English Version
This Site Is Available In English

ادب بایستی در تمامی شئونات زندگی جاری باشد

ادب بایستی در تمامی شئونات زندگی جاری باشد

هشتمین جلسه از دوره‌ی بیست و چهارم سری کارگاه‌های آموزشی کنگره۶۰ ویژه‌ی مسافران و همسفران نمایندگی زنجان با استادی راهنما مسافر صمد، نگهبانی مسافر کامران و دبیری مسافر مهدی؛ با دستور جلسه‌ی آداب و معاشرت، ادب و بی‌ادبی، تعادل و بی‌تعادلی و در ادامه جشن پنجمین سال رهایی راهنما مسافر علی در روز پنج‌شنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان صمد هستم یک مسافر؛ در طی مدتی که من در کنگره حضور دارم، یک موضوع جالبی اتفاق می‌افتد و آن این است که در جشن‌های تولد افراد، دستور جلسات هفتگی، دقیقا با ویژگی‌های آن فرد مطابقت پیدا می‌کند و امروز که جشن پنجمین سال رهایی علی است، باز این‌گونه شده است.

علی سفر اول خود را در اصفهان انجام داد و در آن‌جا خدمت کرد و از وقتی که به لژیون ما آمد و امروز که راهنما شده است، فردی مودب و خدمتگزار و بی‌حاشیه می‌باشد.

چند هفته‌ای بود که در حال تدارک جشن تولد علی بودیم و بنا بر دلایلی صورت نمی‌گرفت و جالب‌تر این است که جشن پنجمین سال رهایی علی به امروز موکول شد که دستور جلسه در مورد ادب و تعادل می‌باشد و علی از کسانی است که بر روی این دستور جلسه زیاد کار کرده است.

ممکن است افراد در ظاهر آداب معاشرت را رعایت کنند، ولی در باطن و در مکان‌هایی که کسی حضور ندارد، آن‌ فرد مودبی که نشان می‌دهند، نباشند؛ به عنوان مثال آشغال بر روی زمین ریخته و یا خیابان یک‌طرفه را طی کنند و یا از چراغ قرمز عبور نمایند.

فرد مودب کسی است که همواره در همه حال و در تنهایی خود نیز مودب باشد و برای خود احترام قائل باشد و ادب را رعایت کند؛ در پایان پنجمین سال رهایی علی و آزاد مردی را به علی و راهنمای سفر اول و خانواده‌ی محترم او تبریک عرض می‌کنم. از این که به صحبت‌های من توجه کردید متشکرم.

صحبت‌های راهنما مسافر علی در جشن پنجمین سال رهایی:

سلام دوستان علی هستم یک مسافر؛ در ابتدا از جناب آقای مهندس و خانواده محترم‌ ایشان و از آقای خدامی که در تاسیس نمایندگی زنجان زحمات بسیاری کشیدند، تشکر می‌کنم، از راهنمای سفر اولم که خیلی زحمت من را کشیدند تشکر می‌کنم و از راه دور دست‌شان را می‌بوسم، از آقا سینا  که باعث شدند من در کنگره ماندگار شوم و از آقا صمد بابت انرژی و حس خوبی که انتقال می‌دهند و از همه‌ی راهنمایان نمایندگی زنجان که همیشه نسبت به من لطف دارند، تشکر می‌کنم.

از لژیون مرزبانی مسافران که تدارک این جشن را دیدند و از لژیون مرزبانی همسفران و راهنمای همسفرم تشکر می‌کنم که اجازه دادند همسفرم در کنار من در این جشن حضور داشته باشد.

از همسفر خوبم بابت این که همیشه همراه من بودند و در سختی‌ها من را تحمل کردند تشکر می‌کنم.

به دلیل مصرف مواد مخدر همسفر خود را خیلی رنج دادم، واقعا نمی‌توانم بگویم که چه‌قدر اذیت کردم؛ وقتی که به مهمانی می‌رفتم، همسفرم به بچه‌ها می‌گفت که پدرتان خسته شده و خوابش می‌آید و می‌خواهد استراحت کند، بچه‌هایم نمی‌دانستند موضوع چیست و فکر می‌کردند واقعا خسته هستم، اما این‌ها خستگی نبود و چرت زدن بعد از مصرف یا خماری بود به همین خاطر نمی‌توانستم در مهمانی باشم و باید حتما می‌خوابیدم .

همسفرم همیشه در کنارم بوده و مرا همراهی می‌کند، من و همسفرم با هم همکار، زن و شوهر و دوست و رفیق هستیم و بدون هیچ مشکلی در کنار هم کار می‌کنیم و به‌خاطر این که من به کنگره بیایم، گاهی هم به‌جای من کار می‌کند.

در مورد تخریب خود باید بگویم من هم بار‌ها اقدام به ترک نموده‌ام، اما جواب نمی‌گرفتم و پس از ترک خیلی زمان نمی‌برد که دوباره شروع به مصرف می‌کردم.

یک روز نزد پزشکی که در آن اقدام به ترک کردم رفتم و پرسیدم که داروی متادون که برای من تجویز کرده‌ای را تا چه زمان باید مصرف کنم؟ و پزشک پاسخ داد همانند شخصی که برای بیماری قند خود انسولین مصرف می‌کند، شما هم تا آخر عمر باید متادون مصرف کنی و هیچ راه دیگری وجود ندارد.

من از گفته‌ی پزشک واقعا نا‌امید شدم و به منزل آمدم تا با استراحت کردن بتوانم ترک کنم، بعد بیست روز که از خانه بیرون آمدم و در محل کار خود حاضر شدم، متوجه شدم که نمی‌توانم کار کنم و احساس خستگی شدید دارم، به همین خاطر دوباره نزد پزشک رفتم و او همان داروی نگه‌دارنده را تجویز کرد و باز هم نتیجه حاصل نشد.

اما با ورود به کنگره‌۶۰ که توسط یکی از دوستانم معرفی شد، توانستم با سفر خوبی که انجام دادم به رهایی برسم و خداوند را شاکر و سپاسگزار هستم‌. از این که به صحبت های من توجه کردید سپاسگزارم.

صحبت‌های راهنمای محترم همسفر زهرا در جشن پنجمین سال رهایی همسفر رقیه:

سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر؛ بنده هم این تولد را خدمت جناب آقای مهندس و آقا صمد بزرگوار و علی آقا و خانم رقیه تبریک عرض می‌کنم، انشاءالله که شاهد هر چه بیشتر این تولدها و رهایی‌ها در کنگره باشیم.

خانم رقیه‌ی عزیز در سفر دوم وارد لژیون شدند و از هنگامی که وارد لژیون شدند، در حال نوشتن سی سی‌دی خود هستند؛ ایشان با توجه به شغلی که دارند، نهایت سعی خود را می‌کنند که در لژیون حاضر شوند و در ماه مبارک رمضان نیز همسفران شاهد زحمات و دست‌پخت ایشان بودند؛ از اینکه به حرفای من گوش دادید سپاسگزارم.

صحبت‌های همسفر رقیه در جشن پنجمین سال رهایی:

سلام دوستان رقیه هستم یک همسفر؛ خداوند را شاکر و سپاسگزارم که امروز توفیق حاصل شد در کنگره باشم، از راهنمای خوبم خانم زهرا و راهنمای سفر اولم عفت خانم، ایجنت و لژیون مرزبانی همسفران و همچنین از ایجنت و راهنمای مسافرم آقا صمد تشکر می‌کنم که این مراسم تولد را تدارک دیدند تا بتوانیم در کنار شما عزیزان پنجمین سال رهایی مسافرم را جشن بگیریم.

از همه‌ی کسانی که این تولد را تبریک گفتند، صمیمانه سپاسگزاری می‌کنم، خاطره‌ای از دوران مصرف مسافرم علی آقا خدمت شما عرض می‌کنم: ما به دلیل شرایط شغلی علی آقا ساکن اصفهان بودیم و روزی جهت شرکت در مراسم عروسی به زنجان آمده بودیم و در راه برگشت مسافرم دچار حالت خماری شده بود و به صورت مداوم در حال مصرف متادون بود و من و فرزندانم در حال استرس بودیم که نکند به خاطر آثار متادون تصادف کنیم و با ترس و اضطراب آن روز به مقصد رسیدیم.

خداوند را شاکر و سپاسگزارم که مسافرم وارد کنگره شد و از آن روز تمام کارهای خود را نظم داد و به دلیل خواسته‌ی واقعی، به درمان و رهایی رسید و سفر خوبی را انجام داد و در کنگره خدمتگزار شد، امیدوارم که تمام سفر اولی‌ها به رهایی برسند و شاهد جشن رهایی همگی عزیزان باشیم. از این که به صحبت های من توجه کردید متشکرم.

رهایی‌های هفته‌ی جاری:

مسافر مهدی از لژیون نهم به راهنمایی مسافر علی

مسافر غلامرضا از لژیون نهم به راهنمایی مسافر علی

خدمتگزاران سایت نمایندگی زنجان:

تایپ: مسافر مهدی از لژیون سوم، مسافر اکبر از لژیون هشتم، مسافر مرتضی از لژیون دهم

بازبینی و ارسال: مرزبان خبری مسافر شهرام

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .