English Version
This Site Is Available In English

مسافر باید در طول سفر کاملاً فرمان‌بردار باشد

مسافر باید در طول سفر کاملاً فرمان‌بردار باشد

سلام دوستان زهره هستم یک همسفر:

کتاب «عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر» بر اساس تجربیات شخصی آقای مهندس نوشته شده است. این کتاب، راهی را به تصویر می‌کشد که آقای مهندس طی کرده‌اند تا به درمان و آرامش برسند.

در کتاب ۶۰ درجه زیر صفر، مشکلات و گرفتاری‌های یک فرد مصرف‌کننده به خوبی بیان شده است. ما باید از این کتاب آموزش بگیریم، درک خود را بالا ببریم و صبوری را تمرین کنیم. من با خواندن این کتاب به آگاهی‌های بسیاری رسیدم. متوجه شدم که اعتیاد یک بیماری جسمی است و به طور مستقیم دستگاه‌های درونی بدن را درگیر می‌کند. به همین دلیل ترک اعتیاد در مدت زمان کوتاه امکان‌پذیر نیست و نیاز به زمان دارد.

این کتاب به ما کمک می‌کند تا راه خروج از دنیای مواد مخدر را پیدا کنیم و به خواسته‌های قوی و سالم خود برسیم. با تفکر درست، می‌توانیم به زندگی‌ خود، آرامش و آسایش ببخشیم. زمانی که در مسیر مستقیم قرار بگیریم و قدم برداریم، به تدریج می‌توانیم، مشکلات خود را حل نماییم.

با مطالعه این کتاب دریافتم، آقای مهندس پیش از این روش، راه‌های دیگری را امتحان کردند؛ اما به نتیجه‌ای نرسیدند. درست مانند افراد بسیاری که پیش از ورود به کنگره، راه‌های مختلفی را تجربه کردند و در نهایت از طریق این روش به درمان رسیدند. در این روش، جسم و روان به طور هم‌زمان به تعادل می‌رسند و در نهایت، فرد به سلامت واقعی دست پیدا می‌کند.

آقای مهندس تجربیات ارزشمند خود را در این کتاب با ما به اشتراک گذاشتند و اطلاعات خود را در اختیار جامعه به ویژه پزشکان، قرار دادند تا شخص مصرف‌کننده به عنوان بیمار شناخته شود و بتوانند به او کمک کنند. این کتاب ۱۴ تصویر دارد که هرکدام نمایان‌گر حالتی از درون و بیرون انسان است.

پس نتیجه می‌گیریم که یک مسافر در طول سفر خود باید کاملاً فرمان‌بردار راهنمایش باشد و سعی کند با آرامش و پیوستگی مسیر را ادامه دهد تا به سرانجامی خوش، سرخوشی درونی، تعادل جسم و روان برسد و از تاریکی اعتیاد رهایی یابد.

سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر:

گاهی انسان از مسیر درست خارج می‌شود و دیگر توان بازگشت یا تحمل دشواری را ندارد. وقتی درگیر مشکل می‌شود، تازه درمی‌یابد که آسایش گذشته چه ارزشی داشته است.
من نیز خود را در شرایطی یافتم که تمام درها به رویم بسته شده؛ یعنی به زیر صفر رفته بودم، در پایین‌ترین نقطه تاریکی، تنها یک روزنه‌ کوچک نور وجود داشت و آن استادان من بودند.

جناب مهندس، هفده سال مصرف‌کننده‌ مواد بودند. به ایشان گفته شد، ترک مواد کار سختی نیست و تنها باید هفتاد و دو ساعت تحمل کند. ایشان مکانی را برای خود فراهم کردند و با سختی بسیار، این مدت را پشت سر گذاشتند. پس از آن با امید بیرون رفتند تا خبر موفقیت را به دیگران بدهند؛ اما پس از چند ماه، دیگر آن فرد سابق نبودند و اعتیاد را بر نابودی جسم خود ترجیح دادند. این مسیر بار دیگر تحت نظر یک متخصص تکرار شد؛ اما همچنان بی‌نتیجه ماند.

زمانی انسان می‌تواند، فرد توانمندی شود که از گذرگاه‌های سخت عبور کند و به انسانی پخته و کارآزموده تبدیل گردد.
البته باید بدانیم که برای عبور از مشکلات بزرگ زندگی، مانند اعتیاد و ...، تنها با حرکت آهسته و پیوسته انجام می‌پذیرد.

اکنون اواسط بهمن ماه است، چهل و هشت سال از عمرم می‌گذرد و سومین سال است که جسته و گریخته روزه می‌گیرم. با خود فکر کردم؛ من که نمی‌دانم چه میزان مواد مصرف می‌کنم، پس بهتر است، به مقدار مصرف خود نظم بدهم. آغاز روش درمان اعتیاد در همین لحظه بود؛ چراکه جناب مهندس با الهام از ماه رمضان بدون آن که به فکر درمان باشند، به رهایی رسیدند، البته فکر درمان، تن و بدنشان را می‌لرزاند تا این‌که به متد DST دست یافتند. برای ادامه این مسیر، مصرف‌کنندگان دیگر نیز نیاز به راهنمایی داشتند، کسی که کمکشان کند و آن‌ها را تشویق و هدایت نماید تا به هدف و آرامش برسند.

برای سفر کردن در کنگره و حل مسئله اعتیاد با استفاده از روش DST، باید آهسته حرکت کرد تا به موفقیت و در نهایت درمان رسید. در این سفر، فرد به تنهایی نمی‌تواند، حرکت کند؛ زیرا در حالت خماری از مغز فرمان نمی‌گیرد؛ بنابراین می‌توان گفت: اعتیاد سرمای ۶۰ درجه زیر صفر است. در این مسیر، گاهی افرادی با القائات منفی حضور دارند که باطن روشنی ندارند و همواره انسان را از ادامه راه درست بازمی‌دارند.

جناب مهندس بیان کردند: «راه کم‌کم پدیدار می‌شود و من احساس نزدیکی به پایان را دارم. با دوستانی که مواد مصرف می‌کردند، صحبت کردم؛ اما آنان گفتار من را بیهوده پنداشتند؛ ولی این‌قدر محکم بر تصمیم خود ایستاده‌ام که هیچ‌کس نمی‌تواند، حتی ذره‌ای تردید در من ایجاد کند؛ چراکه به روشنی، احیاء ذرات وجود خود را احساس می‌کنم».
اگر افراد با انرژی و با افکار درست حرکت کنند و با کمک تشویق‌ها راه را بیابند، پیروز و سربلند خواهند شد و به درمان خواهند رسید. این نشان می‌دهد که افراد، همان‌گونه که آقای مهندس بیان کردند: «به دنبال لذت مصرف نبوده‌اند، شاید در ابتدا این لذت وجود داشته؛ اما در ادامه گرفتار شده‌اند و وابستگی جسمی در آن‌ها شکل گرفته است»؛ پس باید به گونه‌ای در سرما حرکت کرد که ارتعاشی در قندیل‌ها ایجاد نشود و مسیر به آسانی پایان برسد.

اگر تصویر اول کتاب «عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر» را دیده باشید، برف و سرما تمثیلی است برای انسانی که می‌خواهد از دام اعتیاد خارج شود و یا برای انسانی که در این کره‌ خاکی زندگی می‌کند.
استاد سیلور می‌گویند: «به‌گونه‌ای حرکت کنید که آن برف انباشته شده بر کوه‌ها با صدا یا هیاهو دچار ریزش نشود؛ زیرا اگر بی‌احتیاطی کنیم، بهمن به راه می‌افتد».
ما باید برای حل مشکلات، به گونه‌ای حرکت نماییم که به مشکلاتمان اضافه نشود. در درمان اعتیاد نیز باید آرام و مرحله به مرحله حرکت کرد تا جسم و روان انسان، آسیبی نبیند.

سلام دوستان بتول هستم همسفر:

کتاب «عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر» از بهترین منابع مکتوبی بود که نگاه من را به اعتیاد، مسافر و به طور کلی نسبت به زندگی دگرگون کرد.

من با امید بسیار و آرزوهای فراوان با همسرم ازدواج کردم و دنیای روشنی را برای خود ترسیم نمودم؛ اما طول عمر این زندگی بسیار کوتاه بود و در کمال ناباوری با مردی مواجه شدم که به جای آن که همراه و تکیه‌گاه من در زندگی باشد، تبدیل به یک مصرف‌کننده شد. 

تمام تلاش خود را کردم تا اوضاع به حالت اولیه بازگردد؛ اما هرچه بیشتر تلاش نمودم، نتیجه‌ای نگرفتم. پس از فراز و نشیب‌های بسیار و ترک‌های ناموفق، با کنگره و در ادامه با «کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر» آشنا شدم. 
با خواندن مقدمه کتاب، نوری از امید در دلم روشن شد و آن را تا پایان، مطالعه کردم. با همان حس و حال خوشحالی اشک ریختم. درک کردم که بهترین و بی‌نقص‌ترین مسیر درمان اعتیاد برای مسافرم، کنگره۶۰ است.

تمثیل‌ها و تصاویر کتاب برایم بسیار جذاب بودند. جناب مهندس فرد مصرف‌کننده را به کوه یخی تشبیه کرده بودند و من که تا پیش از کنگره دلیل بی‌تفاوتی‌ها و رفتارهای نادرست مسافرم را نسبت به خود و فرزندانم را نمی‌دانستم، در آن‌جا به عمق ماجرا پی بردم، فهمیدم، حس‌های او آلوده شده‌اند و در تاریکی اعتیاد، به کوه یخی تبدیل شده است. من نیز پیش از کنگره، با او مقابله‌ به‌ مثل می‌کردم، هرچند دیر آموزش‌های کنگره را آغاز کردم؛ ولی کوشیدم تا در کنارش بمانم.

در این کتاب، به طور کامل با ساختار جسم آشنا شدم، سیستم ایکس را شناختم و سعی کردم، همسفر او باشم. سفرمان طولانی بود؛ اما من متوجه شده بودم که باید چگونه رفتار کنم و با الهام از آموزش‌های کنگره توانستیم، این مسیر را طی کنیم و به درمان و رهایی برسیم. همچنان تصاویر کتاب برایم بسیار تأثیرگذار و جذاب هستند. جناب مهندس با تصاویر زیبا، اعتیاد، سفر و مسیر آن را به خوبی برایمان ترسیم کرده‌اند. 

ابتدا باید تفکر کرد و با تفکری صحیح، مسیر درست را برگزید؛ سپس در طول سفر، آرام و بی‌صدا حرکت نمود؛ چراکه این جاده، جاده‌ای یخبندان است و کوچک‌ترین اشتباه، می‌تواند به سقوط و نابودی منجر شود.

من به عنوان یک همسفر، در این سفر پرفراز و نشیب نقش بسیار مهم و پررنگی داشتم. 
در کتاب ۶۰ درجه زیر صفر، جسم فرد مصرف‌کننده به درختی پوسیده تشبیه شده است و جوانه‌هایی که در کنار آن روییده‌اند، نمادی از امید در دل مسافر و همسفر هستند. با حرکت در مسیر صراط مستقیم و فرمان‌برداری، می‌توان تاریکی‌ها و سختی‌ها را پشت سر گذاشت و با افزایش دانش، آگاهی و عمل به آن‌ها، به پختگی لازم دست یافت. درک کردم که تمام ذرات و کائنات در حال حرکت به سوی کمال هستند. اگر ما نیز بخواهیم در این مسیر قرار بگیریم، نیروی الهی یاری‌مان خواهد کرد. با این حال، باید دانست که صراط مستقیم، کوتاه‌ترین و امن‌ترین مسیر است و مستلزم چشم‌پوشی از بسیاری لذت‌ها است؛ اما در نهایت، این راه انسان را به بهشت می‌رساند و بهشت، یعنی آرامش و آسایش.

در کنگره۶۰، مفهوم واقعی زندگی را آموختم، یاد گرفتم، چگونه پس‌انداز کنم و از همه مهم‌تر آموختم که ببخشم. دریافتم که کار معنوی، بار مادی نیز دارد، به شرط آن‌که نیتت خالص باشد. 

کینه، حسادت و نفرت، جسم و روح انسان را نابود می‌کنند و برای رسیدن به بهشت واقعی، باید وجود خود را از ناپاکی‌ها و آلودگی‌ها پاک سازیم.

از جناب مهندس، آقای امین و خانواده محترم ایشان صمیمانه سپاسگزاری می‌کنم که با تمام صداقت، زندگی و تجربیات ارزشمندشان را در اختیار انسان‌های دردمند قرار دادند تا چراغی روشن برای مسیر زندگی آن‌ها باشد.

سلام دوستان سمیرا هستم یک همسفر:

کتاب «عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر»، جزو بهترین کتاب‌هایی است که تاکنون بدون خستگی آن را مطالعه کردم، لذت بردم و از خواندن آن، نه تنها راه درمان اعتیاد، بلکه راه درست زندگی کردن را فرا گرفتم.

کتاب ۶۰ درجه زیر صفر، من را نسبت به همه چیز آگاه کرد و مسیر حرکت درست را به من نشان داد. دریافتم که در مسیر زندگی، سختی‌های بسیاری وجود دارند که باید کم‌کم و ذره‌ذره، بدون عجله و شتاب، با قدم‌ گذاشتن در مسیر ارزش‌ها به حال خوش برسیم.

آقای مهندس دژاکام، اعتیاد را به سرما و یخبندان تشبیه کرده‌اند؛ یعنی مصرف‌کننده، وجود خود را به یخ تبدیل نموده و با تخریب‌هایی که مواد به جسم او وارد کرده، خود را رو به نابودی کشانده است. در این مسیر، آموختم که هم مراقبت از جسم و هم مراقبت از روح مهم است. انسان همواره باید بکوشد تا به تعادل و سلامت جسمی دست یابد؛ چراکه تعادل جسم بر سلامت روان تأثیر مستقیم دارد و این دو کاملاً به یکدیگر وابسته‌اند.

این کتاب به ما می‌گوید: اگر هدف داشته باشیم، مسیر را بشناسیم و درست حرکت کنیم، قطعاً به خواسته خود خواهیم رسید. همچنین می‌گوید: کسانی که در صراط مستقیم قرار بگیرند، نیروی مطلق به یاری آن‌ها خواهد آمد.
در این کتاب، مشکلات مصرف‌کننده با زبانی ساده و ملموس بیان شده است که شاید پیش از این، هیچ‌گاه به آن توجه نکرده بودیم، این باعث شد که من به عنوان یک همسفر، یاد بگیرم نقطه تحمل و صبرم را افزایش دهم و بدانم، این ما هستیم که انتخاب می‌کنیم در چه جایگاهی باشیم.
کتاب ۶۰ درجه در زندگی من گره‌های بسیاری را باز کرد و امیدوارم همه بتوانند از این کتاب بهره‌مند شوند.

خداوند را شکر می‌کنم که من را با این مسیر آشنا کرد و از جناب مهندس و خانواده‌ محترم ایشان صمیمانه سپاسگزارم.

نویسندگان: همسفران لژیون بیست و یکم، راهنما همسفر الهه
ویراستاری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر طیبه (لژیون چهارم)
ارسال: همسفر منصوره (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خواجو

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .