مشارکت همسفران از لژیون سوم، راهنما همسفر کبری
همسفر کبری
در مسائل حیاتی به خداوند مسئولیت دادن یعنی سلب مسئولیت از خویش. من درگذشته، در بیشتر مواقع قادر بودم مشکلات خود را حل کنم. حتی گاهی اوقات طوری با مشکلات زندگی دستوپنجه نرم میکردم که مورد تشویق دیگران نیز قرار میگرفتم؛ ولی درواقع این روند، برای من حالت فرسایشی داشت و فقط برای اینکه زندگی خود را حفظ کنم این کارها را بهاجبار انجام میدادم. وقتی مشکلات و تاریکیهای زندگیام بیشتر شد، سؤالهای بسیاری در ذهنم به وجود آمد مانند اینکه: چرا بقیه من را یاری نمیدهند؟ چرا این شخص برای من مشکل ایجاد کرده است؟ چرا من همیشه باید یک مشکلی داشته باشم؟ چرا خداوند اینهمه مشکل را سر راه من قرار میدهد؟ همهٔ اینها باعث میشد که دیگر از زندگی خود لذت نبرم. فقط بهصورت یکبعدی روزها را سپری میکردم. حتی در عبادتکردن نیز تکبعدی بودم. در خیال خودم به خداوند توکل میکردم؛ ولی آن طرف قضیه از خداوند شاکی بودم. زمانی که وادی چهارم را درک کردم، دید من نسبت به همه چیز تغییر کرد. فهمیدم خداوند و هر موجودی جایگاه خودش را دارد. ما انسان هستیم و اختیار داریم؛ چون آگاهی کامل نسبت به موضوعات نداریم، برای خود مشکلاتی را ایجاد میکنیم، زندگی با همهٔ اینها زیباست. حل مشکلات به عشق، امید و آرامش نیاز دارد. هر چیزی کلیدی دارد و انسان با آرامش بهترین تصمیم را میگیرد.
همسفر زهرا
ما در وادی یک، دو و سه آموختیم که اول باید تفکر کنیم، ناامید نباشیم و منتظر کمک دیگران نباشیم. در وادی چهارم میآموزیم که مسئولیت کارهای خودمان را به دیگران واگذار نکنیم؛ حتی به خداوند. تمام مخلوقات نسبت به هم مسئولیتی دارند و این مسئولیت دوطرفه است. ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که هرچه از خدا میخواهیم، سریع اجرایی شود. ما زمانی میتوانیم از نیروی مطلق توقع داشته باشیم که در صراط مستقیم قدم گذاشته باشیم و وظایف خودمان را بهخوبی انجام داده باشیم. ما انسانها باید تفکر کنیم؛ نباید دست روی دست بگذاریم و کارهایمان را به خداوند محول کنیم. ما باید با کمی تفکر و تلاش، نسبت به حل مشکلات خود اقدام کنیم و از نیروهای الهی کمک و یاری بطلبیم. عقل و اختیار، دو موهبتی است که خداوند فقط به انسان بخشیده است؛ بنابراین با داشتن این دو ویژگی بخش عظیمی از مسئولیتهای زندگی به عهده خود ما است. ما در این وادی میآموزیم که در مسائل حیاتی مسئولیت دادن به خداوند، یعنی سلب مسئولیت از خویشتن.
همسفر فریبا
ما در این وادی سعی میکنیم در مسائل حیاتی، جایگاه و مسئولیت خداوند و خودمان را تاحدامکان مشخص و مرزبندی کنیم. در وادی اول، دوم و سوم که برای ما درباره تفکر گفته بود، مشخص گردید که بار مسئولیت خودمان بر عهده خود ما است. من از این وادی آموختم که مسئولیتهای زندگی خود را بپذیرم. زمانی که مسافر من مصرفکننده بود، من همیشه گوشهنشین بودم و دعا میکردم. تنها خواستهام از خدا این بود که مسافرم را نجات دهد. آن هم وقتی که خود مسافرم نمیخواست رها شود و تمام وجودش با مواد مخدر یکی شده بود. من برای خودم، کاری را انجام نمیدادم و همیشه میخواستم مسافرم در مسائل زندگی به من کمک کند. میخواستم با هم خرید کنیم و به بچهها رسیدگی کنیم. درحالیکه من مسئولیتهای خود را انجام نمیدادم و فقط از او توقع داشتم. من آن زمان نمیدانستم که مسافرم بیمار است. او مسئولیت خودش را روی دوش دیگر اعضای خانوادهاش میانداخت و فقط پول و هزینهاش را تأمین میکرد و دیگر کاری به باقی مسائل نداشت؛ یا وقتی به خانهٔ پدری او میرفتیم، او را در خانه نمیدیدم. اما امروز از خداوند سپاسگزارم که مسئولیت و جایگاه خودش را میداند. درزمان مصرف مسافرم هیچ یک از ما مسئولیتهای خود را به عهده نمیگرفتیم و این باعث شده بود که از هم فاصله بگیریم و دروغ بگوییم و به یکدیگر اعتماد لازم را نداشته باشیم. در این شرایط من بجای اینکه مسئولیت اشتباهات خود را بپذیرم، فقط به خداوند التماس میکردم که همسرم را درمان کند و خودم اصلاً حرکتی نمیکردم. امروز بابت اینکه هریک از ما مسئولیت خویش را میدانیم شکرگزار هستم.
رابط خبری: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون اول)
ویراستاری: همسفر پریسا رهجوی راهنما همسفر ستاره (لژیون چهارم)
ارسال: همسفر مونا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی البرز کرج
- تعداد بازدید از این مطلب :
223