(عشق و محبت در لابهلای نفسهای بوستان طالقانی)
آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است. به نام خالق عشق که از روز ازل بر دفتر وجودمان از محبت و مهر فراوان نوشت. قلم بردن و نوشتن از واژهای سنگین به نام رهایی، کاری بس دشوار است. روزها فکر کردم که در چه قالبی بیاورمش که حق مطلب ادا شود. در آخر مینویسم به یاری رب، هر چه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند، امیدوارم مقبول باشد.
مسافرم در زندانی به نام افیون بود که نهتنها روحش را آزار میداد؛ بلکه تنش، روزهایش، شبهایش، آرزوهایش، اهدافش و همه چیزهایی که در بودنش و زندگانیاش خلاصه میشد را در اسارت این ملعون از دست داده بود. من و فرزندانش بمانیم. قدم اول وجود خودش را آزرده بود. روزی که تصمیم به شکستن این بند گرفت، ته دلم قرص نبود که بتواند؛ زیرا بند این اسارت را مستحکمتر از اراده او دیدم؛ اما حالا معترفم که اراده و گامش استوارتر از بندهای پوشالی این زندان بود.
ایشان بر نفسش و لذت واهی و زودگذر پر از رنج فایق آمد و اکنون آزادتر از گذشته در زیر آسمان خدا نفس میکشد. من مفتخرم که در کنار او و خانواده بزرگ کنگره۶۰، حضورش و سلامت زیستنش را به چشم میبینم. در لحظه رهایی، با خودت آشتی میکنی و به یاد میآوری که آزاد بودن، تنها به معنای شکستن قفس نیست؛ بلکه به معنای پرواز بهسوی آسمانهای بیپایان است.
این سفر، یک سفری باارزش و پر بار بود. سفری از آتش ویرانگر بهطرف نور، سفری از اهریمن بهطرف الله، از بیخودی به خود. خوشحالم که اذن ورودمان به مسیر کنگره صادر شد و در این مکان امن و پاک قرار گرفتیم تا بتوانیم با تزکیه و پالایش به سمت دانایی حرکت کنیم. خدا را شکر با آموزشهایی که گرفتیم توانستیم تا حدودی نیروهای منفی و بازدارنده را بشناسیم و با کاربردی کردن آموزشها به یک آرامش نسبی برسیم.
امیدوارم بتوانیم با خدمت کردن روزبهروز انرژی بیشتری به دست بیاوریم و در زندگی خرج کنیم. از آقای مهندس دژاکام که این بستر را فراهم کردند تا من و مسافرم خیلی راحت و در آرامش کامل سفر کنیم، سپاسگزارم، همچنین از راهنمایان مسافر عبدالله، مسافر داود، مسافر مهدی و راهنمای خودم همسفر اعظم و همسفر سکینه که راه را نشان دادند و قوت قلب بودند و با آموزش، تفکرات ما را عوض کردند سپاسگزارم. در آخر از محضر خداوند برای همه مصرفکنندگان و خانوادههای آنها آرزوی رهایی از دام اعتیاد را دارم. این روز را بهعنوان روز تولد دوبارهاش هر ساله جشن خواهم گرفت.
نویسنده: همسفر مینا رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون اول) دبیر سایت
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بوئینزهرا
- تعداد بازدید از این مطلب :
851