان را می‌نمایاند.
هر نفسی یک‌سری خواسته دارد؛ واین خواسته‌ها به دو بخش معقول و نا‌معقول تقسیم می‌شود. انسان باید بشناسد که روح، نفس، عقل و حس چیست و چگونه کار می‌کنند؟ قبل از تولد کجا بوده و بعد از تولد به کجا می‌رود؟ آیا انسان یک فکر، موج یا توده بخار است؟ جسمیت دارد یا ندارد؟ اگر دارد به چه شکل است؟ اگر توده گاز، بخار یا انرژی است به چه شکل است؟ و اگر اینجا معتاد است، آیا آن‌جا هم معتاد خواهد بود؟ اگر خوب نگاه کنید، می‌بینید که مسائل زیادی است که ما در مقابل آن‌ها اطلاعاتی نداریم و گنگ هستند، پس همه این‌ها برای شناخت خویش است و تا این‌ها را نشناسیم، نمی‌توانیم؛ حتی یک ذره به ذات پروردگار نزدیک شویم.

انسان‌ها بر مبنای عقل، دانایی و آگاهی‌ای که دارند، با هم متفاوت هستند و هر کدام در یک رتبه و درجه قرار می‌گیرند. به‌طورکلی در انسان، نفس به سه مرحله، تقسیم می‌شود و یک مثلث را تشکیل می‌دهد و انسان بر مبنای دانایی، آگاهی، شعور و کمال خود، در یکی از این مراحل قرار می‌گیرد:
۱) نفس اماره یعنی امر‌کننده
۲) نفس لوامه یا سرزنش‌کننده
۳) نفس مطمئنه یا قابل‌اطمینان
ما در هر مرحله از نفس که باشیم، قدرت اختیار داریم که مسئولیت حیات خودمان را بپذیریم و این در تمام مراحل زندگی ما، نقش مهمی دارد. خداوند ما را به پایین‌ترین نقطهٔ حیات فرستاده است تا انسان خودش را از پایین‌ترین نقطه به بالاترین نقطه برساند و مسئولیت زندگی‌اش را بپذیرد تا به‌ فرمان عقل نزدیک شود.

فرمان عقل؛ یعنی "شو، شود"؛ یعنی اگر ما دستور انجام کاری را می‌دهیم، آن کار را انجام دهیم. وقتی انسان به فرمان عقل برسد، با تفکر خود همه‌چیز را می‌سازد. اگر انسان نیکوکار باشد، در بهشت هر‌چه بخواهد و به آن فکر کند، برایش مهیا می‌شود که این همان فرمان عقل است.
خداوند فرموده است که مرا صدا بزنید تا شما را اجابت کنم؛ البته مشروط به این‌که در جهتش حرکت کنیم. ما باید کاری انجام دهیم تا خداوند به ما کمک کند. اگر فرض کنیم که بین ما و خداوند، سیمی وصل است، اگر از خداوند دور شویم، این سیم پاره می‌شود؛ بنابراین، باید سعی کنیم مرتباً به خداوند نزدیک شویم؛ زیرا سیم اتصال ما به باریکی یک مو است و قدرت مطلق، از رگ گردن به ما نزدیک‌تر است.

نویسنده: راهنما همسفر فاطمه (لژیون یازدهم)
عکاس: همسفر ثنا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون هفتم)
ویراستاری و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دنا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .