برداشت از سی دی " طلوعی دیگر " به قلم مسافر حامد رهجوی راهنمای محترم مسافر حامد از لژیون سوم؛
به نام خداوند روشناییبخش...
تمام موجودات هستی و انسان دارای دو چهره هستند: صور ظاهر و صور پنهان. انسان موجودی بسیار پیچیده است که حتی صور آشکار خودش را هم درست نمیشناسد، چه برسد به صور پنهان که کاملاً نسبت به آن ناآگاه است. صور پنهانی که از روز ابتدای خلقت، بهصورت نیروهایی همچون نگهبانانی در درون انسان قرار داده شدهاند و تا زمانی که انسان به تکامل برسد، همراه او خواهند بود.
یکی از مثالهای صور پنهان همین پنهانکاری است؛ که اگر در کاری به نتیجه مطلوبی دست پیدا کند آن را نشر نمی دهند. برای مثال در خصوص درمان اعتیاد در تبریز، بسیاری از مسافران بعد از رهایی، به هیچکس نمیگویند و همیشه شعب تبریز مشکل دارند. اما در مقابل، در کرمان هر کسی که به رهایی میرسد، به کلیه افراد دیگر اطلاع میدهد و تأثیر مثبت دارد.
صور پنهان مسئلهای بسیار مهم است، چون بیشترین گمراهی انسان از همینجا اتفاق میافتد. مثلاً مسئله اعتیاد قابل حل نبود، چون فقط از نظر صور آشکار مورد بررسی قرار میگرفت. خیلی از مسائلی که میبینیم ولی درکشان نمیکنیم، ریشه در همین صور پنهان دارند.
هر که او سجده کند پیش بتان در خلوت
لاف ایمان زندش بر سر بازار چه سود؟
دل اگر پاک بود
خانهی ناپاک چه سود؟
ما فکر میکنیم بعضی مسائل برای ما خوب و مفید است، در صورتی که ممکن است کاملاً به ضرر ما باشد و برعکس. چون هنوز بهخاطر وجود صور پنهان، به آگاهی نرسیده ایم و عمیق درک نمیکنیم. مثالش داستان حضرت موسی (ع) و خارکنی است که از خدا تیشه میخواست، ولی بعد از گرفتن تیشه، به وسیله آن، آدم کشت!
اگر ما مشکلات را از دیدگاه کلی ببینیم و نه فقط از منافع خودمان، و با تفکر جلو برویم، آرامآرام مسئله را حل میکنیم و به صراط مستقیم نزدیک میشویم. اگر هم در این مسیر مصیبتی رسید، باید بدانیم خدا با بندهاش مسابقه نمیدهد یا تلافی نمیکند. یا نتیجهی عملکرد قبلی ماست، یا حکمتی در آن وجود دارد. خداوند برای انسان فرصت قائل میشود که شکایت کند، حتی کفر بگوید، اما خودش راه را پیدا کند و مسیر را ادامه دهد.
باید باور داشته باشیم که بعد از هر غروبی، طلوعی دیگر هست.
هم مسائل مادی (مثل مال و ثروت) و هم مسائل معنوی، هر دو به همین روش قابل حلاند. مادیات و معنویات دو روی یک سکهاند و اگر یکی را بدون دیگری بخواهیم، قطعاً به انحراف و تباهی میرویم. روزهایی که باید یاد بگیریم و آموزش ببینیم، تمامشدنی نیست و همیشه ادامه دارند. کسانی که آموزش میدهند و کسانی که یاد میگیرند، هر دو در حال عبادت و نیایش هستند.
در کنگره، سیدی ها، مثل نخ تسبیح همه را به هم وصل کرده؛ چه دیدهبان، چه راهنما، چه رهجو، و حتی خود من.
در عصر کنونی، با پیشرفت علوم، خیلی از مسائل سادهتر شده اند. کسانی که درک می کنند، میفهمند؛ و کسانی که نمیدانند، هیچ چیز را هم نمیفهمند. خیلیها آمدند و رفتند و آخرش هم چیزی نفهمیدند. اینها همان کسانی هستند که در هر زمان، در جبههی مخالف شمشیر میزنند.
کنگره مثل یک سفرهی آماده است. معلم رایگان، کلاس رایگان، نیروهای خدماتی رایگان، سرمایش و گرمایش رایگان، داروی رایگان، لژیون ترک سیگار برای سیگاریها، لژیون جونز برای کسانی که اضافه وزن دارند... همه چیز آماده است. ولی بعضیها هستند که طعم کبک و کدو برایشان فرقی ندارد. چون طعام را تشخیص نمیدهند و درک نمیکنند.
پس نباید از انسانها زیاد دلگیر شویم. چون انسان موجودی بسیار بسیار پیچیده است و هنوز هیچ چیز دربارهی خودش نمی داند.
ویرایش: مسافر جواد لژیون سوم
ارسال خبر: مسافر علی لزیون سوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
333