خدا را بابت حضور در این مکان مقدس و کسب آموزش در آن، شاکر هستم.
برای هر انسانی که بخواهد از مرحله مادی عبور کرده و به مرحله بالاتری دستیابد؛ باید لطف الهی شامل حال او گردد. گذر از یک مرحله و رسیدن به پیشرفت، مستلزم کسب اجازه الهی است؛ اجازهای که تنها با رهاکردن منیت، خودپرستی، دلبستگی به مادیات و کنارگذاشتن جاه، مقام و منصب میسر میشود. وجود حیات و تنوع مخلوقات الهی، آنچنان بیکران است که فراتر از تصور ما است. اغلب فکر میکنیم در کل کائنات، تنها کره زمین و آنچه میبینیم وجود دارد؛ درحالیکه ابعاد هستی بسیار وسیعتر از درک فعلی ما است و تنها ذرهای از وجود هستی را درک کردهایم؛ بههمینعلت، این وسعت در باور ما نمیگنجد.
آنچه در خوابها رؤیت میکنیم و برایمان عجیب بهنظر میرسد؛ درواقع پیامهای خاصی هستند که به ما گوشزد میکنند: دنیا و جهان، آن چیزی نیست که ما در قالب ذهن محدودمان مشاهده میکنیم؛ بلکه بسیار فراتر از آن است و هیچیک از این اطلاعات و آگاهیها بدون حساب و کتاب در اختیار ما قرار نمیگیرد. هنگامیکه اطلاعات و آگاهی به فردی منتقل میشود، ظرفیت او برای پذیرش آن، باید کافی باشد؛ در غیر اینصورت تخریب ایجاد خواهد شد. این موضوع در مسائل معنوی و مادی نیز صدق میکند؛ زیرا هر فردی برای پذیرش یک سخن یا حرف، درجه و ظرفیت خاص خود را دارد.
در حوزه متافیزیک، عدهای از انسانها اطلاعاتی را کسب کردهاند؛ نظیر انرژیدرمانی، حلقهدرمانی و... ارائه این اطلاعات به افرادی که ظرفیت و آمادگی لازم را ندارند، نتیجهای جز تبدیلشدن به انسانهای دیوانه، خرافاتی و متعصب را در بر نخواهد داشت. دستیابی به این نوع انرژیها، مستلزم تهذیب اخلاق است؛ ما نمیتوانیم با روح کثیف و آلوده، به حلقه کائنات وصل شویم، سفر روح انجام دهیم و بهدنبال معنویات باشیم. فردی که مواد مخدر مصرف میکند و در پی سفر روح و معنویات است؛ مانند کسی است که میخواهد با شمشیر، عشق و محبت را بیاموزد. ما با چشم عادی نمیتوانیم ابعاد غیر از حس را مشاهده کنیم، بلکه با بهرهگیری از حسهای بیرون، میتوانیم به عظمت کائنات پی ببریم؛ زیرا ذهن انسان بهگونهای است که هرچه را میبیند، میپذیرد و مرز تعیینکننده بین فیزیک و متافیزیک، حسهای پنجگانه ما هستند.
مشکل اصلی و اساسی در شناخت و آگاهی انسانها، مربوط به درک آنها از حسهای درونی و بیرونی است. هنگامیکه میخواهیم از مرز حواس پنجگانه عبور کنیم، با چالش روبهرو میشویم؛ چون این مسائل قابل اندازهگیری و حس نیستند و همین امر، ریشه و پایه مادیگرایی است؛ زیرا برخی انسانها تنها برای مطالبی ارزش قائل هستند که بتوانند با حواس پنجگانه آن را درک کنند و یا با ابزار و فرمول، آن را ثابت کنند؛ در غیر اینصورت نمیپذیرند و شدیداً منکر آن هستند که البته این هیچ ایرادی ندارد؛ زیرا هرکس اختیار کامل دارد، هرطور که دوست دارد فکر کند، مادیگرا یا معنویگرا بودن ارزش نیست؛ بلکه مهم چگونه زیستن میباشد و مبحث اصلی ما شناخت انسان است.
به گفته مولانا: «من گنگ خواب دیده و عالم همه کر»
از آقای مهندس بهدلیل آموزشهای ارزشمندشان و همچنین از راهنمایم همسفر فهیمه، صمیمانه سپاسگزارم.
تایپ: همسفر عاطفه رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون سوم)
ویرایش: همسفر رقیه رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون سوم)
ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زینب دبیر سایت
همسفران نمایندگی وکیلی یزد
- تعداد بازدید از این مطلب :
91