در میان پیچوخمهای راه درمان، برخی مسیرها با نوری از همدلی و همراهی روشن میشوند. گفتوگوی امروز ما با زوجی است که نه تنها نقش راهنما و ایجنت را بر عهده دارند، بلکه در زیستن مشترکشان نیز، معنای تازهای به کلمه «محبت» بخشیدهاند.
سخن از آنانی است که مسئولیت را نه تنها بر دوش که بر دل نهادهاند، آنان که تجربه رهایی را با دیگران قسمت کردهاند و در کنار هم الگویی زنده از معرفت، عمل سالم و عدالت را به نمایش گذاشتهاند.
راهنما همسفر زهره و مسافرشان مسافر حسن با مصرف متادون وارد کنگره شدند، دوازده ماه و هشت روز به روش DST و با داروی OT، به راهنمایی مسافر امیرحسین و همسفر آمنه سفر کردند و در حال حاضر، هشت سال و پنج ماه است که با دستان پرتوان جناب مهندس، آزاد و رها هستند. همچنین در ادامه، سفر نیکوتین به مدت ده ماه به راهنمایی آقا امیرحسین انجام دادهاند و هماکنون به مدت هشت سال و سه ماه است که از بند دخانیات، آزاد و رها هستند. همسفر زهره با الطاف الهی و آموزشهای کنگره جایگاههای خدمتی دبیری، نگهبانی، مرزبانی، ورزشبان والیبال، سردار، مصاحبه سایت را در نمایندگی خواجو گذراندهاند و هماکنون در جایگاه راهنمایی در حال خدمت هستند.

چگونه مسئولیتهای ایجنتی و راهنمایی را مدیریت میکنید تا تعادل بین خدمت و زندگی شخصی حفظ شود؟
ایجنت مسافر حسن: قطعاً هر کاری نیازمند مدیریت است. من نیز تمام تلاش خود را انجام میدهم تا بتوانم در انجام کارها زمان خود را به درستی مدیریت کنم. زمانی که هر فرد مسئولیتی را قبول میکند، باید اولویت آن بر مبنای صحبتهای جناب مهندس دژاکام قرار بگیرد که بیان میکنند: «برای دیدهبان و ایجنت، اولویت کنگره است»، من نیز توانستم، این تعادل را به گونهای ایجاد کنم که همزمان هم در کنگره به خوبی فعالیت نمایم و هم در کنار خانواده به خوشی وقت بگذرانم؛ اما همیشه بیان کردم که گاهی لازم است از برخی تفریحات، لذتها و در کنار خانواده بودن گذر کرد تا بتوان، مسئولیت خود را به درستی انجام داد.
برای شما «۶۰ درجه زیر صفر» چه مفهومی دارد؟
ایجنت مسافر حسن: کتاب «۶۰ درجه زیر صفر» این پیام را به من میرساند که همان گونه که یک نفر توانسته به درمان دست یابد؛ پس ما نیز میتوانیم به درمان برسیم بدون اینکه نوع مواد مصرفی ما اهمیت داشته باشد، تنها لازم است که بتوانیم با رعایت قوانین به حال خوش برسیم.
تمامی آموزشهای کنگره به ما راه چگونه رفتار کردن، زندگی کردن و درمان شدن را آموزش میدهد و کاملاً واضح است. یک نفر که این مسیر را طی نموده و به نتیجه رسیده، به همه افراد آموزش میدهد.
بسیار خرسند و خوشحال هستم که توانستم، آموزشهای کنگره، از جمله کتاب ۶۰ درجه را اندکی درک کنم و از آن بهره ببرم. در حال حاضر نیز هر زمان که مجدد شروع به خواندن کتاب میکنم، نکتهای جدید از آن میآموزم و کشف میکنم. بسیار خوشحال هستم در عصری زندگی میکنم که این آموزشها برای من وجود دارد.
زمانی که برای اولین بار وارد کنگره۶۰ شدم، در همان ابتدا کتاب «۶۰ درجه زیر صفر» را خریداری کردم. شاید حرفم را باور نکنید؛ اما من این کتاب را همان شب به پایان رساندم و در آن لحظه به هیچ کدام از پیامهای کتاب که از سردار و یا عقاب سفید است، کاری نداشتم، فقط سفر آقای مهندس را دنبال میکردم. آن زمان که آقای مهندس به خانم آنی اعلام کردند که چهل و هشت ساعت است که هیچگونه مصرفی نداشتند، من نیز متأثر شدم، اشک ریختم، به شدت تأثیر مثبتی بر روی من گذاشت و برایم راهگشا بود.
چگونه میتوان بین عدالت، معرفت و عمل سالم تعادل برقرار کرد تا در مسیر خدمت پایدار ماند؟
ایجنت مسافر حسن: امیدوارم که به این معرفت رسیده باشم، البته بسیار سخت است؛ چراکه در این مسیر باید روزانه علم و آگاهی خودمان را همزمان با کنگره بالا ببریم، سیدیهای جناب مهندس را گوش فرا دهیم و به آنها عمل کنیم تا به معرفت و عمل سالم دستیابیم.
برای من عدالت، عمل کردن به فرامین و قوانین کنگره از اهمیت والایی برخوردار است. همیشه به تمامی رهجوها این نکته را گوشزد میکنم که از بیان کردن موضوعی به راهنما نترسید؛ زیرا اگر شما قوانین را رعایت کرده باشید، هیچکس کاری با شما نخواهد داشت؛ اما اگر قوانینی را نقض کردید و به اجرا در نیاوردید، اطمینان حاصل کنید که یک جای کار ایراد دارد و از شما ایراد خواهند گرفت. زمانی که در کنگره قوانین را به درستی رعایت کنیم، هم خود و هم دیگران در آرامش هستیم و لذت خواهیم برد؛ زیرا شخصی از ما ناراحت نخواهد بود.
.jpg)
آیا تجربه راهنمایی همسفران باعث شده، دیدگاه شما نسبت به نقش همسفر تغییر کند؟
راهنما همسفر زهره: خیر، من همیشه در نقش همسفر قرار دارم و در هر جایگاهی که باشم، نقش اصلی و اولیه من همسفر بودن است. همیشه افرادی که تازه وارد کنگره میشوند را درک میکنم و حتی زمانی که در لژیون حضور دارم، هیچگاه جایگاه خود را بالاتر از آنها نمیدانم؛ چراکه حس همسفر بودن در من غوغا میکند و باعث میشود، دیدگاه من نسبت به جایگاه همسفر تغییری پیدا نکند.
چه چیز باعث شد که دو فرزند شما نیز در نقش همسفر در کنگره قرار بگیرند؟
راهنما همسفر زهره: ابتدا که وارد کنگره شدیم، فقط من همسفر مسافرم بودم و تمایلی نداشتم، فرزندانم در کنگره حضور داشته باشند؛ اما به مرور زمان و دریافت آموزشهای کنگره، متوجه شدم که در چه جای امن و ارزشمندی قرار دارم و یقین پیدا کردم که این آموزشها در آینده فرزندانم نیز تأثیرگذار خواهد بود.
در این راستا، فرزندانم نیز خودشان نسبت به حضور در کنگره مشتاق شدند. البته پدرشان به شدت مخالف بود؛ چون نمیخواست، بچهها متوجه شوند که پدرشان روزی مصرفکننده بوده است؛ اما خواسته قلبی من برای حضورشان بسیار قوی بود، به گونهای که هر زمان دست خود را برای دعا در دست دیگران گره میکردم، تنها خواسته من این بود که عزیزانم وارد کنگره شوند؛ چون میدانستم در محیط بیرون از کنگره میتوانند بسیار آسیب ببینند.
آنها در گروههای ورزشی عضو بودند و من چندین بار در این جمعها شرکت کردم. متأسفانه متوجه شدم که در این گروهها مصرف مشروب و سیگار عادی است و برایم تعجبآور بود که در فضای ورزشی چنین مسائلی وجود دارد. البته پسرانم نیز خودشان به این نتیجه رسیدند که تنها محیط کنگره میتواند، آنها را در برابر آسیبهای بیرونی حفظ کند و خواسته درونی آنها برای حضور در کنگره بسیار قوی شد. یک روز، لباس سفید پوشیدند و گفتند که میخواهند، وارد کنگره شوند. با وجود مخالفت پدرشان با پافشاری خودشان بالاخره اذن ورود برایشان صادر شد.
اطمینان دارم که اگر به کنگره وصل نمیشدند، آسیبهای بسیاری میدیدند؛ چون به چشم میبینم که در گروههای مختلف اجتماعی، مواد مصرفی وجود دارد و برای آنها کمترین مواد مصرفی، قلیان است. جناب مهندس نیز مدتی پیش بیان کردند: «تمام اعضای خانواده باید از این آموزشها بهرهمند شوند تا آرامش و تعادل در خانوادهها برقرار گردد».
من اثرات این حضور را به وضوح میبینم، فرزندانم هم اکنون در کنگره خدمت میکنند. یکی در سایت مشغول خدمت است و دیگری به عنوان ورزشبان رشته والیبال فعالیت دارد. از صمیم قلبم آرزو دارم که این حضور برای همیشه تداوم داشته باشد.
به نظر شما بیان تجربیات آقای مهندس از اعتیاد تا چه اندازه میتواند یاریرسان افراد مصرفکننده باشد؟
راهنما همسفر زهره: زمانی که جناب مهندس از دل تاریکی بیرون آمدند، با صراحت بیان کردند که خودشان روزی مصرفکننده بودند و این مسیر را طی نمودهاند. ایشان در کتاب «۶۰ درجه زیر صفر» چکیدهای از زندگینامه دوران مصرف خود را برای ما به تحریر درآوردند و آن را برای مسافران و همسفران شرح دادند. به نظر من، فردی که مصرفکننده است و وارد این مکان میشود، زمانی که میبیند، شخصی از جنس خودش، با تمام دردها و رنجهایی که تجربه کرده، توانسته درمان شود، بسیار راحتتر میتواند، سفر کند و حسها را دریافت نماید تا سفر بهتری را تجربه نماید و به درمان و رهایی دست یابد.
با نجات از تاریکیها و رسیدن به نور و روشنایی، این امید درون او جوانه میزند. من زمانی که از حضور مسافرم در کنگره مطلع شدم، شروع به خواندن کتاب «۶۰ درجه» کردم و آن را تا طلوع آفتاب به پایان رساندم، پایانی که چنان زیبا بود که اصلاً متوجه گذر زمان و روشن شدن آسمان نشدم.
از خود گذشتگی جناب مهندس و خانواده ایشان برای من بسیار قابل تحسین و ستایش است. فردی که این مسیر سخت را طی کرده و اکنون قصد دارد، به هم نوعان خود کمک کند، حقیقتاً شایسته احترام است.
عکاس:مرزبان خبری همسفر سمانه
مصاحبه کننده: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون دوازدهم)
ویراستاری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر طیبه (لژیون چهارم)
ارسال: همسفر منصوره (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
382