سلام دوستان ربی هستم همسفر
«در مسائل حیاتی به خداوند مسئولیت دادن یعنی سلب مسئولیت از خویشتن». در این وادی آقای مهندس میگویند: مسئولیت هیچوقت یکطرفه نیست؛ یعنی یک پدر نسبت به همسر و فرزندانش مسئولیت دارد؛ در مقابل فرزندان و همسر نسبت به پدر مسئولند یا استاد و شاگرد یا خداوند در قبال بنده و یا بندگان در مقابل خداوند و همه اینها خط و خطوطی دارد و مرزبندی مشخص که تا چه حد مسئولیت برعهده کیست؟ اینجا یک گریزگاه میتواند وجود داشته باشد؛ که ما یک راه فرار پیدا کنیم و بار زندگی و مسئولیت خودمان را از روی سخاوت و حقبهجانب به خداوند واگذار کنیم که مثلاً من خیلی آدم با خدایی هستم. این قضیه با مسئله توکل کردن فرق میکند؛ کسی توکل میکند که تمام سعی و تلاش خودش را انجام داده است؛ در مسیر ارزشها بوده است؛ از ضدارزشها دوری کرده است و درادامه به خداوند توکل میکند؛ دراینصورت راز و نیاز ما نیز بهصورت مطلوب مؤثر واقع میشود.
به نظر من گاهی بعضی از انسانها پا را فراتر از این قضیه گذاشته و میخواهند بار مسئولیت زندگی دیگران را به دوش بکشند؛ مثلاً خودِ من گاهی فکر میکنم از روی دلسوزی یا اینکه من بیشتر میفهمم و به خیال خودم دارم محبت میکنم یادوستش دارم؛ناخواسته کاری کردهام که مانع از رشد و تکامل فرزندم بودهام. گاهی اجازه تجربه کردن را از او گرفتهام؛ گاهی اجازه خطا کردن را گرفتهام؛ حق من فقط راهنمایی کردن و آگاه کردن اوست؛ تجربه و آزمون و خطا با خودش است. من هرچه بگویم فقط حرف است؛ تجربهای که خودش در عمل بهدست میآورد اصلاً قابل قیاس نیست. من شاید تجربه زیادی داشته باشم؛ولی جای فرزندم نیستم، نباید سدی جلوی راهش باشم؛ بلکه باید پر پروازش باشم. شاید من با خیلی از ترسها بزرگ شده باشم؛ این ترسهای من بوده است به او ربطی ندارد؛ او باید مسیر خودش را برود، راه را پیدا کند و اگر من را در کنار خودش ببیند؛ هرجا نیاز شد با من مشورت میکند و از من راهنمایی میخواهد.
ولی اگر مقابلش باشم مرا نادیده میگیرد، از من دور میشود و به غریبهها پناه میبرد که این میتواند بدترین آسیب باشد. باید یاد بگیرد او نیز مسئول زندگی خودش است؛ باید بزرگ شود و روی پای خودش بایستد. حتی در مسائل مالی تا جایی که میتواند روی کمک من حساب کند؛ اما درنهایت خودش باید به فکر کسب درآمد باشد؛ خودش خرج و مخارجش را برنامهریزی کند که به مشکل برنخورد، پسانداز کند و نباید آنچنان خیالش راحت باشد که مامان و بابا هستند من چرا کار کنم؟ خودم سعی کردهام تا حدودی این مسائل را با توکل به خداوند رعایت کنم. امید است روزگار بهتری برای همه ما رقم بخورد؛ در پناه قدرت مطلق.
نویسنده: همسفر ربی رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول)
ویرایش و رابط خبری: همسفر مژده رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ارگ کرمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
32