جلسه پنجم از دوره نوزدهم، از سری کارگاههای آموزش عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی قیدار، با استادی مسافر امیر هوشنگ، با نگهبانی مسافر مهدی، با دبیری مسافر علی با دستور جلسه «آداب معاشرت، ادب و بیادبی، تعادل و بیتعادلی» روز پنجشنبه ۲۳ خرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۳۰ دقیقه آغاز به کار نمود.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان امیر هستم یک مسافر، تشکر میکنم از ایجنت، مرزبانان، و نگهبان محترم که اجازه دادند در این جایگاه باشم و خدمت کنم. اما در مورد دستور جلسه، امروز دو تا دستور جلسه داریم، اولی، آداب معاشرت، ادب و بیادبی، تعادل و بیتعادلی، و دومی، جشن اولین سال رهایی مسافر حسن.
اما در مورد دستور جلسه هفتگی، آداب معاشرت، ادب و بیادبی، تعادل و بیتعادلی، آداب، جمع ادب هست، معاشرت یعنی زندگی در جمع، کنار هم بودن، چگونگی برخورد با مردم و زندگی کردن در جمع آنها. که شامل همه نهادها، ارگانها، شهرها و کشورها میشود. به طور مثال، رانندگی در جادهها و خیابانها یک آدابی دارد، کنگره، همسایگی، کاسبی، خانواده، جنگ، همه چیز و همه جا برای خودش آداب مخصوص به خود را دارد. هر کس این آداب را رعایت کند در کارش و زندگی موفق است و مشکل برای خودش و دیگران بوجود نمیآورد، و به تعادل میرسد. ولی اگر کسی آداب مربوطه به یک مکان و سیستم را رعایت نکند، هم برای خودش و هم برای دیگران مشکل به وجود میآورد.
آقای مهندس در مورد ادب و معاشرت خوب با مردم میفرمایند: من یک مصرف کننده کارتن خواب باادب را به یک باسواد بیادب و پرحاشیه که نمیتواند با مردم سازگاری کند، ترجیح میدهم. برای انجام امور اداری اگر با کارکنان آن اداره با ادب و منطق برخورد کنی و حرف بزنی، حتماً حرفت را گوش میکنند و کارت را راه میاندازند.
در مورد تعادل و بیتعادلی، اگر واژه تعادل را معرفی کنیم میشود، پایداری در مقابل فشارها. اکثراً این پایداری و تحمل را در مورد انواع و اقسام فشارهای زندگی نداشتیم و کارمان به مصرف مواد کشیده شد. من اگر در مقابل ناملایمات و ناهمواریهایی زندگی اندکی، فکر و صبر میکردم و با برنامه پیش میرفتم کارم به مصرف مواد ختم نمیشد، الان هم که به کنگره آمدیم و یاد گرفتیم، درمان فوق ترک و تعادل فوق درمان است، اگر به تعادل برسیم برگشت دوباره ما به مصرف مواد و سیگار غیر ممکن است.
کسی که تعادل دارد، در مقابل فشارهای زندگی دیگر به مواد پناه نمیبرد. در مقابل ناملایمات زندگی باید دنبال راه چاره باشیم و آن را حل و از آن عبور کنیم. برای حل برخی از فشارها و مشکلات زندگی نیاز به زمان و تحمل صبر داریم. آموزش، تجربه و تفکر پیشنیازهای ما در زندگی و حل مشکلات ما هستند. باید داناییهای خود را در زندگی بالا ببریم.

دانایی هر چه قدر بالاتر باشد، ادب هم بیشتر میشود، و انسان در کارش موفق میشود. دانایی انسان اگر کمتر باشد، انسان سر هیچ و پوچ برای خود و اطرافیان دردسر ایجاد میکند. هدف کنگره هم، ایجاد تعادل در یک مصرف کننده است که این تعادل ما را در زندگی موفق خواهد کرد، که امیدوارم همه بچههای کنگره شصت به تعادل مد نظر کنگره برسند.
اما در مورد موضوع دوم، جشن تولد حسن آقا، باید عرض کنم، حسن آقا، مثل همه مصرف کنندهها با مشکلات و حال خراب همراه دوستش، آقا رضا وارد کنگره شد اوایل سفر مرتب و منظم بود، اواسط سفر به خاطر برخی مشکلات کمی سهل انگاری میکرد، ولی شکر خدا، باز سفرش را با نظم و ترتیب خوب ادامه و با دوستش به پایان رساند.
۴۰ سیدی را که در سفر اول نوشته بود، ۳۰ سیدی سفر دوم را هم نوشت و تمام کرد. حسن آقا از جمله رهجوهایی بود که هر راهنما، آرزو میکرد که داشته باشد. حسن آقا در امتحان کمک راهنمایی قبول شد. انشاءالله هرچه زودتر شال خود را تحویل و در کنگره ماندگار و خدمتگزار باشد. این رهایی و تولد را اول به بنیان کنگره شصت، بعد به خودش و خانوادهاش و همسفرش و راهنمای همسفرش تبریک عرض میکنم. انشاءالله همیشه از این جشنها در شعبه خود داشته باشیم. از همه ممنون هستم، لطفاً حسن آقا را تشویق کنید.

بخشی از سخنان مسافر حسن در جشن اولین سال رهایی
سلام دوستان حسن هستم یک مسافر، اول خدا را شکر میکنم، که اینجا پیش همه دوستان عزیز هستم بعد از تحمل مشکلات و مشقتها به اینجا رسیدم. از خداوند میخواهم که آن روزهای سخت و طاقتفرسای مصرف مواد از یادم نرود، چون انسان موجودی فراموشکار است. امیدوارم آموزشهای کنگره شصت را به نحو احسن دریافت کنم و همه آنها را در زندگی کاربردی کنم.
از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر میکنم. از آقا امیر و همسفرشان، از همسفر خودم و راهنمای همسفرم، از ایجنت محترم و لژیون مرزبانی و همه دوستان و عزیزانی که در این جشن حضور دارند، کمال تشکر و قدردانی را دارم.
از لطف راهنمای خودم ممنون هستم و خودم را اینقدر سزاوار تعریف و تمجید راهنمای بزرگوار خود نمیبینم. هر موقع همسفرم مرا تعریف و تمجید کردند آن موقع من به درمان و تعادل رسیدهام. دوستان همسفر در دوران سفر، سفر اولی بسیار مهم و کارگشا هست من با چشم خود، این را تجربه کردم.
من هفت ماه بدون همسفر، سفر کردم. بعد این مدت را با زمانی که با همسفرم، سفر میکردم مقایسه میکنم، دوستان شاید نتوانم حق مطلب را ادا کنم، اصلأ قابل مقایسه نیست.اگر همسفرم، نمیآمد و مرا کمک و همراهی نمیکرد، من فکر میکنم قطعاً به درمان و رهایی، نمی رسیدم. همسفر، واقعاً یک بال پرواز هست. من زمانی که همسفرم را در کنار خود، در کنگره دیدم، فهمیدم و درک کردم. شاید این حس و حال خوب با همسفر بودن را کسی که همسفر نمیآورد خوب درک نکند و من نیز نمیتوانم آن را خوب توضیح و تشریح نمایم. فقط یک توصیه میکنم، اگر میخواهید، معنا و مفهوم آموزشهای کنگره را خوب و عمیق درک کنید و بتوانید آنها را با نحو احسن در زندگی کاربردی کنید،حتما همسفر خود را به کنگره بیاورید، از همه دوستان ممنون هستم.

- تعداد بازدید از این مطلب :
556