ششمین جلسه از دور دوم از سری کارگاه های آموزشی عمومی نمایندگی فیروزآباد فارس، ویژه مسافران و همسفران؛ با استادی راهنما مسافر ایمان، نگهبانی مسافر روحالله و دبیری مسافر بهبود با دستور جلسه « آداب معاشرت، ادب و بی ادبی، تعادل و بی تعادلی » در روز پنج شنبه مورخه ۱۴۰۴٫۳٫۲۲ راس ساعت ۱۶:۴۵ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر می کنم که توفیقی حاصل شد که بتوانم در جمع عزیزان نمایندگی فیروزآباد باشم. امروز دو تا دستور جلسه داریم اولی دستور جلسه هفتگی و دستور جلسه ی دوم که تولد یکمین سال مسافر روحالله هست.
ما انسان ها داریم داخل یه جامعه زندگی می کنیم هر کسی در یک خانواده، در یک شهر، محل کار، با یک سری قوانین و اصولی دارد زندگی می کند که باید از این قانون پیروی کند. وارد کنگره 60 شدم یک مثلثی پیش روی من بود؛ «جسم،روان،و جهانبینی». یکی از اضلاع مهم به نظر من روان هست، خب روان چیست؟
تعریفی که آقای مهندس از روان دارد: روان تشکیل شده از خلق و خوی ما انسان ها. داخل جزوه جهانبینی هم اگر دقت کرده باشید یک قسمتی هست به عنوان «معادله عملکرد» که می گوید: انرژی که من کسب می کنم شامل یک حرکت می شود ضربدر یک نیرویی یا یک حسی. نتیجه می گیریم که اگر ما بخواهیم یک کاری انجام بدهیم حتما باید یک انرژی پشتش ذخیره شده باشد. این انرژی میتواند آگاهی هایی که من ذخیره کردم به وسیله تزکيه و پالایش باشد یا اینکه جهل و نا آگاهی باشد. اگر آگاهی باشد در جهت ارزش ها هست و به طبع تبدیل به ادب می شود، تبدیل به یک معاشرت خوب می شود و در نهایت به تعادل می رسد. ولی اگر انرژی جهل و نا آگاهی باشد تبدیل به چی می شود؟ تبدیل به بی ادبی و بی تعادلی می شود.
من در کنگره باید به صورت الگو باشم باید بلد باشم چجوری با دیگران صحبت کنم چجوری به دیگران احترام بگذارم چجوری حرمت کنگره 60 را رعایت کنم. من موظفم که با پیراهن سفید در جلسات حضور داشته باشم. یا اینکه جمعه ها که می روم پارک؛ اگر با کسی کار دارم می روم پیش آن شخص! نه اینکه از دور صدا بزنم یا سوت بزنم که فلانی کارت دارم. با رعایت ادب و معاشرت درست به تعادلی که مدنظر کنگره هست می رسیم و تعادل فوق درمان است.
یکمین سال رهایی مسافر روحالله را به خودش و همسفر محترم ایشان و راهنمای همسفر ایشان و در راس به بنیان کنگره آقای مهندس تبریک می گویم. روحالله سفرش را در لژیون نهم تخت جمشید آغاز کرد، روز اول که وارد لژیون شد واقعا حال خوبی نداشت، علاوه بر قرص و مواد، قهوه و انرژیزا هم میخورد. گفتم اگر میخواهی درمان بشوی باید در قالب و چهارچوب کنگره قرار بگیری!
خب شکر خدا روحالله سریع وصل شد، در طول سفر هم خیلی اذیت می شد دندونش درد میگرفت سرش درد میگرفت ولی چون خواسته قوی داشت یواش یواش حالش بهتر شد و به درمان رسید. الان هم روحالله خدمتگزار کنگره هست. انشاالله سالم تندرست باشد و در مسیر کنگره خوش بدرخشد.
به افتخار روحالله دست بزنید...
.jpg)
اعلام سفر:
تخریب بيست و چهار سال، آخرین آنتی ایکس مصرفی قرص متادون، روش دی اس تی با داروی شربت اوتی، مدت چهار ده ماه دو روز سفر کردم با راهنمایی آقا ايمان، رهایی یک سال و هشت ماه و پنج روز!! سفر سیگار داشتم با راهنمایی علی آقا لژیون ویلیام وایت، رهایی یک سال و هشت ماه و پنج روز!! ورزش در کنگره فوتبال
آرزو:
آرزو دارم که همه سفر اولی هایی که وارده کنگره می شوند به درمان قطعی برسند و یک خدمتگذار خوبی برای کنگره ۶۰ باشند.
صحبت مسافر روحالله:
حس و حال خوبی دارم، من به نوبه خودم از جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان تقدیر و تشکر می کنم و همچنین از خدمتگذاران شعبه تخت جمشید شيراز و همچنین نمایندگی فیروزآباد و راهنمایان و مرزبانان و ایجنت؛ که قدم خیر گذاشتند که من بتوانم امروز اینجا به حال خوب برسم.
از راهنمای خوب خودم آقا ايمان تشکر می کنم که من را با یک حال خراب و ویران پذیرفتند. خودم فکر می کردم که اگر کنگره را پیدا نکرده بودم الان کجا بودم؛ آدمی دیگر و در عالمی دیگر بودم!
این احساساتی شدن بعضی موقع ها از شوق و زوق هست و بعضی موقع ها ازناراحتی هست! ولی من به گذشته خودم که نگاه می کنم خب نباید گذشته ام را از یاد ببرم. تشکر میکنم از علی آقا که در درمان سیگارم به من کمک کردند. دو سه روز اول درمان سیگارم بود که موقعی زنگ به علی آقا می زدم و صحبت میکردم گریه ام گرفت تشکر می کنم که من را با این حال خراب تحمل کردند و به درمان قطعی رساندند. از آقا ايمان تشکر می کنم قدردانش هستم و از صميم قلب دوستش دارم. ممنونم

سلام دوستان فاطمه هستم راهنما یک همسفر: اولین سال رهایی آقا روح الله و خانم هواناز عزیز را به خودشان و همچنین به آقا ایمان راهنمای گرانقدرشان تبریک می گویم. خانم هواناز در آبان ماه سال ۱۴۰۱ وارد لژیون سوم شعبه تخت جمشید شیراز شدند.
با وجود اینکه سواد اول ابتدایی دارند در سیدی نوشتن بسیار فعال و مشتاق بودند. و در طی ۱۰ ماه، ۴۰ سی دی را کامل نوشتند و رهایی خود را گرفتتند در سفر دوم همچنان سی دی نوشتن را ادامه دادند و رهایی ۳۰ سی دی را هم گرفتند.
قطعاً مسافری میتواند موفق باشد که یک همسفری در کنارش باشد. همسفر بال پرواز مسافر هست و زمانی می تواند بال پرواز باشد که آموزش دیده باشد و در مسیر کنگره قرار گرفته باشد. اگر همسفری در مسیر کنگره نباشد و آموزش ندیده باشد دیگر بال پرواز نیست بلکه یک باری روی دوش مسافر هست و می تواند مانند سدی جلوی مسافرش را بگیرد و مانع از درمان مسافر شود.
سلام دوستان هواناز هستم یک همسفر:
من به نوبه خودم از آقای مهندس و خانواده محترمشان و دست اندر کاران کنگره ۶۰، علی الخصوص نمایندگی فیروزآباد تشکر می کنم. و همچنین از راهنمای خوب خودم خانم فاطمه و راهنماهای مسافرم آقا ایمان و آقا علی تشکر می کنم. و این حال خوشی را که دارم مدیون آنها هستم.
خلاصه و تایپ: مسافر علی برز ( لژیون دوم )
ویرایش: مسافر بهنام ( راهنما )
ارسال: مسافر آرمین ( خدمتگزار سایت )

- تعداد بازدید از این مطلب :
117