جلسه حضوری همسفران لژیون پنجم با استادی راهنما همسفر نجمه و دبیری همسفر رقیه با دستورجلسه سیدی "ایمان، اراده، زمان و انرژی" در روز پنجشنبه ۲۲خردادماه ۱۴۰۴ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
در کنگره این جمله را بسیار شنیده ایم. "اساس کار ما بر مبنای محبت، عقل و ایمان است"، حال یکی از مطالب مهم ایمان و تعریف آن میباشد، ایمان از امنیت می آید، ما در مقابل چیزی احساس خطر میکنیم و با وجود آن حس، در ما حس خطر کم میشود، ما در کنگره از محبت و عشق بسیار سخن میگوییم ولی اگر فردی ناسپاس باشد، حال نسبت به راهنمایی که به او آموزش داده و یا اعضای خانوادهای که او را حمایت کرده است.
تمام این خوبیها و محبتها را در نظر نمیگیرد ولی یک بدی بکند و یا یک اشتباهی انجام دهد، سریع به دل می گیرد و ناراحت میشود، این ناسپاسی است، اگر انسانی ناسپاس، زیانکار و پنهانکار باشد یعنی در حق خود ظلم میکند و آن حس امنیت و ایمان در درون او از بین می رود، در حقیقت بهشت درونی او تبدیل به جهنم میشود و ایمانی به خود ندارد، من نجمه به ترس خود غلبه کرده و اعلام سرداری کردم فکر میکنم به خود ایمان داشتم.
نمیخواهم بگویم خیلی انسان با ایمانی هستم، لحظات اول ترس به سراغ من آمد فکر آینده از سرم بیرون نمیرفت که آیا میتوانم واریزی را کامل کنم و بر تعهد خود پایبند باشم یا خیر؟ ولی اعتقادی که به کنگره۶۰ و خدای خود داشتم باعث شد از این چالش عبور کنم، قبل از کنگره۶۰ همیشه فکر میکردم که اعتمادبهنفس را دیگران به انسانها میدهند.
ولی در حال حاضر و مخصوصاً با گوش کردن به این سیدی متوجه میشویم به دست آوردن توانایی، ظرفیت و اعتمادبهنفس تنها با اراده به دست نمیآید و در گرو دلیلهای دیگر است، اولین چیزی که در کنگره۶۰ یاد گرفتیم این است که مسافران و همسفران هدفهای خود را الویتبندی کنند. اگر یک نفر بخواهد به کنگره۶۰ بیاید مسلماً برنامهریزیهای روزانه او متفاوت میشود.
مسائل روزمره زندگی از جمله ورزش، کار، اوضاع مالی را سامان دادن، درس، تفریح در زندگی خیلی مهم هستند؛ اما چیزی که اهمیت دارد این است که من در حال حاضر میخواهم اعتیاد مسافرم درمان شود بنابراین باید برای رسیدن به این موضوع خود را آماده کنم و بعداً به مسائل دیگر بپردازم، کلاسهای آموزشی را به موقع آمده، سیدیها را به موقع نوشته و برای حال خوب خدمت کنم و به واسطه حال خوب من، مسافرم نیز به حال خوب برسد و درمان او کامل شود.
کار نیروهای منفی این است تمام افکار و ذهن من را درگیر مسائل فرعی کنند که من از کار اصلی که به نفع من است صرف نظر کنم و در سکون بمانم، همه ما میدانیم تا زمانیکه برنامهریزی نکنیم تصمیمگیری برای انجام کارها تقریباً غیرممکن است چون نمیدانیم کدام کار را باید زودتر انجام دهیم؛ اما به محض شروع حرکت، نیروهای منفی قویتر عمل می کنند. حرکتها به انسان انرژی میدهند و بالا رفتن انرژی باعث ایجاد اعتمادبهنفس در انسان میشود.
هر چه حس انسان تزکیه و پالایش شده و انجام کارهای او در جهت ارزشها باشد انرژی مثبت به انسان میرسد و باعث شادی و شعف در ما میشود، بنابراین از سیدی" ایمان، اراده، زمان و انرژی" نتیجه میگیریم اگر بخواهیم اعتمادبهنفس داشته باشیم به غیر از اراده، بایستی ایمان خود را نیز قوی کنیم و بسیار مهم است که در سکون نباشیم، حرکت کنیم، آموزش بگیریم و فعالیت داشته باشیم تا از انجام کارها انرژی کسب کنیم، این انرژیهای پیدرپی هستند که در حرکتهای بعدی مرا کمک میکند شروع قشنگتری برای روزمرهگیهای خود داشته باشم.

مشارکت اعضای لژیون:
مشارکت همسفر عاطفه:
افکار نقطه مقابل تفکر است؛ زمانیکه ما در ذهن خود فکرهای متنوع داشته باشیم مثلاً: هم دوست داریم مسافر ما به رهایی برسد و در عین حال زندگی خوبی داشته باشیم، موفقیت فرزند خود را ببینیم و دوست داریم تمام آنها را در کنار هم داشته باشیم این اصلاً امکانپذیر نیست ما خود را عذاب میدهیم در بین این فکرها باید آنکه نسبت به مابقی مهمتر است را انتخاب کنیم؛ زمانیکه در انجام آن موفق شده و کسب انرژی کردیم به فکر کارهای دیگر خود باشیم هنگامیکه بخواهیم تمام فکرها با همزمان انجام شود در واقع حقههای نفس است که میخواهد به ما زده و انرژی ما را کاهش دهند، تجربه من در این مسائل حقه انرژی است که یکی از دوستان یا فامیل به ما میگوید: زمان زیادی است شما را ندیدم کجا بودید، ناگهان میگوییم من اصلاً فرصت سر زدن ندارم درحالیکه در خانه بیکار نشسته و کاری نیز انجام نمیدهیم و سری به اطرافیان نیز نزدهام اینها حقهها و مکر نفس است وقت داشتیم؛ اما سطح انرژی ما پایین آمده بود؛ زمانیکه افزایش یابد قطعاً کارهای ما آسانتر انجام میشود و اگر حال ما خوب باشد و انرژی ما بالا باشد زمان در اختیار ماست مثلاً: در زمان کوتاهی میتوانیم کارهای زیاد انجام دهیم؛ بنابراین ما اگر عمل سالم داشته باشیم میتوانیم انرژی خود را در آن سطح بالا ببریم و کارهای خود را بهتر انجام دهیم.
مشارکت همسفر شیرین:
در این سیدی استاد امین فرمودند: اعتماد به نفس یعنی اتحاد بین نفس و عقل، نفس عقل را بهعنوان فرمانده شهر وجودی خود قبول داشته باشد؛ خواستههای آن چه معقول و چه نامعقول باشد عقل له گونهای رفتار نموده که شرایط آن را فراهم کرده است یعنی میخواهد مواد مصرف کند عقل کاری کرده که بهترین مواد را به دست آورد. اراده یعنی، خواست انسان یک نیروی خام که برای انجام دادن کارها استفاده میشود و خداوند جهان را به گونهای آفریده که خواسته هر موجود از نظر کائنات مهم است و قابل احترام میباشد، اگر بخواهیم مسیر مثبت را انتخاب کنیم لازم است که مسیر منفی را بشناسیم؛ زمانی میتوانیم راه درست را انتخاب کنیم و بشناسیم که مسیر غلط را نیز شناخته باشیم، اساس کار کنگره بر مبنای عشق، عقل و ایمان است؛ ایمان در ریشه به اَمَنه میرسد یعنی جایی که امن است و امنیت وجود دارد و معنی دیگر آن تجلی نور خدا در انسان است که وضعیتی بهوجود میآورد که فرد تبدیل به یک جایگاه، بستر و کالبد امن میشود در واقع از دست نیروهای تخریبی و بازدارنده در امان است، زمان اعتیاد فرآیند ایمان بر عکس میشود و فرد دچار درگیریهایی در صورپنهان و آشکار میشود یعنی در صورآشکار دچار مصرف مواد میشود و در صورپنهان در تسخیر نیروهای منفی و بازدارنده قرار میگیرد، اگر انسان را به یک شهر یا یک بلد تشبیه کنیم این سرزمین میتواند گرم، سرد، خشک باشد، انسانی که ناسپاس است فراموش کار نیز هست یعنی؛ زمانیکه به او محبت میکنند تا از تاریکی خارج و درمان شود سریع فراموش میکند چه افرادی به او یاری رساندند؛ اما انسانی که به مرحله ایمان میرسد مانند زمین مستعدی است که هر محصولی در او قابل رشد، کشت، پرورش، نگهداری و برداشت است؛ اما انسانی که ایمان ندارد هر چه محبت کنید میرود و در اعماق وجود او پنهان میشود، ترس یکی از نیروهایی است که باید از ضلع آن بگذریم تا به دانایی برسیم و زمانی بهوجود میآید که احساس میکنیم چیزی را میخواهیم از دست دهیم؛ زمانیکه در ما امنیت وجود نداشته باشد و وجود ما امن نباشد آن هنگام دستهای از نیروها در صورپنهان، اندیشه، افکار، ذهن و جسم ما نفوذ میکنند و سلامتی، پاکی، آرامش فکر، اعتماد به نفس و حتی امکانات مادی ما را نیز میگیرند، ترس زمانی در ما متولد میشود که امنیت وجود نداشته باشد؛ ترس تفکر را میخورد و تفکر خورده شده مانند غذای فاسد و غیر قابل مصرف میشود و ایمان میتواند ترس را از بین ببرد، پلی که در مثلث جهالت بین ضلع تفکر و ترس زده میشود ایمان میباشد که ما را یاری میکند تا بتوانیم از ترس عبور و به تفکر برسیم اگر بخواهیم ایمان را بهوجود بیاوریم باید تزکیه انجام دهیم در تزکیه تغییر، تبدیل و ترخیص انجام میگیرد که ماهیت و ساختار ما را عوض میکند، مسئله مهم دیگری که وجود دارد افکار و تفکر است که با یکدیگر تفاوت دارند و درست نقطه مقابل هم هستند ما میاندیشیم اگر به برخی از مسائل فکر نکنیم روز ما شب نمیشود مانند پدر و مادری که همیشه نگران فرزندان خود هستند.
مشارکت همسفر زهره:
زمانی که هنوز وارد کنگره نشده بودم اصلاً نمیدانستم که عقل و نفس با یکدیگر متفاوت هستند و هیچ شناختی روی این موضوع نداشته و وجود آنها را حس نمیکردم، خدا را شاکرم؛ زمانیکه وارد کنگره شدم با آموزشهای راهنمای خود دریافتم و تا حدودی روی این موارد اطلاع یافتم و اعتمادبهنفس در من بهوجود آمد، هرگز در جمع و مهمانی قادر به صحبت کردن نبودم؛ زیرا هیچ اعتمادبهنفسی نداشته و حتی اعتقادی نداشت که اگر به خواستههای مثبت فکر کنیم برای ما اتفاق میافتد، من در زندگی خود بسیار سختی کشیده و همیشه ناراضی بودم که چرا دشواریها برای من است در کنگره متوجه شدم مشکلات به این دلیل است که تجربه و ایمان من بالا برود و بتوانم درست را از نادرست تشخیص دهم، خدا را هزاران بار شکر بابت اینکه ایمان من قویتر شده و توانستم بر ترسهای خود غلبه کنم و بتوانم تفکر را در جسم خود بیدار کنم، زمان تابع انرژی است و این مفهوم را در زندگی خود زمانی حس کردم که سطح پایینی از آگاهی را داشتم انگار برای من نه زمانی وجود داشت و نه انرژی برای من میماند چرا که من تمام آن را صرف غیبت و قضاوت کردن دیگران میکردم، اکنون که در مسیر صحیح الهی قرار گرفتهام، زمان و انرژی کافی دارم و کارهای من به آسانی انجام میشود خدا را بابت قرار گرفتن در این مسیر الهی بسیار شاکر و سپاسگزارم.
مشارکت همسفر زهرا:
در سیدی ایمان، اراده، زمان، انرژی استاد امین درمورد کائنات صحبت کردند: جهان سازمان و تشکیلاتی است که نیروی مافوق بر آن نظارت دارد و دقیق برنامهریزی شده و اگر انسان به طرف ارزشها و ضدارزشها حرکت کند به آن یاری میرساند و در صورتیکه چشم دل خود را باز کنیم آن هنگام نیرو را حس میکنیم، مطابق با نظر کائنات خواستههای ما مهم و قوی هستند و نیروی القا، احیا و تحرک نیز ما را یاری میکنند به همین دلیل ما اگر بخواهیم مسیر صحیح را بشناسیم باید مسیر غلط را نیز بدانیم، مسئله دیگر ایمان است که درکنگره پایه و اساس بر مبنای عشق، عقل و ایمان است، افرادی که دچار بیماری اعتیاد میشوند ایمان آنها کمرنگ شده و اعتیاد شهر وجودی آنها را فرا میگیرد و با آموزش و رها شدن فرد، ایمان او بیشتر شده و انرژی او نیز تغییر و جهش پیدا میکند؛ البته با وجود تغییرات یعنی اینکه اگر ما بخواهیم ایمان داشته باشیم و پیشرفت کنیم باید تغییر کنیم، قبل از آشنایی با کنگره به مسافر خود میگفتم شما اراده و ایمان ندارید که به درمان برسید؛ اما با دریافت آموزشها آموختم اراده به تنهایی کافی نیست و باید همراه با آموزش و تغییر باشد تا انسان از فلز تبدیل به طلا شود.
ویرایش: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوازدهم )
عکس: همسفر صبیحه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون یازدهم)
ارسال: همسفر فریده رهجوی راهنما همسفر مینا (لژیون بیستوسوم)
نمایندگی همسفران سلمانفارسی
- تعداد بازدید از این مطلب :
258