یازدهمین جلسه از دوره چهارم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره 60 مسافران نمایندگی ارگ کرمان با استای مسافر کوروش و نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر دانیال با دستور جلسه " کتاب عبور از منطقه 60 درجه " در روز یکشنبه 25 خرداد 1404 ساعت 17 برگزار گردید :
.jpg)
خلاصه سخنان استاد :
سلام دوستان، کوروش هستم، یک مسافر.
در آغاز، جا دارد از بنیانگذار محترم کنگره ۶۰، جناب مهندس دژاکام، صمیمانه تشکر کنم. همچنین سپاس ویژه دارم از راهنمای محترمم آقای محسن نقدی و آقای محسن اسماعیلی که به بنده این فرصت را دادند تا در این جایگاه، آموزش بگیرم.
و اما دستور جلسه امروز: عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر.
کتاب «عبور از منطقه ۶۰ درجه» همانطور که از نامش پیداست، یک نقشه راه کامل و دقیق است. نقشهای ساده اما سرشار از جزئیات که مسیر درمان اعتیاد را برای ما ترسیم میکند. جناب مهندس این کتاب را پیش از تأسیس کنگره ۶۰ به نگارش درآوردند. ایشان در این مسیر با اساتیدی نیز در ارتباط بودند، هرچند نامی از آنها ذکر نشده، اما سخنانشان برای ما حائز اهمیت است.
این کتاب در دو بخش تدوین شده است:
بخش اول، سفر شخصی مهندس دژاکام است که طی ۱۰ ماه، پس از ۱۷ سال مصرف مواد، انجام شده است.
بخش دوم، گفتوگوها و آموزشهایی است که از سوی اساتید به ایشان منتقل شده.
مهندس خود فرمودهاند که این کتاب همچون «طعام» است؛ غذایی که باید هر لقمهاش را شصتبار بجویم تا مزه و مفهوم آن را درک کنیم. اگر لقمهای را بجویم و بدون توجه قورت دهیم، چیزی از آن نمیفهمیم. این یعنی این کتاب با هر بار مطالعه، دریچهای تازه از معنا را به روی ما باز میکند.
از تصویری هم که روی جلد کتاب نقش بسته، تنها به تشعشعات خورشید اشاره میکنم؛ نوری که بر همه انسانها به یکسان میتابد. این کتاب هم چنین است: فرصتی برابر برای هر کسی که خواهان نجات و تغییر است.
اما خوشبختی به راحتی بهدست نمیآید؛ باید تلاش کرد، مسیر را پیمود. با هزینهای اندک میتوان این کتاب را تهیه کرد، اما ارزش آن بسیار فراتر از بهای آن است. البته نباید فقط به خواندن آن بسنده کنیم؛ باید مطالبش را در زندگیمان عملی کنیم.
این کتاب تنها یک تجربه شخصی نیست؛ یک نوع پیشگویی هم بوده است. وقتی نوشته شد، هنوز کنگره ۶۰ وجود نداشت، اما امروز میبینیم که بسیاری از آن پیشبینیها به حقیقت پیوستهاند.
مثلاً در پایان کتاب، مهندس از استادشان درخواست میکنند که خطابهای برای پایان کتاب بنویسند، اما استاد میفرمایند:
"شما خود خطابهای زنده هستید. شهری که آباد کردهاید، از هیچ عذاب الهی تهدید نمیشود، چون بنایی برای آیندگان ساختهاید."
در این کتاب به موضوع اختیار انسان نیز توجه ویژهای شده است. انسان باید خودش بخواهد، باید از غار جهل بیرون بیاید و با چشمِ روشن، نور و روشنایی را تجربه کند. استادان مهندس از او بارها پرسیدهاند: «آیا آمادهای؟» و ایشان با قاطعیت پاسخ میدهند: «بله، آمادهام.»
ما نیز باید آماده باشیم؛ چون این سفر آسان نیست. روش تدریجی درمان که در این کتاب آمده، در هیچجای دنیا مشابه ندارد. این روش بارها در بیرون از کنگره توسط ما امتحان شد، با این تفکر که "از فردا ترک میکنم"، "باشگاه میروم و همه چیز درست میشود"؛ اما موفق نبودیم.
در حالیکه در این کتاب تأکید شده که باید تدریجی و آرام پیش رفت. خود من ابتدا این کتاب را از NGO دیگری تهیه کرده بودم، اما هیچ درکی از آن نداشتم، چون آموزش و نیروی انسانی همراه نداشتم. اما حالا که در کنگره آموزش دیدم، لذتی بالاتر از خواندن این کتاب برایم وجود ندارد. هر بار که آن را میخوانم، آرامش میگیرم و سعی میکنم آموزههای آن را در زندگیام پیاده کنم.
سلاحی که استفاده نشود، زنگ میزند. اگر سخنی از دهان راهنما خارج میشود، باید آن را بهکار بست؛ نه اینکه بگوییم: "چرا باید سیدی بنویسم؟ چرا باید رأس ساعت بیایم؟ چرا باید ماهها سفر کنم؟" چون گفته شده: "سفر سخت است؛ مسیر دشوار است؛ اما درمان ممکن است، اگر سختی راه را بپذیریم."
زمانی که به درمان میرسیم، به زندگی بازمیگردیم، به آرامش درونی میرسیم، به صلح با خودمان... و این، نعمت بزرگی است.
سپاسگزارم که به صحبتهای من گوش دادید.

تایپ و عکس : مسافر فرزاد لژیون دوم
بارگزاری : مرزبان خبری مسافر احسان
- تعداد بازدید از این مطلب :
219